access_alarm 1399/05/11
faceارسال شده توسط : خانم مطهره خدنگی

سلام کودکانه به امام رضا علیه السلام

از همون بچگی عاشق صحن و سرای سلطان توس بودم چون خیلی با صفاست آدم میتونه غصه هاش و فراموش کنه؛ بی دغدغه های دنیا توی صحن‌ها و رواق‌ها قدم بزنه آخه حرم سلطان مأمن دل‌های خسته است.

یک روز که ۶ سال بیشتر نداشتم با خانواده وارد حرم شدیم؛ می‌خواستم  بدو کنم برم جلو تر تا با بقیه بچه‌هایی که داخل حرم بودند بازی کنم که یک لحظه دیدم خانوادم ایستادن و یک ذکری رو زمزمه میکنند.

برگشتم و گفتم: مامانی شما ها دارین چی می‌گین؟ یک لبخند آرامش بخشی زد و گفت: داریم سلام می‌دیم و اجازه می‌گیریم وارد حرم بشیم؛ خیلی تعجب کرده بودم؛ گفتم: اجازه از کی از خادما؟ خندید و گفت: امام رضا چون این جا خونه ایشونه. منم با اونا همراه شدم و یک سلام کودکانه و اذن دخول کودکانه گفتم زیر لب مثل همه ی اون  زائرانی  که اومده بودن ولی به زبان کودکانش( سلام امام رضا ی مهربون می‌ذاری مهمونت بشیم؟)

 

وارد حرم که شدیم  بچه‌ها رو که دیدم سریع دویدم جاشون مشغول بازی شدم یک دل سیر بازی کردم بعد از آن که پیش خانواده برگشتم دیدم مشغول دعا و زیارت هستند منم از خدا خواستم و شروع کردم به دعا کردن. تو راهه برگشت مادرم برام یک عروسک  خوشگل خرید خیلی خوشحال شدم چون دیگه فهمیده بودم امام رضا مهربون بعد از سلام کودکانه آرزوی منم شنیده بود و برآورده کرده بود.

 

هنوزم که هنوزه با این که ۲۳ از خدا عمر گرفتم هر موقع میرم حرم امام مهربونی نمیذاره دست خالی برگردم من شیعه و نوکر خوبی نبودم ولی ائمه اطهار ارباب خیلی خوبی  بودند. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ.

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *