یکی از مصادیق مهم آفات اعتراض، اینه که در این نظام مقدس و این انقلاب نورانی، بعضیا با قدرنشناسی از فرصت عظیم به دست اومده، به بهونه ی اعتراض به وضع موجود و انتظار فرج، وجوه مثبتِ جاری در جامعه اسلامی رو نادیده گرفته و به مقدمه سازی برای فرج بی اعتنایی میکنند!
“اعتراض مطلق و بی بندوبار” مانند اینه که حضرت یعقوب(علیه السلام) به بوی پیراهن یوسف(علیه السلام) بی اعتنا باشه و به این بهانه که منتظر دیدار خود یوسف است، آثار ایشون رو بیمقدار بشماره؛ و یا هنگامی که پیراهن را به او میرسانند، به جای نوشیدن جرعه ای از چشمــه وصـــال و متبرک کردن ِ چشمانش به پیراهنی که بوی دلدار رو میدهد ( که نتیجه اش بینایی اوست)، اعتراض کنه که « من عمری ست منتظر یوسفم، حالا برای من پیراهن میآورید! » و پیراهن رو به کناری پرتاب کنه!
»»» اعتراض ِعاشقانه به هجران محبوب، زمانی حقیقت داره که “هر نسیمی از کوی دوست” برای منتظر مهجور، حیات بخش باشه.
منتظر معترض، خدمتِ به نظام مقدس جمهوری اسلامی رو با همه ی فاصله اش نسبت به حکومت حضرت، عین خدمت در خیمهٔ حضرت “واجب” میدونه و انقلاب اسلامی رو راهی برای رسیدن به ساحل نجات…
( انتظار عامیانه،عالمانه،عارفانه/ص۱۳۴ )