access_alarm 1398/11/04

گناه چیست؟ توبه چگونه است؟ – استاد پناهیان

این جزوه حاوی خلاصه متن سلسله جلسات “گناه چیست؟ توبه چگونه است؟” می‌باشد که در رمضان سال۹۸ و در مسجد امام صادق(ع) برگزار شده و در ۲۶جلسه ارائه شده است. جهت دانلود جزوه بر روی لینک زیر کلیک نمایید :

دانلود جزوه گناه چیست؟ توبه چگونه است؟  استاد پناهیان

جهت بهره مندی از فیلم و صوت این جلسات به  این صفحه رجوع نمایید .

 

در ادامه مروری تیتواری بر جزوه خواهیم داشت :

 عجیب بودن موضوع«گناه و توبه» در چیست؟

  • عجیب بودن موضوع گناه ومعصیت در چیست؟
  • آیا موضوع گناه و توبه، شدت محبت خدا به بندگانش را نمی‌رساند؟
  • فلسفه اینکه«خدا به ما دستور می‌دهد» چیست؟
  • چرا مفهوم «توبه» عجیب است؟
  • خداوند دائما دارد توبه می‌پذیرد؛ یعنی دائما دارد معجزه می‌کند!
  • چرا اولیا خدا اینقدر توبه می‌کنند؟
  • چرا در جامعه ما، گناه به عنوان«یک فاجعه» تلقی نمی‌شود؟
  • گناه یعنی«خلاف منافع خودمان رفتار کردن»
  • مرحله اول توجه به گناه، خود خواه بودن به معنای درست کلمه است.
  • چه شد که بعد ار آن معصیت، خدا حضرت آدم را برگزید؟

 

اولین قدم در شناخت گناه:«بدانیم گناه به ضررمان است»

  • چرا نباید از دین داری خودمان لذت کافی ببریم؟!
  • یکی از موانع لذت بردن از دین، تلقی‌های غلط ما از دین است.
  • یکی از موضوعاتی که نسبت به آن تلقی ناصواب داریم، موضوع گناه است
  • قدم اول، برای شناخت گناه:بدانیم«گناه، اشتباهی است که به ضرر خودمان است»
  • برخی تصور می‌کنند گناه، فی نفسه به ضررشان نیست؛ فقط خدا را ناراحت می‌کند!
  • گناه یعنی خطای بشر که به ضرر خودش است، چه دین داشته باشد، چه نداشته باشد!
  • چرا خدا سر موضوع گناه ما، خودش وسط آمده و این قدر اصرار می‌کند که گناه نکنیم؟
  • چالش اصلی قرآن، گناه است.
  • دلیل اول برای اصرار خدا به گناه نکردن ما این است که«ما به نفع و ضرر خودمان بی توجهیم»
  • دلیل دوم: ما غالبا منافع بلند مدت خودمان را نمی بینیم.
  • دلیل سوم: خدا حس پرستش ما را واسطه قرار داده تا ما به ضرر خودمان کاری نکنیم.

 

طاعت و معصیت؛ چالش اصلی در رابطه عاشقانه عبد و مولا

  • یکی از زیباترین بخش‌های دین، گفتگوی خدا با بندگانش درباره«ترک گناه» است.
  • زیبایی مفهوم گناه و ثواب یا طاعت و معصیت در چیست؟
  • «گناه» موضوع زیباترین لحظه‌های مناجات اولیا خداست.
  • چرا علی (ع) که گناه نکرده، در مناجاتش این قدر بحث گناه را وسط می کشد؟
  • عاشقانه ترین رابطه عالم، رابطه عبد و مولاست/ چالش رابطه عبد و مولا چیست؟
  • رابطه عبد و مولا سر موضوع«طاعت و معصیت و فرمان» است.
  • وقتی مولا فرمان داد و عبد کوتاهی کرد، باب گفتگوی عاشقانه باز می‌شود.
  • خدا را در موضع بالا نسبت به عبد ببین، نه در موضع خالق نسبت به حیوان!/ فرمان دادن خدا به عبد خودش، عین عشق بازی با اوست.
  • از مولا«فرمان دادن» خوش است و از عبد، اطاعت و استغفار!
  • چالش اصلی رابطه عبد و مولا«فرمان دادن مولا» و «استغفار عبد» است/ خدا عاشق استغفار بندگان است.
  • چالش رابطه‌های عاشقانه زمینی چیست؟

 

پذیرش و اجرای فرمان مولا، راه تقویت حس عبد بودن

  • چرا وقتی خطا می‌کنیم، باید از خدا عذر خواهی کنیم؟
  • چرا خیلی‌ها احساس می‌کنند که دین به آنها زور گفته است؟
  • مسئله بشر«گناه» استنه پذیرش اصول اعتقادی توحید، نبوت و معاد.
  • مشکل مخالفان انبیا هم سر«گناه» بود/ وقتی«امر خدا و پیغمبر» را اجرا نکنی می‌شود گناه!
  • دعوای بشر سر فرمان گناه و طاعت است؛ نه حتی پذیرش برتری اولیاء خدا.
  • «من دین ندارم» یعنی: من نمی‌خواهم بپذیرم که گناه وجود دارد!
  • خدا اسم مشکلات اعتقادی مردم را هم «گناه» می‌گذارد؛ مانند«شرک».
  • مسئله اصلی دین، اخلاق و اعتقادات نیست؛ مسئله اصلی سر گناه است.
  • مخالفان انبیا با اخلاق آنها مشکل نداشتند؛ دعوا سر رعایت حدود الهی بود که انبیاء می‌گذاشتند.
  • دعوای اصلی دین با موافقان و مخالفان دین، سر چیست؟
  • آیا ما از نظر قلبی( نه فقط اعتقادی) عمیقا مسئله گناله را پذیرفته‌ایم؟
  • ما برای خوب شدن و موفقیت، آفریده نشده‌ایم؛ برای ارتباط با خدا آفریده شده‌ایم!
  • ارتباط عبد و مولا در«فرمان و اطاعت» شکل می‌گیرد.
  • برای«تمرین عبودیت» مدام باید فرمان خدا را بپذیریم و اجرا کنیم.
  • چرا عبد از دریافت امر و نهی مولا لذت می برد؟
  • شروع کن به«دستور اجرا کردن» تا حس عبد بودن به وجودت بیاید.
  • خدا واجب و حرام تعیین کرده تا ببیند«دوست داری عبد خدا بشوی یا نه؟»
  • وقتی عاشق امر و نهی مولا بشوی، مدام دوست داری از خدا عذر خواهی کنی.

 

چرا متقاعد سازی انسان برای ترک گناه، سخت است؟

  • چرا دین این قدر نیاز به تبلیغ و تبیین دارد؟/ چرا نسبت به دین، این قدر تمسخر و استهزاء انجام می‌گیرد؟
  • چون دین یک امر عمیق است، نیاز به تبیین دارد/ عقل‌های اندک، دین را نمی‌فهمند لذا مسخره می کنند.
  • انسان یک موجود عمیق با نیاز‌های پیچیده و پنهان است، لذا دین هم امر عمیقی است.
  • چرا هر کسی می‌خواهد دین داری کند باید عمیقا دین را درک بفهمد؟
  • هر انسانی برای دین دار شدن، باید جداگانه خودش را متقاعد کند.
  • دین نه تلخ است، نه سخت است؛ بلکه عمیق است!/ باید عمیق بودن دین را برای خودت جا بیندازی تا راحت دین داری کنی.
  • چرا متقاعد سازی انسان برای ترک گناه، سخت است؟
  • محور فهم عمیق از دین، این است که«من متقاعد بشوم، گناه نکنم»
  • اینکه«جوان باید تفقه دردین کند»  یعنی عمیقا بفهمد«چرا من نباید گناه کنم؟»
  • متاسفانه ما طلبه های حوزه، در تبیین نکات راهبردی دین، ضعیف هستیم.
  • کدام قسمت دین را باید عمیقا بفهمیم؟
  • فقهی که در تبیین و ارائه دین نیاز هست، عمیق تر از فقهی است که در استنباط احکام شرعی نیاز هست.

 

 «اهل برنامه بودن»؛ قدم اول برای متقاعد شدن به دین داری و ترک گناه

  • قدم اول برای متقاعد کردن انسان‌ها به دین داری و ترک گناه چیست؟
  • اول باید برای بچه جا بیندازیم که«بدون برنامه و نظم، نمی شود زندگی را اداره کرد»
  • اولین عنصر ادب این است که«طبق برنامه رفتار کنیم»
  • ادب یعنی«رفتار با برنامه»
  • بچه‌ام نماز نمی‌خواند؛ چکار کنم؟ ادب به او یاد داده‌ای؟!
  • دبستان، محل مودب شدن است.
  • اولویت در مدرسه، فراگیری قدرت برنامه ریزی است/ ادب یک جلوه از قدرت برنامه ریزی است.
  • ادب، جلوه برنامه داشتن در رفتار‌های اجتماعی است/ آداب فردی، جلوه برنامه داشتن در رفتار‌های فردی است.
  • آدم‌های بی تدبیر و بی برنامه به صورت«پروژه‌ای» زندگی می‌کنند!
  • آیا منظم و با برنامه بودن، لذت آدم را کم نمی‌کند؟
  • آیا با هوس رانی و نامنظم بودن، بیشتر می‌شود لذت برد؟
  • برای متقاعد سازی افراد به ترک گناه، زود بحث ترس از خدا وسط نیاورید!
  • چرا قرآن، غیر متقین را هدایت نمی‌کند؟

 

 برنامه پذیری و برنامه ریزی؛ لازمه دین داری و خودسازی

  • مراقبت کردن برای ترک گناه، محور سرگرمی ما در زندگی باشد.
  • متقاعد شدن به زندگی با برنامه، مقدمه پذیرش دین داری و ترک گناه است.
  • باید برای خودمان جا بیندازیم«آیا من می خواهم با برنامه زندگی کنم؟»
  • تمام دستورات دینی غالبا با برنامه است؛ زمان و آداب دارد.
  • کسی که اهل برنامه نباشد، روحش آمادگی دین داری ندارد.
  • قدم اول در مقابله با هوای نفس«با برنامه زندگی کردن» است.
  • در روانشناسی می‌گویند از هفت سالگی، بچه دنبال دستور و برنامه می‌گردد.
  • در جریان تربیت و خود سازی، برنامه پذیر بودن و سپس«برنامه ریز بودن» لازم است.
  • جان طلبه باید برنامه پذیر و برنامه ریز باشد.
  • کسی که دنبال برنامه خوب برای زندگی‌اش باشد، طبیعتا به برنامه دین خواهد رسید.
  • ذات برنامه پذیری و برنامه ریزی چه تناسبی با دین دارد؟
  • چرا کسی که اهل برنامه بشود، خود به خود اهل دین می‌شود؟
  • چرا کسی که اهل برنامه باشد از«گناه» متاثر می شود؟/ گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ می‌دهد.
  • اگر اهل برنامه باشی، خدا خطایت را جبران می‌کند.
  • ذهن برنامه‌ریز، یعنی ذهنی که اولویت‌ها را تشخیص بدهد.

 

منفعت طلب بودن؛ قدم دوم برای متقاعد شدن به دین داری و ترک گناه

  • چگونه خودمان را به دین داری متقاعد کنیم؟/ چگونه برای دین داری توانمند شویم؟
  • دین داری برای کسی که مهارت و توانایی پیدا کرده، نه تنها سخت نیست بلکه جذاب است.
  • «محاسبه نفس» که در دین به آن تاکید شده، جزء مهارت برنامه ریزی است.
  • کلمه«برنامه ریزی» در کجای دین آمده است؟!
  • قدم دوم برای متقاعد شدن به دین داری و ترک گناه چیست؟
  • قدم دوم برای متقاعد شدن به دین داری و ترک گناه این است که آدم‌ها منفعت طلب و خود خواه بشوند!
  • آیا«خود خواه بودن» واقعا بد است؟!
  • مگر می‌شود دین به ضرر آدم باشد؟!
  • کسی که دنبال منافع خودش نباشد، نمی‌شود از دین برایش صحبت کرد.
  • آیا آدم خود خواه، علیه منافع دیگران اقدام خواهد کرد؟
  • اگر منفعت دیگران را در نظر نگیری، به ضرر خودت است.
  • یک ذره هم از منفعت خودت چشم پوشی نکن و الا به همان نسبت قسی القلب می شوی!
  • دین برنامه تامین منافع است، هم برای شخص و هم برای ملت.
  • فلسفه دستور دادن خدا این است که تو ضرر نکنی.
  • کسی که بی دینی علنی کند یعنی به ضرر جامعه عمل کرده.
  • کسی که در جامعه، بی دینی علنی می کند نمی تواند بگوید«من عقیده‌ام این است!»

 

دین را چگونه معرفی کنیم که سوء تفاهم ایجاد نشود؟

  • آیا در جامعه جهانی، همه می‌توانند تحت اشراف یک حکومت و یک دین قرار بگیرند؟
  • نیاز داریم به اینکه یک«نهضت رفع سوء تفاهم» راه بیندازیم!
  • امروز ادبیات دینی رایج ما برای معرفی دین، ادبیات گویایی نیست.
  • بسیاری از مخالفان انقلاب، دچار سوء تفاهم شده‌اند و امکان رفعاختلاف نظر وجود دارد.
  • چرا بحث«گناه نکردن» در جامعه ما یک موضوع غیر جذاب تلقی می‌شود؟
  • برداشت عمومی در جامعه ما نسبت به گناه، برداشت درستی نیست.
  • چگونه باید از دین حرف بزنیم که سوء تفاهم نشود؟
  • قدم دوم برای متقاعد شدن به دین داری این است که منفعت طلب باشی!
  • فرزندت را طوری تربیت کن که به کم قانع نشود/ امام صادق(ع): مسابقه بگذارید برای رسیدن به بالاترین درجات بهشت!
  • یکی از کار‌های ابلیس این است که آدم را به کم قانع می کند.
  • بلند همت بودن و به کم قانع نشدن، یکی از شاخصه‌های منفعت طلبی است.
  • «خود خواهی بد» یعنی بخاطر منافع کوتاه مدت، منافع بلند مدت خودت را نابود کنی.
  • دین برنامه‌ای است برای اینکه انسان به منافع خودش برسد؛ منافع مادی، معنوی، دنیایی و آخرتی.
  • چرا آمریکایی‌ها با دین ما مخالف هستند؟ چون به نفع ما و ضرر آنهاست!
  • دین، راه ابر قدرت شدن را به ما نشان می‌دهد.
  • اگر بخواهیم منفعت طلبانه دین داری کنیم، پس عشق چه می‌شود؟!
  • مناجات و دعا‌های اهل بیت(ع) اکثرا منفعت طلبانه است نه عاشقانه!
  • انسان، از سر منفعت طلبی عاشق خدا می‌شود.
  • عشق و منفعت قابل جمع است/ وقتی عاشق خدا شدی، می‌خواهی خودت را فدا کنی اما نمی شود…

 

دین داری منفعت طلبانه چگونه با عشق قابل جمع است؟

  • اینکه تصور کنیم« دین داری سخت است» چه آسیب‌هایی دارد؟
  • چرا«پا روی تمایلات خودت بگذار» عبارت درستی نیست؟
  • انسان هر رفتاری می‌کند مطابق میل خودش است!
  • «مخالفت با یک میل» یعنی«موافقت با یک میل دیگر»
  • چه تمایلی موجب می شود که یک مادر، سختی پرورش کودک را بپذیرد؟
  • فرق تمایل بد با تمایل خوب چیست؟/ تمایل بد، تمایلی است که لذتش کم است.
  • اگر لذت ترک لذت بدانی؛ دگر لذت نفس، لذت نخوانی!
  • اگر مردم بفهمند که دین به نفع‌شان است، برای دین داری از هم سبقت می گیرند.
  • اگر دنبال منفعت مطلق باشی، یعنی دنبال خدا هستی؛ آن وقت«مخلص» هم می‌شوی!
  • اخلاص یعنی«فقط به نفع عالی ترین منافعت عمل بکنی»
  • سود جویانه سراغ دین بروید!
  • چرا دین غریب است؟ چون ما نمی‌فهمیم که دین به چه نفع مان است.
  • دین داری منفعت طلبانه چگونه با عشق قابل جمع است؟
  • معنای عشق این نیست که«از همه منافع خودت بگذری!»/ اولیا خدا از نفع کمتر گذشتند برای نفع بیشتر!
  • شهدا هم منافع کمتر را فدا کردند تا به منافع عالی برسند.
  • آیا منفعت طلبی با عشق قابل جمع است؟!/ منفعت کم، عشق را بر نمی‌انگیزد!
  • آنچه می‌تواند عشق ما را تامین کند، منافع عالی است.
  • راه رسیدن به عشق خدا، منفعت طلبی است.
  • تا وقتی چشمت دنبال منافع اندکت باشد، عاشق خدا نمی‌شوی!

 

شرایط لازم برای اینکه منفعت طلبی انسان به عشق منجر شود

  • کدام منفعت طلبی، بد است؟ اینکه انسان دنبال منفعت کم باشد.
  • هر کسی مطابق دین عمل کند، هر قدمی برمی دارد مطابق منافع خودش قدم برداشته است.
  • قرآن از ما خواسته، تاجرمآبانه ایمان بیاوریم و دین داری کنیم.
  • چرا منفعت طلبی در نظر ما ناپسند شده است؟
  • منفعت طلبی اگر جهتش خوب باشد، حتی اگر منفعت دنیایی هم باشد خوب است.
  • آیا دین داری منفعت طلبانه می‌تواند عاشقانه هم باشد؟
  • انسان عاشق کسی میشود که به او زیاد منفعت برساند.
  • انسان موجود منفعت طلبی است که در اثر منفعت، محبت پیدا میکند.
  • چرا وقتی از منفعت طلبی شروع کنیم، به عشق خدا خواهیم رسید؟
  • چهار شرط عمده برای عاشق شدن به خدا.
  • عشق به خدا در دل منفعت طلبی انسان است.
  • اساس رابطه عبد و مولا«منفعت طلبی و ضرر گریزی عبد» و «لطف مولا به عبد» است.

 

«اهل مسابقه بودن»  قدم سوم برای متقاعدشدن به دین داری

  • کسی که میخواهد دینداری کند باید یک مقدماتی را در شخصیت خودش ایجاد کند.
  • برای دینداری و ترک گناه اولا باید اهل برنامه بود.
  • خیلی‌ها که دین داری برایشان سخت است، برای این است که آدم‌های بی برنامه‌ای هستند.
  • هر کسی بخواهد دین دار بشود باید آدم «منفعت طلبی» بشود.
  • اگر دین دارها بفهمند که «دینداری یعنی منفعت طلبی« آن وقت دچارغرورنمی‌شوند.
  • سومین قدم برای اینکه «شخصیت دیندار» پیدا کنیم، این است که «اهل مسابقه باشیم»
  • دین، مال آنهایی است که «حدا کثر منافع» را میخواهند/ کسی که دنبال حدا کثر منافع نیست، نمیتواند شخصیت دینی پیدا کند.
  • قرآن، ما را به مسابقه دعوت میکند!
  • دین فقط برای این نیست که ما را از بدبختی نجات بدهد!
  • حس مسابقه بگیرید! / حس خوب مسابقه را در بچه‌ها سرکوب نکنید!
  • مادرها گاهی بچه‌ها را بیچاره میکنند و از حس مسابقه در می‌آورند!
  • دین میگوید«حس مسابقه بگیرید» اما برخی اندیشمندان اخلاقی می‌گویند«حس مسابقه نگیرید!«
  • مسابقه‌ای باش! تا وارد مسابقه نشوی خدایی خدا را درک نمیکنی!
  • اگر دین داری را مسابقه بدانی، فضای زندگی و بندگی‌ات عوض میشود!

 

 لزوم توجه به نظم آهنین و قواعد پیچیدە عالم، قبل از شروع دین داری

  • قبل از اینکه سراغ دین برویم، باید بدانیم که در یک جهان منظم و حساب شده زندگی میکنیم.
  • قبل از دین داری باید برای ما جا بیفتد که در این جهان حساب شده، نمیتوانیم هررفتاری انجام بدهیم.
  • قواعد پیچیدە جهان، به انسان اجازه نمی‌دهند که هر کاری دلش خواست انجام بدهد!
  • خارج از دین هم میتوان برخی از آثار و نتایج گناهان را فهمید.
  • اولین پیشنهاد دین برای مواجهه با این جهان حساب شده، »عادت کردن به مراقبت» است.
  • راحتی را در عادت کردن به مراقبت و رعایت کردن قوانین و ضوابط عالم، پیدا کنیم.
  • پیشنهاد دوم دین: به آغوش خدا پناه ببر تا خطاهایت را جبران کند.
  • قوای انسان بسیارمتعدد و متنوع‌اند/ قوت مومن از غذا نیست؛ از نیت اوست.
  • هم جهان و هم وجود انسان، بسیارحساب شده است؛ پس نیاز به برنامە دقیق داریم.
  • دو راه وجود دارد برای اینکه زندگی در این جهان پیچیده و منظم برای ما سخت نشود

 

«پذیرش نظم حاکم بر جهان»؛ قدم چهارم برای متقاعد شدن به دین داری

  • دعوای اصلی سر دین داری است نه سر ایمان!
  • دین داری، هم شیرین است، هم موجب شیرینی زندگی میشود.
  • برای اینکه به دین داری متقاعد شویم، چند ویژگی باید پیدا کنیم / باید «اهل برنامه» و «منفعت طلب» باشیم.
  • قدم سوم برای متقاعد شدن به ترک گناه این است که«اهل مسابقه» باشیم.
  • چه می‌شود که انسان‌ها به جای رقابت، به سمت عداوت می‌روند؟
  • یک مربی تربیتی برای اینکه حسادت بچه‌ها را بگیرد، چه کار باید کند؟
  • چهارمین ویژگی لازم برای متقاعد شدن به دین داری، این است که «انسان بداند در یک جهان منظم زندگی می‌کند«
  • بچه‌ها درمسیر تربیت، باید بفهمند که نظم حاکم بر جهان، چگونه انسان را مقهور کرده است.
  • توجه به گذشت زمان، یک عنصر کلیدی در تربیت نسل جوان محسوب می‌شود.
  • انسان اگر خودش را تحت سلطە نظم عالم نبیند، طغیان میکند!
  • وقتی برای زندگی دراین دنیا شایستگی یافتی، جهان دیگری مقابل چشمت باز می‌شود!

 

«باور معاد و توجه به آخرت»؛ قدم پنجم برای متقاعد شدن به دین داری

  • کسی که می‌خواهد دین دار بشود، باید طی مراحلی، شخصیت خود را آمادە پذیرش دین کند.
  • تکوین و تغییرشخصیت انسان، به تدریج اتفاق می‌افتد.
  • مراحلی که پایه‌های تکوین شخصیت یک دین دار را شکل می‌دهند:
  • مرحلۀ چهارم: انسان باید محدودیت‌های این جهان را بداند و بپذیرد.
  • ما معمولا دچار یک بیماری هستیم به نام«فراموشی مرگ «
  • کسی که محدودیت‌ها و دشواری حیات را بپذیرد، یک شخصیت متفاوت پیدا می‌کند.
  • ویژ گی پنجم برای متقاعد شدن به دین داری، باورمعاد و آخرت است/ کسی که معاد را باور کند، جهانش بزرگتر می‌شود.
  • عمیق ترین درخواست انسان، جاودانگی طلبی است.
  • در جهان آخرت، محدودیت‌های دنیا وجود ندارد/ اگر با چشم قلبت به آخرت نگاه کنی، لذت‌های دنیا از چشمت می‌افتد.
  • میل به جاودانگی، انسان را به آخرت اندیشی می‌کشاند/ همە بدبختی‌های انسان از «کوچکی جهانش» شروع می‌شود!
  • کسی که بخواهد دین دارشود اول باید آدم بزرگی بشود  / بزرگ شدن بدون توجه به جهان آخرت امکان ندارد.
  • وقتی جهانت بزرگ شد، گناه برایت مهم می‌شود/ گناه علامت حقارت و کوچکی است.

 

نقطە رهایی انسان از محدودیت‌ها و رنج‌های دنیا کجاست؟

  • محدودیت‌های دنیا به گونه‌ای است که ما را به سمت یک »نقطۀ رهایی« سوق می‌دهد.
  • ما دردنیا واقعا نقطە رهایی از محدودیت‌ها نداریم.
  • نقطۀ رهایی انسان ازمحدودیت‌ها در«آخرت» است نه دنیا!
  • چون انسان راحتی مطلق می‌خواهد، پس باید یک جایی باشد که این خواسته‌اش برآورده شود.
  • معاد یک مسئلە انسانی است نه یک مسئلە صرفا دینی.
  • قبل از پذیرش دین، باید معاد را بپذیریم/ تصور ما دربارە جهان آخرت چگونه باید باشد؟
  • چگونه به معاد نگاه کنیم و آن را بپذیریم؟/ مهم ترین وصف قرآن دربارە معاد، مربوط به «جاودانگی انسان» است.
  • در بهشت هم«جاودانگی» برای آدم، مسئلە بسیار مهمی است.
  • بیایید از سر میل به جاودانگی و راحتی مطلق، به عالم آخرت بیندیشم.
  • گناه کی برای آدم، تلخ می‌شود؟ وقتی فکر عالم آخرت شیرین، آدم را شاد کند.

 

«بعدش چی؟» ؛ سؤالی که انسان را به سوی بالاترین هدف می برد

  • کسی که این ویژگی‌ها را ندارد، اصلا شخصیتش به دین نمی‌خورد!
  • »تقوای قبل از ایمان« یعنی چه؟
  • این سؤال، انسان را به سوی بالاترین هدف می‌برد: «بعدش چی»
  • یک هدفی به من معرفی کن که تا ابد ازآن سیر نشوم!
  • انسان نیاز به یک هدف برتر دارد که تمام اهداف دیگرش را به نخ بکشد.
  • آغاز توجه انسان به خدا آن جایی است که او را به عنوان بالاترین هدف انتخاب می کند.
  • ویژ گی انسان نرمال این است که«عاشق است»
  • کسی که برای هرحرکتش نیت الهی نداشته باشد، جزء غافلان است!
  • بعضی‌ها خود را با هیجانات بیهوده مشغول می‌کنند تا به این سؤال نرسند که«بعدش چی؟«
  • اصلا خدا را برای چه می‌خواهی؟!
  • بهشت، هتل ملاقات کنندگان خداست!
  • وقتی«ملاقات خدا» راعالی ترین هدف خودت قرار دادی، محبتش به دلت می‌افتد.
  • گناه یعنی چیزی که می‌خواهد انسان را ازعالی ترین هدفش(خدا) دورکند.
  • شهید ابراهیم هادی، شخصیتش طوری شکل گرفته بود که آمادە عارف شدن بود.

 

 بیدارشدن«حس پرستش» و احساس نیاز به فرمان بردن از خدا

  • کسی که یکشبه راه صد ساله می‌رود، چه اتفاق خوبی در دلش می‌افتد؟
  • چه اتفاقی باید برای ما بیفتد که موضع خود را نسبت به »بالاترین هدف» مشخص کنیم؟
  • آن اتفاق خوبی که باید برای همە ما بیفتد «بیدارشدن حس پرستش» است!
  • پرستش خدا فقط اعتقاد به خدا و ستایش او نیست؛ حس پرستش یعنی احساس نیاز به فرمان‌بردن از خدا.
  • ساختن شخصیت متعادل برای انسان‌ها، به منظور بیدارشدن«حس پرستش»است
  • بیایید جریانی فراتر از یک پویش در جهان راه بیندازیم برای «حس پرستش»
  • برای معرفی«حزب پرستش» در جهان، بیرقی برافراشته کنید
  • کسی که اهل برنامه باشد، کم کم حس پرستش در او بیدار می‌شود
  • وقتی حس پرستش در تو بیدار شود، دنبال «فرمان خدا«  می‌گردی
  • یک انسان منفعت طلب وقتی به خدا رسید، چه حسی در او بیدار میشود؟
  • خدایا میخواهم اطاعتت کنم؛ مثل یک عبد که مولایش را اطاعت میکند
  • همین که بفهمی چه کسی تو را خلق کرده، دوست داری عبد او بشوی!
  • ببینید خدا چه می‌کند برای اینکه حس عبودیت در ما بیدار بشود!
  • وقتی حس پرستش بیدار شد، گناه هم معنا پیدا میکند
  • بیایید عبودیت را در بین خودمان به یک فرهنگ تبدیلش کنیم و آن را با افتخار، فریاد بزنیم!
  • چرا در حکومت امامزمان(ع) بی دین‌ها خودشان را سانسور میکنند؟
  • نهایت عشقبازی خدا با بندگانش این است که به آنها فرمان بدهد
  • برخی ابلیس گونه می‌گویند: «خدا را ستایش کن، اما اطاعتش نکن!»
  • خدا فرمود: مرا اطاعت کنید تا گوش و چشم شما بشوم!

 

اگر عبد خدا نشوی، حتما عبد غیر خدا خواهی شد!

  • دو احساس متضاد در انسان: نافرمانی و فرمانبری!
  • انسان نه به طور مطلق، عصیانگر است و نه مطیع!
  • وقتی انسان قدرت خدا را ببیند، حالت وابستگی و سرسپردگی او تشدید می‌شود.
  • قرآن حس عصیانگری و فرمانبری ما را تنظیم میکند/ تربیت قرآن طوری است که انسان آمادە فرمان بردن از خدا بشود.
  • انسان وقتی از خدا فرمان نبرد شروع می کند فرمان بردن از غیر خدا.
  • نمیشود انسان«عبد» نباشد؛ اگرعبد خدا نیستی ببین عبد کی هستی؟
  • بعضی‌ها به جای ایمان به خدا، مؤمن به طاغوت می‌شوند!
  • در تعلیمات دینی رایج، نمی‌گویند که«اگرعبد خدا نشدی، عبد طاغوت خواهی شد!«
  • بعضی‌ها به دموکراسی غربی، ایمان دارند و نقد آن را هم تحمل نمی‌کنند!
  • انسان یا عبد خداست، یا عبد طاغوت و شیطان؛ حد وسط ندارد!
  • تاریخ نشان می‌دهد«هرکس از ولی خدا اطاعت نکند، ازعدو خدا اطاعت می‌کند»
  • مردم گاهی با سکوت خود و عدم یاری حق، لشکر طاغوت می‌شوند.
  • انسان دوست دارد به یک قدرت، وابسته باشد و اطاعتش کند/ اگر حس فرمانبری تو با اطاعت از خدا ارضاء نشود، به سمت طاغوت خواهد رفت.
  • دعوت به بندگی خدا را نصفه و نیمه به مردم نگوییم!
  • خدا با عاشورا می‌خواست نتیجە بندگی طاغوت را به ما نشان بدهد.
  • اگر کفر را آموزش ندهیم و فقط ایمان به خدا را آموزش دهیم، کارمان مثل بنی امیه خواهد بود!

 

برخی از تفاوت‌های بندگی خدا و بندگی غیرخدا

  • بعد از پذیرفتن و باور خدا، نوبت به پرستش و بندگی خدا می‌رسد.
  • انسان ویژگی‌ای دارد به نام پرستش، وابسته بودن و عبد بودن.
  • کسی که بندگی خدا را نپذیرفته، خیلی راحت به خدا اعتراض می‌کند.
  • عبد خدا به خدا اعتراض نمی‌کند؛ عبد طاغوت هم به طاغوت اعتراض نمی‌کند!
  • «ایاک نعبد» یعنی کافی نیست بگویی«خدا را می پرستم»؛ باید بگویی« غیر خدا را نمی پرستم»
  • خدا چگونه بنده پروری می‌کند و غیرخدا چگونه بنده پروری می‌کنند؟
  • خدا به بنده‌های خود قدرت می‌دهد.
  • مسئله این است که بندە خدا بشویم یا بندە غیرخدا؟

 

 دو مرحلۀ فرمان بری: «اطاعت از خدا» و «اطاعت از پیامبر»

  • موضوع طاعت و معصیت، می‌تواند بزرگترین عامل سرگرمی در زندگی ما باشد.
  • برای اینکه«گناه» برای ما یک مسئلە مهم بشود، قبلش باید »فرمان» برایمان موضوع مهمی باشد.
  • وقتی حس پرستش در انسان بیدار شد، دنبال فرمان خدا میگردد.
  • بندگی طاغوت یعنی آدم عبد کسی بشود که دارد به او زور می‌گوید!
  • عملیات تربیتی قرآن به گونه‌ای است که ما«فرمان‌بری از خدا» را بپذیریم.
  • مرحلۀ اول، فرمان‌بری از خداست/ مرحلۀ دوم این است که از پیامبر خدا هم اطاعت کنیم.
  • در قرآن« اطاعت از رسول» بیشتر از« اطاعت از خدا» تکرار شده است.
  • معصیت فقط نافرمانی از خدا نیست، نافرمانی از پیامبر هم هست!
  • بحث گناه و فرمان‌بری دو مرحله دارد:۱-اطاعت از خدا ۲- اطاعت از پیامبر
  • خدا با عصیان خودش راحت تر کنار می‌آید تا با«عصیان رسول!»
  • فلسفە وجود پیغمبرچیست؟ پیغمبرباید فرمانده باشد!
  • تکلیف «فرمان‌بری از امام» در زمان غیبت چه می‌شود.
  • طبق آیه قرآن، منافقین با فرمان پیغمبر مشکل دارند نه با فرمان خدا!
  • اطاعت از رسول هم درواقع اطاعت از خدا است اما…

 

 لزوم توجه به «نافرمانی از پیامبر و امام» به عنوان گناه و معصیت

  • چرا خداوند ما را به اطاعت از رسول و اولی الامر ارجاع می‌دهد؟
  • حقیقت فرمان‌بری و اطاعت کردن، انسان را به حیات طیبه می‌رساند.
  • بعضی‌ها چون نفس خود را پا کیزه نکرده‌اند، در مرحلە دوم فرمان‌بری کم می‌آورند!
  • بعضی‌ها به اطاعت از رسول خدا که می‌رسند معلوم می‌شود حقیقتا خدا را اطاعت نمی کردند!
  • یکی از کمبودهای فرهنگ دینی ما عدم توجه به «نافرمانی از پیامبر و امام» به عنوان گناه است/ اطاعت از ولی خدا نشان دهندە صداقت ما در اطاعت از خداست.
  • الان که رسول و امام حاضر نداریم، تکلیف این بخش دین (اطاعت از رسول) چه می‌شود؟
  • آیا بعد از رسول خدا، لازم نیست از کسی اطاعت کنیم؟!
  • با اطاعت از رسول، دو اتفاق خوب برای ما می‌افتد.
  • مجازات معصیت رسول و ولی خدا، بدتراز معصیت خداست!
  • یکی از دلائل ادامە غیبت امام زمان(ع)عدم طاقت ما در فرمان پذیری است!
  • مهمترین فایدە انجام حلال و حرام‌های الهی چیست؟
  • با نگاه فرادینی هم تبعیت از یک رهبر- با شرایط خاص- برای جامعه، مفید و ضروری است.
  • عصیان رسول یعنی نافرمانی از کسی که خدا برتری‌اش را برای شما تشخیص داده است.
  • این عجیب نیست که تمام دین ما وابسته به تبعیت از یک نفر باشد/ اینکه «فرمان چه کسی را میپذیری؟» اصل دین است.

 

اهمیت درک حرمت گناه و اطاعت از امر مولا

  • وقتی «فرمان» آمد، ا گر اطاعت نکنی میشود «گناه«!
  • اینکه «مقابل دستور خدا ایستادم» مهمتر است یا اینکه «به ضرر خودم رفتار کردم»؟
  • وقتی «حرمت امر خدا» در نظرت بالا برود، دستور خدا برایت مهمتر از منفعت خودت میشود.
  • اینکه در برخی ادعیه، بحث منفعت و ضرر مطرح شده، دلیلش چیست؟
  • برخی تصور می‌کنند مومنین به خاطر«امر خدا» منافع خود را کنار گذاشته‌اند!/ توجه به امر خدا، بالا ترین منفعت را برای انسان دارد.
  • باید بفهمیم که راه رسیدن به منافع‌مان این است که «دستور خدا» را گوش کنیم.
  • اطاعت کردن از خدا کم کم حرمت و محبت خدا را به دل انسان می‌اندازد/ اگر کسی می‌خواهد عاشق خدا بشود راهش«حرف گوش کردن» است.
  • موضوع معصیت به مرور برای دین‌داران مهم می‌شود / آدمها از روز اول، نمی‌توانند نسبت به گناه، حساس بشوند.
  • سه مرحله را باید بگذرانیم تا گناه و نافرمانی خدا برایمان حرمت پیدا کند.
  • انگلیس و آمریکا می‌خواستند ما را هم مثل هندی‌ها به بردگی بکشند!
  • کسی که خودش را در راه ولی خدا خر ج نکند، خودش را در راه دشمن خدا خرج خواهد کرد!
  • اگر به کمی از منفعت قانع باشیم، ما را به بردگی می‌کشند!
  • اگر امر خدا برایم حرمت پیدا کند، وقتی معصیت کردم، هم میدانم به ضرر خودم عمل کردم، هم از خدا حیا می‌کنم.
  • کسی که نسبت به گناه، حساس شده، تازه اصل دین برایش جا افتاده است.
  • گناه اینقدر باید پیش آدم حرمت داشته باشد که به مرز یاس برسد…
  • چرا مؤمنین این همه دوست دارند استغفار کنند؟

 

جهت بهره مندی فایل زیر را دانلود نمایید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *