درس داری میخونی باید به این فکر کنی کجای مملکت شیعه خونه امام زمان به درد امام زمان خواهد خورد؟
مهندسی داری میخونی؛ خونه داری میسازی بگو: خونههایی میسازم که شيعههای امام زمان تو زلزله نمیرن.
رفتگری، بگو خیابونها رو جوری جارو میزنم که لایق شيعه خونه امام زمان باشه؛ لایق قدم گذاشتن شيعههای امام زمان باشه.
اون موقع تو این مملکت مشکلی میمونه؟ همه اینجوری فک کنند، به خدا نه.
انتظار یک عمل در کنار بقیه اعمال نیست، انتظار یک رویکرد به زندگیست. همه زندگی منتظر متناسب با شرایط انتظار است.
شغلش، خوابش، خوراکش، ازدواجش هر کاری که میکنه تحصیلش، تمام زندگی انسان منتظر در طرح امامش است، منتظر حضرت بیان و هر کجای عالم که هست در هر زمانی که متولد بشه تو طرح حضرت عمل میکنه.
مهمترین کار برای یه شیعه کار امامش که مقدم بر کار خودش.
خب حالا شما نگاه کنید این کار به این مهمی و جدی رو شوخی گرفتن بعضیها؛ اصلا توجهی به اون ندارن؛ خیلی از شوخیها جدی گرفته شده.
گاهی موقعها تو یه سریالی که تو تلویزیون پخش میکنه یا یک مسابقه ای، خیابونها خلوت میشه؛ این شوخی چقدر جدی گرفته شده؛ این بازی چقدر جدی گرفته شده که حتی بعضیها اگر تیم مورد علاقه شون گل بخوره یا ببازه سکته میکنن!
اگر ما بهره نمیبریم از اتصالمون به حضرت بقیه الله یا کم بهره میبریم، کم کار میکنیم کم شرایط رو ایجاد میکنیم.
ما یه راه دیگری رو داریم میریم وَ اَنَ الراحِلَ اِلیک قَریبُ الَمسافه، راه بیفتیم، آنکه راه افتاد به سوی تو راهش نزدیک است.
ما گاهی راه نیفتادهایم، گاهی دو قدم رفتهایم و به تعبیر آقا امیرالمومنین(ع) وَ قَعَدَت بِی اَغلاَلی گاهی راه نیفتادهایم، گاهی راه افتادهایم اما اِلیکَ نیست یه راهی دیگری رو داریم میریم.
بعضیها اشتباه برداشت میکنن از موضوع امامت یا یک جامعهی ولایی یا ولایت مداری؛ فکر میکنن همهی مسئولیتها به عهدهی امامه و ایشون فرمان میده دیگران اطاعت میکنن؛ درسته، مسئولیت امام مشخصه، فرمان هم میده، اطاعت هم لازمه ولی هیچ وقت جامعهی ولایی با یک رکن کارش پیش نمیره؛ یک رکن اش امامه و مسئولیتی که او داره؛ رکن دیگرش مردماند و مسئولیتی که مردم دارند.
این بدبختی بزرگ ماست که از دلمون کم استفاده میکنیم. همین جمعیت با نیت صادقه، با عشق، همین قدمها رو بر میداره، محکم بگه دارم میرم مهدی فاطمه رو برگردونم به خدا آقا برمیگرده ولی یه دفعه یه ابلیس میاد میگه یعنی تو، ببین تو که آخه عددی نیستی، حالا دعا کردن یه الهی آمین بگو. مهمه، تو نظرت برای خدا مهمه، تو نیتت برای خدا مهمه، تو یه چی میخوای برای خدا مهمه، خدا عالم رو برای تو آفریده.
یه بارک الله امام زمان میارزه انسان تمام عمرش شکنجه ببینه؛ سختی بکشه؛ زحمت بکشه؛ محرومیت بکشه؛ به یه نگاه، به یه نگاه امام زمان، یه نگاه مهربانانه امام زمان میارزه؛ چون وقتی امام اینجوری نگات بکنه یعنی تو تا بی نهایت، تا خدا خدایی میکنه؛ سعادتمندی.
یه نگاه نمیارزه آدم درست زندگی بکنه؟ میارزه؛ خیلی میارزه.
پس ما یه محتوا داریم برای مهدویت، برای جریان سازی، چون ما میگیم این انقلاب بستر، کار امام زمان هست.
امام زمان رو باید بریم بیاریم، چه بستری بهتر از این انقلاب.
ببینید جنگ رسانهای آنقدر قدرت داره که ظهور و میتونه عقب بندازه اینا همش بستر ظهوره ، لذا من نمیتونم فقط یه نماز خون صفر باشم کاری به مسائل سیاسی مملکتم نداشته باشم.
یکی از رفقا تهران، ازین بسته پفکی بود چی بود؛ میبینه هی کم میشه ازش! میبینه صدایی هم نمیاد؛ میبینه موشه میاد یه دونه یه دونه ورمیداره میره از این پفکها جلوی چشمش! حالا این هر چی جمع میکنه؛ اون میاد ورمیداره میبره؛ وگرنه دو رکعت نماز بسه برای این که آدم بره ملکوت! دو رکعت نماز! دو رکعت.
رفقا به خدا قسم ما قدر نعمت بودن با امام رو نمیدونیم چون نچشیدیم. ما شیرینی یک نگاه امام زمان رو نچشیدیم که براش جون نمیدیم.
خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله مجتهدی یه داستانی رو نقل میکردند از یه پیرمرد کفاش به نام عبدالکریم کفاش، که عبدالکریم کفاش کسی بود که چهل روز صبح و شام بر سیدالشهدا گریه کرد به این نیت که محضر امام زمان برسه و رسید ایشون میفرمود: که هفته ای یک مرتبه امام زمان میومدن دم دکه کفاشی این می نشستن باهاش یه چند دقیقهای صحبت میکردن، تشریف میبردن.