تا فیض هست، تو هم هستی . . .

حکیم سبزواری (۱۲۸۹ق) می‌گوید: « بین دو چیز که فاصله ی آنها در نهایتِ دوری و جدایی در والا مقامی و پَستی ست (مانند خدا و دنیا) چاره ای نیست از وجود رابط و واسطه ای… مانند نور، که میان قرصِ آتشینِ خورشید و کره‌ی سرد زمین، واسطه است».

به عبارتی دیگر، میان فاعل و قابل باید مناسبت و سنخیت باشد، وگرنه هر چیز، می‌توانست علت چیز دیگری باشد، و از آب، گرما و از آتش، سرما صادر می‌شد!!

آیا نیاز خدا به یک واسطه ای بین او و دنیا، علامت عجز نیست؟

پاسخ این است که «استفاده از واسطه» همیشه علامت ضعف فاعل نیست؛ مثلا: نجاتِ حشره ای ضعیف از آب، با برگ یا چوبی نازک است؛ زیرا آن موجودِ ریز، قابلیت در دست آمدن و تحمل فشار انگشتانِ دستِ انسان را ندارد!

️ بنابراین لزوم واسطه به خاطر افزایش قابلیت ماست، نه اینکه ضعفی باشد از سوی خدا… وجودِ امام و حجتِ خدا بعنوان واسطه هم با مطلبی که عرض شد، بی‌ارتباط نیست…

 انسان کامل

در سراسر عالَم هستی، فقط یک موجود، اصالت دارد [یعنی ازلی است، ذاتا یکتاست و تعدد پذیر نیست] و آن خداست. بنابراین علت پیدایش آفرینشِ متعدد، این است که خدا ذاتاً دوست دارد تماشای خود را در آینه‌ی تمام نمای خلقت.

️ جالب است بدانیم که در بین آفرینش، این تنها انسان کامل است که به خاطر شایستگی‌ها و ویژگی‌های خاص دوسویه‌اش (یعنی زمینی و آسمانی بودنش) و مقاماتی که دارد، آینه تمام‌نمای حق تعالی است.

 «انسان کامل» در برخی ادیان و مکاتب

در هند باستان از انسان کامل به نامهای «ارهات» یعنی مرد ارزنده یا مردِ تمام و «انسان آزاده» یاد کرده‌اند.

در برخی مکاتب چینی مانند تائوئیزم و کنفوسیوس از «تائو» و «انسان آزاده» سخن گفته شده؛ او انسانی قدیس و پاک است و بالاترین مقام انسانی را دارد.

افلاطون ویژگیهای انسان کامل را در «فیلسوف» می‌دید؛ آن کسی که وجود ابدی را درک می‌نماید؛ به وصال وجود حقیقی می‌رسد، و خِرَد و راستی را تولید می‌کند.

«هدف آفرینش» از نگاهی جالب توجه…

یکی از اهداف خدا از آفرینش، مشاهده همه اسماء و کمالات خود در آینه‌ی وجود انسانِ کامل (یعنی امام) است. خدا (که صاحب همه کمالات است) به کمالات خود، علم دارد، اما در آینه دیدن، لذت دیگری است.

هر کدام از مخلوقات، بسته به ویژگیهای خود، مظهر و جلوه‌ی اسم یا اسامی الهی اند، اما بیشتر مخلوقات نمی‌توانند آینه‌هایی تمام‌نما برای نمایش اسامی خدا باشند! بله؛ امام؛ انسان کامل و همان آینه‌ی تمام‌نمای اسامی خداست؛ او که هم جنبه‌ی مادی و طبیعی دارد و هم جنبه الهی و آسمانی.

منو تو و قرار ملاقات . . .

قصه از اینجا شروع شد که فهمیدیم قرار ملاقات داریم اونم توی شهری که برا اولین بار واردش شدیم! شهری با خیابونای پیچ‌درپیچ فراوون و احتمال جدّیِ گم شدن! نقشه دقیقی دستمونه اما وقت کمه و نباید لحظه ای دیر بجنبیم. البته از اینم نباید غافل شد که شیاطینی تو مسیر وجود دارن و برا اینکه ما به قرار نرسیم دست به هر کاری میزنن!

چرا خدا سفره رو جمع نمی‌کنه؟!

همه هستی برای بشر آفریده شده، و هدف از خلقت انسان، «شناخت خدا و بندگی» است. حالا آیا واقعا بندگی ما همانی است که موردنظر خداست؟!

ما سفره را پهن می کنیم برای اینکه مهمان غذا بخورد، اگر غذا نخورد، سفره را جمع می کنیم.

پس چرا خدا، سفره ی عالم رو جمع نمی کنه؟!

  شک نکن . . .

به همون دلیلی که واسه انتخاب رشته «استاد راهنما» گذاشتن، و به همون دلیلی که واسه پایان‌نامه «استاد مشاور» مشخص کردن، و به همون دلیلی که برا راهی شدن به یه تور مسافرتی «بَلَدچی» می‌فرستن… به هزار و یه دلیل، واسه راه‌های حساس و پُر پیچ و خم دنیا نیاز به «راهنما، استاد مشاور و بَلَدچی» داریم…

وظیفه و مقام امامت، راهنمایی انسانها برای رسیدن به سر منزل مقصوده، پس تا راه و راهرو و منزل برقراره، راهنما هم لازمه و هست، حتی اگه رو کره‌ی زمین دو نفر باشن، شک نکن که یکی‌شون امام و راهنماست…

صدای درون . . .

وقتی انسان‌ها به درون خود مراجعه می‌کنند، می‌بینند همه در پی انسانی شریف می‌گردند و وجودش را آرزو می‌کنند…

به عبارتی شاید زبانِ دلمان این باشد که: آیا هست کسی که خلاف نکند؟ دچار غفلت یا فراموشی نشود؟ نه تنها دستش بسمت آلودگی نرود که حتی اندیشه اش هم از گناه، اشتباه و خطا مصون و محفوظ باشد… آیا هست کسی که در انجام کارهای فردی و اجتماعی الگویی بهترین باشد؟ پایی بر زمین و جایی در آسمان داشته باشد…

چرا امامان رو فقط خدا باید تعیین کنه؟

پاسخ منطقی و جالب خودِ امام زمان علیه السلام‌ را بخوانید:

سعد بن عبدالله میگه [ در منزل امام عسکری بودم] از فرزندش مهدی علیه السلام پرسیدم: چرا مردم نمی‌توانند امامشان را خودشان انتخاب کنند؟

ایشان پرسیدند: «مُرادَت امام صالح است یا فاسد؟» گفتم منظورم امام و پیشوای صالح است. فرمودند: «شما که از درون افکار دیگری اطلاع ندارید، آیا ممکن است مردم کسی را برگزینند که اندیشه ی فساد در سر دارد؟» عرض کردم: بله. آنگاه حضرت فرمودند: «علتش همین است. البته پاسخهای دیگری هم دارد، اما من آنگونه گفتم که عقلت به اطمینان برسد.»