محبت یعنی تسلیم نه اینکه یعنی دوستت داریم؛ این بازیگریه؛ تو تسلیم امام زمان باشی.
برادر تو میدونی امروز امام زمان از تو چی میخواد یا نمیدونی چی میخواد؟ وقتی نمیدونی ازت چی میخواد تو تسلیم امام زمان نیستی.
تکلیف تو اینه که در این جلسه پیدا کنی این که امام زمان از تو امروز چه چیزی رو مطالبه میکنه؟ مطالبهاش چیه؟ این مطالبه امام زمان یعنی تسلیم اون بودن.
اون وقت تسلیم تا چه حدی؟
داوود رقی آمده خدمت امام صادق(علیهالسلام) حضرت بهش میفرماید: داوود تا کجا با ما هستی؟ ببین میخواد ببینه تا کجا تسلیمه؛ داوود تا کجا با ما هستی؟ عرض کرد: یا بن رسول الله اون اناری که جلوی شماست اگه نصفش کنید؛ بگی نصفش حلال، نصفش حرام حرف نمیزنم؛ میگم جعفر فرموده نصفش حلال، نصفش حرام.
نمیگم آقا این یعنی چی؟ این که از یک درخت، یک آفتاب، یک آب، یک خاک، یک ریشه است؛ اگه نصفش حلال باشه باید بقیهاش هم حلال باشه؛ نه؛ امام صادق فرموده نصفش حلال نصفش حرام؛ این و بهش میگن تسلیم.
اما قبل از این که تو تسلیم امام زمان باشی باید بدونی امام زمان از تو چی میخواد؟ وظیفه تو نسبت به ساحت مقدس حضرت حجت چیه؟ چون شام جمعه است دیگه؛ متعلق به امام زمان دیگه؛ یه عدهای همه هم و غمشون این است که تشرف پیدا کنند به ساحت مقدسش؛ ولی وظیفه ما این است که تشرف پیدا بکنیم؟
هر سه شنبه بریم مسجد جمکران؟ این وظیفه ماست؟ این تکلیف ماست؟
یک کسی دنبال امام زمان میگشت به واسطه رمل و اسطرلاب و استفاده از علوم غریبه، جواب نمیدن؛ مگر این که بخواهند ما رو تعلیم بدهند.
براساس رمل و اسطرلابش پیدا کرد که امام زمان در فلان مقطع در فلان زمان در بازار کوفه است؛ در اون زمان خاص خودش رو به بازار کوفه رسوند اما حجاب وجود داشت اجازه ندادند که به حریم حضرت ولی عصر حضور پیدا کنه؛ از راه دور فقط بهش گفتند نظاره کن؛ دیدش که حضرت امام عصر، امام زمان(علیهالسلام) درب مغازه یک آدم قفل فروش وایستاده؛ یک پیرمرد، رو چهارپایه نشسته پیرمرده؛ یه زنی آمد پیشش؛
پیرزن، از این قفلهایی میفروخت که کلید نداشت واین زوارش هم بسته شده بود؛ رفت به این قفل فروش، به این پیرمرد گفتش که این و چند از من میخری؟ گفت: خواهرم اگر این رو ازت بخواهم بخرم هشت…، یعنی یک درهم هم نمیشه؛ ولی اگر دو درهم به من بدی یک کلید براش بسازم این و ازت بیست فلس میخرم.
بعد امام زمان(علیهالسلام) به اون مرد فرمود: مثل این باشید ما میآییم سراغتون.
بازار این مملکت اینجوریه؟ ادارههای این مملکت اینجوریه؟ سیاست این مملکت اینطوریه؟
ولی برای زیارت اربعین سر و دست میشکنیم؛ اما چقدر ذمه مردم بر دوش ماست؟ إلی ماشاالله… إلی ماشاالله…
فرمود: مثل این پیرمرد باشید ما میآییم سراغتون؛ چرا ما مثل اون پیرمرده نیستیم؟ چرا ماها بلد نیستیم تسلیم باشیم؟ امام زمان ازت چی میخواد رفیقم؟
تشرف؟ این همه آدم دارن مشرف میشن؛ یا تشبّه؟
کدومشه؟ تکلیفت رو خودت تعیین کن؛ اگر نمیتوانی تکلیفت رو مشخص بکنی؛ داری راه میری؛ حتی داری میدوی؛ با سرعت 12 هم داری میدوی اما رو تردمیل داری میدوی.
یعنی عرق میکنی ولی از جات حرکت نمیکنی؛ این همون حالی است که ماها داریم؛ سالها است به جلسات میریم؛ اما هرگز دستمون به دامن امام زمان نرسیده؛ خب پس از تردمیل بیا پایین؛ تکلیفت رو پیدا کن.