access_alarm 1396/04/07

استدلالی که در صُحُف ابراهیم و موسی هم آمده…

هشام گفت: در مجمع عمومی او [عمرو بن عبید، که منکر امامت بود] در مسجد بصره، شرکت کردم و از او پرسیدم: آیا تو چشم داری؟ گوش داری؟…

 

گفت: چه سوالهای نسنجیده و نابخردانه ای داری! گفتم: سوالهای من همین است، شما پاسخ دهید و بگذارید من پرسش‌هایم را مطرح کنم. گفت: بله؛ چشم، گوش و اعضا دارم… گفتم: عقل و قلب هم داری؟ گفت: بله.

 

گفتم: چشم داری تا ببینی، گوش داری تا بشنوی و امور دیگرت هم با سایر اعضاء تأمین می‌شود، پس چه نیازی به عقل و قلب داری؟ گفت: به آنها نیاز دارم تا به رهبری، هدایت و کنترلشان، گوش و چشم و سایر اعضاء را از خطا نگه دارم.

 

گفتم: خدایی که برای صیانت از اشتباه اعضای بدنت قلب را آفریده، آیا برای جوامع بشر، قلب و امامی نیافریده؟ آیا هر کسی هرگونه از دین فهمید می‌تواند بگوید؟! آیا کسی نیست که سخن پایانی را گفته و صحیح را از ناصحیح مشخص کند؟!

 

الکافی، ج۱، ص۱۶۹

موجود موعود علیه السلام، ص۴۸

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *