سبک زندگی ما، دنیا، جهان، تفریط رو تجربه کرد؛ افراط رو تجربه کرد و عقلش و تجربهاش او رو خواهد رساند به حالت درست و وسط؛ اون سبک زندگی اسلامی که چیزی سوای سبک زندگی مهدوی نیست؛ خوش به حال آن کسان( طوبَی لَهُم[1]) خوش به حال اون کسایی که زمانی که دنیا تو تفریط بود و تو افراط، با این دو تا کاری نداشتن؛ یادت نره هشتاد سال بیشتر عمر نمیکنی؛ برنامهاش و بسته بود؛ بگو ببینم برنامهات و هدف از زندگیت چیه؟ آیا یک زندگی بَبَئی گونه برای خودت چیدی؟ یا یک زندگی انسانی؟ اُمنیه و سئلت چیه؟ چی چی؟
آرزو با هم فرق داره؛ یکی آرمانه اون یکی آرزو؛ آرمان سئله اسمش؛ یعنی اون بالاست؛ نوک هرمه؛ آرزوها چندتاست؛ ما چند تا سر تیتر داریم آرزوهامون؛ آرزوهای آدم زیاده اما 5، 6 تا اصلیشه؛ یعنی چی؟ میگه من میخوام دکتری بگیرم؛ میخوام مثلا خدمت شما عرض کنم با فلانی ازدواج کنم؛ میخوام اینقدر پولدار بشم؛ یه 5، 6 تا آرزوهای اصلی و به قولی آرزوهای گردن کلفت داره؛ به اینا میگن اُمنیه؛ خب؛ همهی اینها در راستای چیه میشه سئل؛ تقریبا 90 درصد جامعه سئل ندارن؛ این 90 درصد مِن باب کثرت دارم میگم؛ من نرفتم کنتر بندازم دقیق بگم؛ این یعنی خیلی؛ دقت کنید؛ سئل ندارن؛ یعنی ازش میپرسی واسه چی داری زندگی میکنی؟ نگات میکنه؛ به خدا قسم؛ بعد یهویی لاف میزنه؛
دیگه بالاخره سعادتمند بشیم بریم بهشت، فلان؛ میگی خب گور به گور شده تو همه رفتارات جهنمیه؛ تو این وری داری میری که؛ پس چی لاف بهشت میزنی؛ دروغ میگه؛ دروغ میگه؛ بهش بگی سئلت چیه نمیدونه؛ سئل ما میدونی باید چی باشه؟ سئل ما باید خدا باشد؛ سئل ما آن زندگی، آن سوی زندگی جنینیه؛ چقدر تکامل پیدا کردیم؟ برای این تکامل چیا نیاز داریم؟ اونا میشه اُمنیت؛ دقت کن برای این تکامل چیا نیاز داری؟ آقا میگیم باید مادر فسفر زیاد بخوره؛ مادر ویتامین E بخوره؛ مادر ویتامین D بخوره.
همهی این ویتامینها که باید به بدن من برسه برای تکامل نیازه؛ این تکامله؛ اون دست و پایی که اونجا بود اینجا میشه دست و پای معنوی؛ اون دنیا میگه بعضی هستن سر صراط سینه خیز میرن؛ روایت امام صادقه میگه بعضیها به سان برق میگذرند؛ میگه بعضیها هستن شکمشون رو زمین کشیده میشه؛
روایت داریم میگه بعضیها هستن زبونشون از زیر دست و پا باید جمع بکنن اون دنیا؛ چی شده؟ این دنیا غیبت کرده؛ زیاده گویی کرده؛ این رفتارهای دینی اونجا میشه جسم تو؛ میگه پرخوری کرده؛ سه متر شکمش روی زمینه؛ میگه هرزگی کرده؛ شعله از سر انگشتاش همین جوری میاد بالا؛ همینطور داره میسوزه؛ همینطور داره…؛ آتیش و تو با خودت میبری؛ قرآن خیلی قشنگ میگه، میگه مال حروم که میخورید؛ دارید آتیش میخورید؛ کو آتیش برنجه! همینه دیگه؛ کو آتیش؟
این حالته درسته؛ سئل ما خداست؛ اما قرآن میدونی چی میگه؟ اسلام میدونی چی میگه؟ میگه تنها راه رسیدن به سئل الهی فقط از طریق امام زمان هست؛ خدا وکیلی هر آنچه که میخواید تو زندگی به دست بیارید، شما به عنوان یک دانشجو، برای چی میخواید و برای کی میخواید؟ میگه خدایا میخوابم که انرژی داشته باشم که بتونم درس بخونم؛ که بتونم با اون پزشک بشم؛ که بتونم مردم و کمک بکنم؛ خدمت بکنم؛ تو شیعه خونهی امام زمان کار بکنم؛ خدایا دارم ازدواج میکنم؛ رابطهی جنسی اصلا دارم؛ برای اینکه فکرم آروم باشه؛
تمرکز داشته باشم؛ حواسم این ور اون ور نباشه؛ بتونم کار کنم و و و …؛ خدایا دارم غذا میخورم؛ غذایی که باب میلم هم هست دارم میخورم؛ برای اینکه دوست دارم آرام …؛ عجب! یعنی میشه هم خونه داشت؛ هم ماشین داشت؛ هم ماشین مدل بالا سوار …؛ بله؛ یه تقدم، تأخر عوض شد؛ فهمیدی چی شد؟ همین؛ به خدا همش همینه؛ یک نکته این وسط هست؛ اونم چی؟ اینی که مبادا اون چیزهایی که خدا بهت میده؛ مبادا اینا خودش حائل بشه؛ یعنی تو قراره سوار ماشینه باشی؛ ماشینه سوار تو نشه؛ دیدی طرف یه ماشین میخره تا صبح خوابش نمیبره دم خونه؛ نچ؛ الان میان خط میندازن روش؛ الان میان دزد میبره؛ ماشینه این و خریده؛ فهمیدی چی شد؟ این ماشین نخریده؛ مبادا، یادت نره عزیزم پائه مال توئه؛ دسته مال توئه؛ شکم مال توئه؛ چشم مال توئه؛ تو مال اینا نیستی؛ اسلام اجازه میده ماشین 200 میلیونی بخرم؟ بله؛
به شرطی که چی؟ وسیله رسیدن به خدا باشه؛ نه وسیله پز دادن؛ نه وسیله عقدهای بودن؛ نه وسیلهی تحقیر کردن مردم؛ برای چی زندهای؛ برای پز دادن؛ برای عقدهای بودن؛ برای حقارت؛ برای یک زندگی حیوانی یا نه؟ إنَما مالَ وَ البَنُونَ فِتنَه زن، بچه، همهی اینها آزمایش خداست؛ خدا به تو نعمت میده که به خدا برسی؛ بعد میبینه این نعمت و استفاده نمیکنی؛ چیکار میکنه؟ عمدا رو همون دست میذاره؛ فشارش میده؛ که دادت درآد؛ بفهمی این مال خودت نیست؛ باید از این استفاده میکردی؛ حالا اگر استفاده کنم چی؟ من بهت یه خبر خوب بدم؛ شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ بیشتر بهت میده؛
از شهرتت برای خدا بهره میبری؛ شهرتت و روز به روز بیشتر میکنه؛ پولت و خرج خدا میکنی؛ خیریه میزنی؛ جوون به هم میرسونی؛ جهیزیه میدی؛ بیماریهای خاص رو میری سراغشون؛ فلان؛ ببین همینطور پول میریزه برات؛ هیئت برگزار میکنی؛ برین کسانی که هیئت میگیرن و خدا وکیلی زندگییاشون و نگاه کنید؛ نمیتونن پولاشون و جمع بکنن؛ همینطور براشون پول میاد؛ میره یه زمین میخره؛ عهد میاد کنارش اتوبان رد میشه؛ ده برابر قیمت میخرن؛ صدای قشنگ بهت داده، چجوری خرج خدا کردی؟ چجوری خرج امام زمان کردی؟ هوش بهت داده؛ خوشگلی بهت داده؛ بالاخره به هر کسی یه استعدادی، بهره هوشی بالا بهت داده؛ توان سخنوری بهت داده؛ پول و پَله بهت داده؛ چقدر خرج کردی؟
به خدا قسم هر چی نعمت بیشتر بهت میده، اون دنیا، هر که بامش بیش، برفش بیشتر؛ حضرت موسی به خدا گفت: خدایا من اون دنیا با کی تو بهشت یه جام؟ یه قصابه رو نشون داد تو بنی اسرائیل؛ گفت: با همین؛ گفت: با این؛ گفت: آره؛ این تو قصابیاش همه چیش و خرج ما کرد؛ تو هم تو زندگیت خرج ما کردی؛ عین اینی؛ صد تومن داشته، صد تومنش و خرج کرده؛ صد میلیون داشتی، صد میلیونت و خرج کردی؛ خدا نسبت میگیره؛ داستان سر اینه؛ عزیز دل دانشجوی من؛ آش تو از اول نذر امام زاده بود؛ خرابش نکن؛ دختر گل، خواهر عزیزم، زیباییات 10، 15 سال بیشتر نیست؛ بعدش دوره رکود میاد پایین؛
اگر مبنای زندگیت و بذاری جلوه گری، این سقوط میکنه و در اوج حسادت افرادی رو میبینی که کنار تو دارن اوج میگیرن؛ چون اونا دارن به سمت زیبایی میرن و تو مبنات و بر مبنای جلوه کردن گذاشته بودی؛ تموم میشی؛ از چشمها دور میشی؛ دیگه نیستی؛ گم میشی؛ چون فقط نگاه به تو نگاه جنسی بود؛ دیگه به درد نمیخوری؛ گزینههای جدید دارن میان؛ آن دوست که دیدنش بیاراید چشم، بی دیدنش از گریه نیاساید چشم، ما را ز برای دیدنش باید چشم، گر دوست نبیند به چه کار آید چشم؛ این چشم و داد نعماتش و نگاه بکنی؛ انتخاب بکنی؛ لذت ببری از هستی؛ گناه نکنی؛ هرزگی نکنی؛ چشم عباس نباید در میاومد؛
چشم اون هیزه باید در میاومد؛ دست عباس نباید قطع میشد؛ دست اون کسی که برد به سمت بیت المال اون باید قطع میشد؛ خدا چطور باید با عاشورا اثبات کنه؟ برای ما؛ سبک زندگی مهدوی در حسین بن علی است؛ حسین ایثار میکنه برای چی؟ برای مردونگی؛ خیلی خوشگلهها؛ برای مروت؛ مردونگی داشته باش؛ عزت داشته باش؛ دیدی آدمها تا به یه سختی میافتن؛ ذلیل میشن؛ به هزار جا دست میزنن؛ اباعبدالله فرمود: گفت دینداری برای اینا تا موقعیه که دین به نفعشونه؛ چون به سختی بیفتن؛ اون موقع دیندار از بی دین مشخص میشه؛
بعضیها دیدین وضعشون خیلی توپه؛ نگاه کن فانه اینا، فانشونه، تفریحشون، فانشون اینه یه چک صد میلیونی میکشه برید برای امام زمان مثلا فلان بکنید؛ برید … اما اگر زندگیش به سختی بیافته؛ ببین چجوری به دست و پا زدن میافته؛ اصلا صد میلیون پیش اون ثروتی که داره هیچیه؛ بازم خدا خیرش بده داره میده ها، نمیگم نده، خب الان اما فان طرفه؛ یه جایی به سختی بیافته؛ به لرزه میافته؛ میگه که نه خدایا نکنه بگیرن؛ ببرن؛ فلان بشه؛ بهمان بشه؛ هان چی شد؟
1: آیهی 29، سورهی مبارکهی رعد