به عثمان بن حنیف چی میفرمایند تو نامه چهل و پنج؟ مشکل سر اینه که چرا رفتی تو مجلس اعیونی نشستی؟ مساله امیرالمومنین اینه واقعا؟ ته دغدغه امیرالمومنین اینه؟ مساله امیرالمومنین اینه که چرا مسئول باید سطحش، سطح شکم باشه در جامعه اسلامی؟ چرا مسئول جامعه اسلامی باید به خوردن فکر کنه.
امام خمینی( ره) : روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد اون روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم.
به امام صادق گفتن: آقا چرا قیام نمیکنی؟ چهار هزار تا شاگرد درست درمون؛ حالا آقا هزارتاش قالتاق، بله؟ جسارت نمیکنیم به محضر اون چهار هزارتا؛ ولی میخوام دیگه تو سر نرخ بزنم؛ تو سر جنس بزنم؛ آقا هزارتاشون ناتو، نه؟ دوهزارتا، اصلا سه هزارتا مشتری شی؛ آقا سه و هشتصد خیرشو ببینی؛ بله؟ دویست تا رو که دیگه داره؛ همینجور لیستیه که اسم اومده از اینایی که از امام صادق نقل روایت کردند بعضیاشونم فهلین!
سوار الاغ شدیم رفتیم یه دوری زدیم اطراف مدینه و حضرت نماز رو خوندن؛ تموم شد فرمودند: چی بود شما سوالت؟ گفتم: آقا وقتشه دیگه؛ قیام کن. حضرت فرمود اون گله رو میبینی اونجا؟ گفتم آره؛ حضرت گفتن: برو بشمر؛ هرچندتا بودن من همون تعداد آدم داشته باشم قیام میکنم؛ هفده تا آدم نداشتن تو این چهارهزارتا!
بعد سهل خراسانی میگه: از خراسان پاشدم رفتم خدمت امام صادق( علیهالسلام) مدینه؛ گفتم: آقا وقتشه دیگه قیام کنید؛ انقلاب کنید دیگه. گفت: مِائةَ ألف(صد هزار تا) بَل خَمسَة ألف(پونصد هزارتا) بَل نِصف الدُنیا…حضرت به کنیزشون فرمودند: اُسجُر التَنُور(تنور رو داغ کن) بعد به این آقا رو کردند گفتند: اُدخُل التنور (بفرما تو). یکم نگاه کرد گفت: یا یابن رسول الله چرا آخه؟ میگه همون لحظه هارون مکی وارد شد؛ وارد شد گفت: سلام علیکم؛ حضرت فرمودند: علیک السلام اُدخُل التَنُور؛ کفش رو زد زیر بغل رفت تو تنور؛ اصلا هیچی نگفت؛ هیچی! برو تنور! بسم الله رفت نشست تو تنور؛ میگه من دلم هُری ریخت.
حضرت فرمودند که: خب از خراسان چه خبر؟ اومدم جواب بدم به حضرت یه جوری شروع کردن جواب دادن احساس کردم؛ تعبیرش اینه: میگه احساس کردم حضرت تو کوچه پس کوچهها همین الان داره میچرخه؛ یه جوری با جزئیات داره خبر میدن امام صادق؛ حضرت فرمود: گفتی ما آدم زیاد داریم؛ بله؟ نگفتن تو دنیا؛ فرمودند: تو خراسان مثل این چندتا سراغ داری؟ آقا (وَلله لَیسَ وَاحِدا) یکی هم نیست؛ به خدا یکی هم پیدا نمیشه.
امام خامنه ای( مدظله العالی): کجا هستند اون کسانی که، اون شخصیتهای بزرگی که پیمان جانبازی بستند؟ أین عمار؟
حضرت فرمودند: ما یه چندتا اینجوری داشته باشیم انقلاب میکنیم؛ قیام میکنیم.
انقلاب آدم میخواد. هی نشینیم غر بزنیم؛ مردی برو آدم بساز؛ نشین وراجی کن؛ وراجی کاری نداره برای انقلاب؛ وراجی به نفع انقلاب تموم نمیشه.
مردی برو آدم بساز! تنور میری؟ نه هشتک میزنم! تنور رفتی بیا خبرم کن.
آدم میخوام! مشکل امیرالمومنین با عثمان بن حنیف اینه که تنوری نیست؛ همینقدری که به جسمش توجه داشت؛ همینقدر که دلش هنوز تو دنیاست.