access_alarm 1395/06/22

درباره محمد بن حنفیه لطفا توضیح بدید.

سئوال:

درباره محمد بن حنفیه لطفا توضیح بدید.

پاسخ:

حنفیه نام مادر محمد بن حنفیه است که برای جدا شدن محمد از دیگر فرزندان امام علی علیه السلام او را با نام مادرش صدا میزدند. از قبیله ی بنی حنفیه بود. تولد محمد بن حنفیه را سال ۱۵ یا ۱۷ هجری و وفاتش را سال ۸۲ و طبق روایت امام صادق علیه السلام ۸۴ ذکر کرده اند.

در مورد اینکه موضع محمد بن حنفیه پس از شهادت امام حسین علیه السلام در برابر امام  سجاد علیه السلام چی بود؟ در تاریخ شیعه و در تاریخ امامت و اهل بیت ثبت شده که محمد بن حنفیه معارضه داشت و رقابت داشت، ابتدا بر سر امامت با امام سجاد علیه السلام ولی به شرحی که عرض میکنم بعد منصرف شد و امامت امام سجاد علیه السلام را قبول کرد، و بعد از اون قضیه هیچ سند و شاهدی نداریم در تاریخ که دیگه بحثی در مورد امامت خودش بکنه. به نظر میرسه انگیزه ای که محمد بن حنفیه چنین سخنی را مطرح کرد، امامت خودش را مطرح کرد، سابقه ی امامت دو برادر بود، امام حسن و امام حسین علیهم السلام. چنین تصور کرد که بعد از پایان امامت برادر بزرگترش، امام حسین علیه السلام، (امام حسین متولد ۴ هجری بود و محمد بن حنفیه متولد ۱۵ یا ۱۷ هجری بود) وقتی که بعداز شهادت برادر بزرگ، امام حسن علیه السلام، امامت به پسر او نرسید بلکه به برادر کوچک او امام حسین علیه السلام رسید، بعد از شهادت وی نیز امامت به برادر وی برسه.

امام سجاد علیه السلام توجه داد محمد بن حنفیه را، گفت عمو! بعد از پدرم امام وقت، من هستم. پدرم در آخرین لحظات در کربلا پیش از شهادتش مرا به عنوان امام معرفی کرد… محمدبن حنفیه قبول نکرد و قرار شد که برن نزد حجر الاسود، خب اونجا داوری را از حجرالاسود بخوان و رفتن و محمد بن حنفیه خطاب به حجر الاسود – اون سنگ مقدسی که در رکن حجر الاسود در کعبه بود و الانم هست و در روایات داریم که این از اجزای کعبه ی زمان حضرت ابراهیم هست، بقیه ی مصالح کعبه ی زمان حضرت ابراهیم از بین رفته، چند بار کعبه تجدید بنا شده ولی این قطعه، حجر الاسود، از زمان حضرت ابراهیم باقیه. و در آداب طواف اینه که حاجی ها وقتی در طواف در مقابل حجرالاسود میرسن به عنوان بیعت با خداوند متعال با درست راست به حجر الاسود اشاره کنند و تکبیر بگن به عنوان اینکه با خدا پیمان می بندیم – ابتدا محمد بن حنفیه سخن گفت با حجر الاسود و عکس العملی دیده نشد، مطابق آنچه در کتابهای ما آمده، امام سجاد علیه الصلاة و السلام خطاب کرد به حجر الاسود به این مضمون که تو مظهر پیمان خدا هستی و مسلمانها بخوان با خدا پیمان ببندن با تو پیمان میبندن، به تو اشاره میکنن، اگر امامت مال منه تسریح کن و خداوند متعال حجر الاسود را به تکلم در آورد و حجر الاسود به امامت امام سجاد (سلام الله علیه) تسریح کرد. اینگونه کرامات در بعضی کتب شیعی نقل شده، مثلا مُلا شوشتری در مجال صلح آورده است.

مقصود اینه که اونچه ثبت شده در مورد مخالفت محمد بن حنفیه با امامت امام سجاد سلام الله علیه همین مقداره و این معلوم میشه که به نظر میرسه که همون سالهای اول پس از شهادت امام حسین (سلام الله علیه بوده) و مساله حل شد، لذا دیگه بعد از اون، موضع گیری مخالفت آمیز از محمد بن حنفیه در برابر امام سجاد علیه الصلاة و السلام نمی بینیم.

 

اما مساله دیگه ای که در زندگی محمد بن حنفیه مطرحه و خیلی محل بحثه دو مساله است : یکی انتصاب مختار قیام خودش رو به حنفیه، و یکی دیگه که چرا محمد بن حنفیه در کربلا حضور نداشت؟ بله این از معماهای تاریخ اون دوره است، یعنی پیچیده است، جوابش آسان نیست، جوابهایی دادند، عذرهایی از محمدبن حنفیه آوردند که عذرهای پذیرفته ای به نظر نمی رسه. در مورد اینکه مختار قیام خودش را منتصب کرد به محمد بن حنفیه و گفت من از طرف او ماموریت دارم، معمولا محققان ما اینطور تفسیر می کنند که اون زمان، بعد از حادثه ی عاشورا، دیگه صلاح نبود امام سجاد (سلام الله علیه) دوباره در یک صحنه ی درگیری و یک حرکت تند انقلابی و مسلحانه شرکت کنه، پیدا بود که محکوم به شکسته و شکست میخورن، کشته میشن، بقایاش همه از بین میره، هرجور که حساب کنی چنین حرکتی صلاح نبود.

از طرف دیگه مختار انتقام خون امام حسین و یارانش رو می گرفت، حداقل شعارش این بود، بنابراین دلیلی نداشت که اهل بیت با اون مخالفت کنن، از طرف دیگه مردم دلسوخته ی عراق، شیعیانی که از حادثه ی کربلا داغی به دل داشتند، آماده بودند کسی جلو بیفته و پرچم دار بشه در این کارها، دنبالش بیان منتها میگن سرخود ما نمی خوایم، خون اهل بیت در میان است، ما بدونیم این محزونه، این از طرف اهل بیته، یک ماموریتی داره، یه اجازه ای داره، محققان اینجوری میگن که مختار رو به محمد بن حنفیه منتصب کرد، رفتن از محمد بن حنفیه پرسیدند گفت : انتقام خون ما را هرکسی بگیره ما تایید می کنیم.

ظاهرا مختار، مستقیم جهت اذن، خدمت امام سجاد نرفته، اگرم رفته باشه در تاریخ ثبت نشده، ولی حرکتهای مختار رو امام سجاد تایید کرد. سرهای بریده ی قاتلان را که فرستاد، امام دعای خیر فرستاد، نقل شده از امام سجاد (سلام الله علیه) در مورد مختار، که فرموده بودند: تا انتقام ما را نگرفته بود هیچ دودی از آشپزخانه های دودمان ما بلند نمی شد. هیچ عروسی ای صورت نگرفت، هیچ شادمانی ای به خانه ی ما راه نیافت. امام سجاد (سلام الله علیه) بعدها عملا تایید کرد. حالا بعضیها میگن امام سجاد چنین ماموریتی و چنین حمایتی را از مختار، پنهانی به محمد بن حنفیه داد، که من این اسنادش را شخصا ندیدم.

 

برگرفته از فایل صوتی رادیو معارف، شبهات تاریخی، جلسه شصت و یکم، استاد مهدی پیشوایی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *