access_alarm 1394/08/25

جبهه جای غیبت کردن نبود …

ارزش خوندن داشت..
جبهه جای غیبت کردن نبود و زمینه ای هم برای دامن زدن به مسائل دیگران وجود نداشت. البته بچه ها هم متوجه بودند و حساس! وقتی در بین صحبتهای دو نفر، احیانا پای کسی به میان می‌آمد، بقیه ی کسایی که در چادر یا سنگر بودند درصدد بر میومدند تا….

مثلا گاهی یکی از بچه ها بلند صلوات می‌فرستاد! یا همه باهم صلوات می‌فرستادند و اگه حرف اون دوتا قطع نمی‌شد صلوات بعدی، و همینطور ادامه می‌دادند تا قضیه با خوبی و خوشی و خنده تموم بشه.

حدیث و عبارت معروف « الغِیبَةُ أشَدُّ مِنَ الزّنا » بود که بعضی اوقات بچه ها از سر حجب و حیایی که داشتند فقط می‌گفتند « الغیبةُ أشدُّ مِنَ … » مثلا می‌گفتند «…الکارای بد بد » یا « … الچند تا نقطه »

یادش بخیر! گاهی وسط حرفای غیبت کننده، یکی بلند می‌گفت « برادر! برادر! » و بعدش که طرف توجه می‌کرد و حرفش قطع می‌شد، ادامه می‌داد « دستت نره لای در! » کنایه از اینکه “با این حرفا کار دست خودت ندی!”

گمونم امروزم بشه از این کارا کرد تا حداقل توی جمع های خودمونی، دیگه کسی گرفتار « أشدُّ مِنَ الکارای بد بد » نشه! (برگرفته از آداب و رسوم فرهنگ جبهه/ص۴۱)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *