گنــ ـاه، خانه قلبم را تیره میکند و شما که نورانی ترین هستی، در خانه سیاه نمی مانی..
آن وقت خانه ی دلمان سوت و کور میشود مثل خرابـــه ها… مگر اینکه “توبه” آن تیره گی ها را از دل ببرد و دوباره پذیرای شما شویمـ…
قلب من در نوجوانی، آماده ی کاشتن بذر عشق بود، اما به من نگفتند که مواظب باش قلبت را به هر کس و ناکسی نسپاری..
به ما نگفتند که جای شما در قلب ماست، نه در جزیره ی خضــرا و مثلث برمــودا! به ما نگفتند که مراقب باشیم تا شما را از مهمانی قلبمان بیرون نکنیم!
آری! وقتی از آیت خدا بهجت (ره) آدرس ِتان را پرسیدند، او گفت: آقا در قلب شماست، مواظب باشید بیرونش نکنید!
آن دل که به یــــاد تــــو نباشـد دل نیست
قلبی که به عشقت نتپد جُز گِل نیست