access_alarm 1394/09/02

عــینــک شاه ، عــینــک اِمام

…حالا این دو عینک روی میز شماست، هر کدام را که می‌پسندید بردارید و بر چشم بزنید…
[شاه]
ملکه فُوزیه و ملکه ثُریا به دفعات شاه را تهدید کردند که اگر به زن‌بارگی خود در محافل خصوصی ادامه دهد از او جدا خواهند شد (ماروین زونیس،شکست‌شاهانه،ص۱۰۸)
[امام]
اسلام خواسته است زن مَلعَبه دست مرد نباشد، اسلام خواسته است زن و مرد ّحیثیّت انسانی‌شان محفوظ‌ باشد (صحیفه‌امام،ج۵،مصاحبه با‌نشریه‌لبنانی‌اَمَل)

[شاه]
شاه: این فرح مثل سایه دنبال من است و من در خلوت هم حق ندارم زن غریبه ایی را ببوسم(خاطرات اردشیر زاهدی،۲۵سال درکنارشاه،ص۱۷۳)
[امام]
ما نمی‌توانیم و اسلام نمی‌خواهد که زن به عنوان یک شیئ و یک عروسک در دست مرد باشد، اسلام می‌خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد (صحیفه امام،ج۵،مصاحبه با کِرکُِکروُفت(استاد دانشگاه روُتِکرزآمریکادرباره‌اسلام)

[شاه]
پسرم محمد رضا در برابر دختران موطلایی تسلیم محض بود (تاج الملوک،ملکه پهلوی،ص۳۶۴) …اعلی‌حضرت بنحو افراطی و غیر قابل باور به زنان و دختران موطلایی علاقمند بود و هر وقت دختر موطلایی می‌دید به وضوح دست و پایش می‌لرزید(خاطرات‌اردشیرزاهدی، ۲۵ سال‌درکنارشاه،ص۱۵۴-۱۵۵)
[امام]
ماهرگز اجازه نمی‌دهیم تا زنان فقط شیئي برای مردان و آلت هوسرانی باشند(صحیفه‌امام،ج۵،مصاحبه‌باکرککروفت) / زنان از نظر اسلام نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدّی ارتقا می‌دهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه باز یابد (صحیفه امام،ج۴،مصاحبه‌بامجله‌القومی‌العربی)

[شاه]
محمدرضا در سوییس، وقتی هنوز مجرّد بود خیلی از اوقاتش را با زنان و دختران می‌گذراند، رضاخان بفکر افتاد تا برایش زن بگیرد، فُوزیه دختر ملک فٶاد-پادشاه مصر- را برایش گرفتند، ولی بعد از چند ماه بخاطر آنکه فُوزیه بچه پسر نیاورد او را طلاق داد. در سال ۱۳۲۹ بعد از روابط طولانی با دختران مختلف، سرانجام با “ثریا” ازدواج کرد، اما ثریا بچه دار نشد و بعد از ۷ سال محمدرضا او را هم طلاق داد، یکسال بعد با فرح ازدواج کرد، ازدواجی که همیشه با دعوا و جنگ آمیخته بود، در تمام این مدت با زنان دیگری رابطه داشت که نام عده ایی از آنان بدین قرار است: طلا، پروین غفاری، گیتی خطیر، گیلدا، سوفیا لورن، برخی زنان محافظش و …” (کتاب پدر و پسر، محمد طلوع و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، دربار به‌روایت‌دربار،ص۱۳-۳۰)
[امام]
بخشی از نامه امام(ره) به یگانه همسرش که یک عمر یار و همراه آن مرد بزرگ درتمام سختی‌ها و ناملایمات بود:
” تصدّقت شوم، الهي قربانت بروم، در اين مدّت كه مُبتلای به جُدايی از آن نور چشم عزيز و قوّت قلبم گرديدم، مُتذكّر شما هستم و صورت زيبايت در آیينه قلبم مَنقوُش است.
عزيزم، اميدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ كند. [حالِ] من با هر شدّتی باشد می‌گذرد؛ ولی به حمدالله تاكنون هرچه پيش آمد، خوش بوده و الان در شهر زيباي بيروت هستم. حقيقتا جاي شما خالي است، فقط براي تماشاي شهر و دريا خيلي منظره خوش دارد. صد حيف كه محبوب عزيزم همراهم نيست كه اين منظره عالي به دل بچسبد ”
(صحیفه‌امام،ج۱،نامه‌به‌خانم‌خدیجه‌ثقفی) پ.ن: ۱- نامه حضرت امام به همسرشان در سفر حج نوشته شده است
۲-عظمت امام بالاتر از آن است که بخواهیم آن مرد بزرگ را با انسان نماهایی مثل محمد رضا پهلوی مقایسه کنیم… غرض بیان تفاوت دیدگاه بود…

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *