شیطان میگه: زورتون که نکرده بودم! با زنجیر که نمی کشیدم تون! صدا زدم، اومدید… [ابراهیم/۲۲]
(وقتی اینا با خدا حرف میزنن، خدا می فرماید) خفه باشید و با من حرف نزنید! یک عمر با شما حرف زدم محل ندادید! امروز حرفی از شما شنیده نخواهد شد. [مومنون/۱۰۸]
اول راه بودیم
گفتن فضای مجازی!
گفتن شده ابزار تبلیغاتی دشمن!
بچه مذهبی ها عقب نمونید!
“اونقدر صفحه بسازید و مطلب نشر بدید و دینتون رو به عالم نشون بدید که اونا عقب بکشن…”
خوب می دونیم معاویه یکی از سرسخت ترین دشمنان حضرت علی(علیه السلام) بود. با این که همیشه سعی داشت به دروغ، چهره ای نامناسبی از امام معرفی کنه اما گاهی او هم اعتراف می کرد…
کانالی پیش روی توست که تنهایی را در غربت فریاد میزند و هر یک از راویان، سوزی دارند… آهنگ یکنواختِ ضجه ها، در فضا می پیچد!… همه رفته اند به جز تو و چند راوی که در کانالِ مُشرف به قتلــگاه شهیــــدان وقوف کرده ای… چشمـ ها مثل آسمان شلمچه بارانی ست!
حجة الاسلام أحدی تعریف میکردند:
یه روز در جماران منبر میرفتم و خاطراتی از زندگی مقام معظم رهبری میگفتم. بعد از صحبتها، پزشکی اومد پیشم و گفت: «بذار منم براتون خاطره ای بگم:
یه روز در مطب نشسته بودم خانمی به همراه فرزندش به من مراجعه کردند.
و البته که همه ما٫ مالک اشتر بالقوه ایم…
√ تاریخ با ما حرف میزند, وقتی طلحه ها و زبیرها و ابن ملجم ها و شمر ها را می بینیم که روزی فدایی جبهه حق بودند ولی منحرف شدند, باید بترسیم از عاقبتمان…
ﻭﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ِ ﻧﺎﯾﻠﻮنی ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ.
آموزش مفاهیم نماز و روزه در قالب سئوالات به کودکان
همان کارهایی که در عصر ظهورشون قرار است انجام دهیم را الان انجام دهیم
همان کارهای خوب را، همین الان انجام دهیم..
و بدی ها را، همین الان ترک کنیم..
ظهور ایشان محقق می شود.
– بعضیا علاقه ما رو به شهدا باور نمیکنن به دليل غفلتهای فرهنگی ست که باعث شده اين دو نسل از هم جدا بشن. اين ايده واقعا از روی دل بوده…
روز اول که اين کار رو شروع کردم، هيچوقت فکر نمیکردم اين موضوع اينقدر مطرح بشه…
آقاى قرائتى میفرمودند:
هرچه هواسرد تر شد،لباست گرم ترشد تا سرما ب تو نفوذ نکند. هرچه جامعه ات فاسد تر شد ،تو لباس تقوايت را زخيم تر کن تا درتو نفوذ نکند.
نگو محيط خراب بود منم خراب شدم!
رفتم خونه امام
با عجله گفتم: “خانواده واموالم رو سپردم به شما”
امام گفت: چه خبر شده يونس؟
گفتم: بايد از اين جا فرار كنم!!
نامش جُنیدی بود
از علمای ناصبی و دشمن سرسخت اهل بیت
به دستور معتصم (خلیفه)، معلم علی شده بود
قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
به همدیگه هـــدیــــه بدید تا رشتــه محبّـــت تون محکم شه
چون هـــدیــــه محبت رو زیاد میکنه و کینه کدورت رو از بین میبره.
زمانی اراده خدا بر این امر واقع شد که بر قومی عذاب نازل کنه.
بعد از مدتی مشاهده کردند که هیچ عذابی وارد نشد! و اوضاع آرامه… پیامبر قوم، از خدا پرسید: ماجرا چیست؟!
خطاب آمد: « ای نبی من! عذابی بالاتر از اینکه لذت مناجاتم را از دل خلائق بیرون ببرم، در خزانه ی خود سراغ نداشتم و اکنون این جماعت را به همان عذاب و بلا مبتلا کرده ام.»