access_alarm 1394/09/01

چشمم به دخترای زیادی افتاد که…

جوونی رو که متهم به قتل دختری بود، ازش پرسیدند: چطور شد که همچین جنایتی رو انجام دادی؟
گفت: من مجرد بودم، به هزار زحمت دیپلم گرفتم و رفتم دانشـگاه. اونجا هم چشمم به دخترای زیادی میفتاد که با لباسای چسب و بدن نما و با سروصورت آرایش کرده توحیاط دانشگاه قدم می زدن.. توی کلاس ها بودند.. رعایت هیچی هم نمی کردن! منم که هم جوون، هم مجرد… با دیدنشون خیلی تحریک میشدم و انصافا بهم فشار میومد!

به همین خاطر یواش یواش باهشون طرح دوستی ریختم و یکی شون رو فریب دادم و به اسم اینکه میخام باهش ازدواج کنم باهش دوست شدم.. در طول زمان دوستی مون خودم رو در نیازهای جنسی إرضا میکردم… بعد از مدتی، یه روز گفت باید باهش ازدواج کنم.

منم که نمی خواستم باهش ازدواج کنم، اینقد امـروز و فــردا کردم تا کارمون به دعوا کشید! باهش گلاویز شدم وقتی به خودم اومدم متوجه شدم که خفه اش کردم!!!
به نظر شما چه کسانی باعث شدند این جوون، اینقدر تحریک بشه و به اسم دوستی یا ازدواج، تصمیم به چنین رابطه ای بگیره؟ قطعا دلائل مختلفی داره، اما مهمترینش رو خودش گفت!
وجدانا زنان و دخترایی که خـودخواهانه open رفت و آمد می کنند آیا در چنین جنایت هایی شریکـــ نیستند؟؟

ـــــــقتلـ نامرئیـــــــــــــــــــــــــــ
گلپوش/نگاهی نو به حجاب/ص۱۹
کپی = واجب فراموش شده!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *