اشاره :
زنده بودن امام به عنوان آخرين امام و حجّت معصوم الهی، رسالتها و نقشهای تعيين كننده و بسيار سودمندی را در نظام هستی – به ويژه در زندگي فردي و جمعي بشر – ايفا می كند. اين وجود عينی و حضور آخرين حجت الهي پيامهايی را نيز برای پيروانش به همراه دارد كه می توان به زمينه سازی ظهور از سوی شيعيان و پيروان آن حضرت اشاره كرد… چرا که غيبت آن حضرت فقط به معنای عدم ظهور است!
حضور منجي ويژگي منحصر به فرد موعود اسلام
اسلام و به معناي دقيقتر شیعه” تنها مكتب و مذهبي است كه منجي و موعودش زنده و عيني است و مانند ديگر مكاتب و اديان به آينده نا معلوم واگذار نشده است؛ سوشيانت، منجی آيين زردشتی، در آخر الزمان متولّد ميشود. و مسيحا كه عهدين آن را نجات بخش پايانی میداند در آخر الزمان ظهوري مجدّد دارد. در هيچ كدام از اين آيينها منجی، وجود عينی و زنده ندارد! بلكه منجی ملّتها و مكاتب غير از اسلام، يك موجود يا مفهوم ذهني و ايدهآلی بيش نيست كه قرار است پايان بخش نزاعها و كشمشها در آخرالزمان باشد.
امّا اسلام : پندار انسانها را به اينكه «روزگاری نيرويی عادلانه، ظلم را از صفحه گيتي ريشه كن خواهد ساخت، از يك موضوع فقط غيبی به صورت يك باور پيرامون يك موجود واقعي و زنده ی ملكوتي كه تمام مشخّصاتش شناخته شده است» درآورده است.
اسلام، مسلمانان را از توجّه به نجات بخشي كه در آينده به دنيا ميآيد به اهتمام و دقّت در يك منجي حاضر منتقل ميكند. و راز ماندگاری، بالندگی و نقص ناپذيری انديشه مهدويت در تفكّر شيعی در همين شفافيت، قَطعيت، مُستند و مُستدَل بودن آن است.
حضور موعود اسلام و وظيفه سنگين ما :
به راستی چه اصراری است كه خدای متعال، انساني را از دهها قرن گذشته براي اصلاح اين جهان زنده نگه دارد؟ آيا برای خدای متعال امكان نداشت هنگامی كه جهان آمادگی كامل برای حضور نجات بخش آخرالزمان را پيدا كند، همان زمان اين فرد ويژه را به دنيا آورد و اين قدرت را به او بدهد كه بتواند زمين را از عدل و داد مالامال سازد؟!
آنچه مهم است توجّه به اين نكته اساسي است كه اعتقاد به “موعودِ اسلام به انسان زندهای كه همچون ما زندگی میكند” انديشه ی عدم پذيرش ستم و زمينه سازی برای ظهورش را به ما الهام مينماید…
با تأمل در مطالب گذشته، رمز طولانی شدن غيبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف را بايد در عدم مقبوليّت عمومی و عدم وجود ياران صالح جست وجو كرد. ظهور موعود در مكتب شیعی، به خواست و اراده خدای متعال است و البته بدين معنا نمیباشد كه ظهور آن حضرت صرفاً يك طرفه بوده و فقط خدای متعال در آن نقش دارد. بلكه زمينه سازی ظهور برای پيروان آن حضرت نيز فراهم است و بلکه بالاتر اینکه سفارش فراوان و دستور صريح و مؤكّد امامان معصوم عليهم السلام وظيفه ما را در زمينه سازی ظهور سنگينتر كرده است. نه به آن معنا كه وظيفه همگان در اين زمينه، مساوی است؛ بلكه زمينه سازی ممكن است به تناسب نوع آن، استعدادهای روحی و اخلاقی و لياقتهای اكتسابی افراد، شكلهای گوناگونی داشته باشد. اما بايد بدانيم كه مهيّا نشدن بسترهای ظهور آن حضرت، مدّت غيبت ايشان را طولانی تر خواهد كرد.
تشكيل حكومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف مبتني بر سه ركن اساسی و مهم است :
· اول : قانون الهی كه قرآن كريم می باشد.
· دوم : رهبر الهی كه وجود مبارك حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشّريف سالها پيش، پا به عرصه گيتی نهادهاند.
· و سوم : جامعهای كه خود را مضطرّ به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف می داند و بر اين باور است كه بدون حضور ايشان «نجات» و «رهايی» محقق نخواهد شد. از ميان اين سه ركن، دو ركن اول و دوم موجود است و فقط ركن سوم تا به حال محقق نشده است.
در اينجا نميتوانم دريغ و افسوس خويش را پنهان كنم؛ افسوس از بیتوجّهی به تاريخ!
انگيزه يادآوری اين نكته، تاريخ زندگی سراسر عبرت آموز امامان معصوم(عليهم السلام) است كه بارها از عدم زمينه و بسترعمومی مناسب جهت برپایی حكومت گلايه مند بودند، و ما چنين تجربههای تلخ اين بزرگواران را پشتوانه حركتهای آينده خود نميكنيم!
در اين ميان ذكر جملهای از اميرالمؤمنين عليه السلام ما را در اين مهم ياری میكند. ايشان می فرمايند: «لَقُدْ أصَبَحَت الأُمَمُ تَخافُ ظُلمَ رُعاتِها و أَصْبحتُ أَخافُ ظلم رعيّتی؛ ملّتهاي ديگر وقتي شب را به صبح می كردند، از ظلم زمامداران خود هراسناك بودند، و من از ظلم راعيان و ملت خود در هراس هستم.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷)
اينك لزوم هوشياری و زمان آگاهی ما از اين گونه سخنان فهميده می شود كه بايد نه تنها در زمان خود، حضوری آگاهانه داشته باشيم، بلكه هر مقطع از زمان را نيز به درستی بشناسيم. صدای پای ظهور از جادّه همّت ما بلند میشود.
انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف احتضار و انفعال و پرواز در دنيای رؤيا و خيال نيست؛ اين حركت و تكاپوی هدفمند منتظِر، برای قرب به سوی منتظَر دل آشنا و همواره آماده ی ظهور است. انتظار واقعی كاستن از فاصله ی ميان وضع موجود با شرايط مطلوب انسان است. و اين انتظار بسی سخت است و دشوار… انديشهای بلند می خواهد و ارادهای قوی! صلابت می خواهد و صبوری بسيار، عَزمی راسخ میطلبد و گامهايی استوار! گذر از ناهمواری ها دارد و عبور از پرتگاهها، خستگی ها دارد و مشقتها، جورها دارد و مَلامتها، فرازها دارد و نشيبها! وارستگی می خواهد و تهذيب! آزادگی می خواهد و تقرب به حق.
سخن آخر
آری امروز چون هميشه، هر كه در انديشه رنج انسان مسلمان و بشريت تحت ستم است، بايد به راز طولانی شدن غيبت آن حضرت بينديشد. سرنوشت ظهور آن حضرت، بين دو دگرگونی است، «تغييرِ امرِ باری تعالی» در گرو «تغيير ماست!» اگر بخواهيم، تقدير خدای متعال در كنار ماست؛ بايد از سلسله بهانهها، خودمان را خلاص نماییم، به راستی چه دليلی بهتر از اينكه امام ما، عُمری به امتداد چند قرن دارد!! و هنوز تنهاست!!! باید دلم را خانه تکانی کنم و سجاده ی نیاز بگشایم و با تمام وجود همانند فرزندی که سالهاست از مادر و آغوش محبتش فاصله گرفته، فریاد توبه سر دهم… که يابن الحسن، كسی اگر نداند، خدا كه میداند، فقط معطّل مايي اگر نمیآیی!!
برگرفته از مقاله اميرمحسن عرفان (با اندکی تصرّف)
با تشکر از ایشان و همچنین تشکر از استاد شهبازیان(مربی مرکز تخصصی مهدویت) که این مقاله را اختیارمان قرار دادند.