یکی از آثار بسیار خوب و شیرین در دوران دولت کریمه حل مسائل اقتصادی مردم هست که ریشه بسیاری از مسائل دیگه مردم هم هست؛ چون اقتصاد در حد متعارف و متعادل اگر باشه، ابعاد دیگرش هم شرایط کمالیشون بهتر میشه؛ مثل ابعاد گیاهی، ابعاد حیوانی، ابعاد عقلی و ابعاد فوق عقلانی.
مال اساساً فقط کارکرد جمادی نداره، بلکه اساسا بخش اقتصاد وسیله و ابزاری هست در دست انسان برای پیشرفت ابعاد گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی ولی بشر چون معمولا با حاکمیت بعد فوق عقلانی و بشری کار نمیکنه، مال وقتی که از یه سطح بالاتر میزنه فساد آوره، میشه: « اَلمالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ، نهج البلاغه، حکمت 58» مال ماده همه شهوات میشه و میل انسان رو مال بالا میره؛ به طوریکه تعادل انسان رو در صراط مستقیم الهی از بین میبره و انسان رو توی جهنم کمالات حیوانی و گیاهی سقوط میده، پرت میکنه؛ لذا در دوران امام زمان (علیهالسلام) این مشکل دیگه وجود نداره یعنی مردم بعد اقتصادیشون یک بعد متعادل است؛ عدالت در این بخش هم هست و مردم با مقوله اقتصاد از دریچه بعد انسانی و فوق عقلیشون و بعد عقلانیشون برخورد میکنند.
اینقدر این قضیه رشد خواهد کرد که به هیچ وجه مسالهای به نام اقتصاد و مال دغدغه انسانها نیست؛ من روایتش رو بخونم از نبی اکرم( صلی الله علیه و سلم) میفرماید: که در عصر حضرت مهدی زمین پارههای خودش رو مثل قطعات طلا و نقره بیرون میریزد یعنی گنجینههای خودش رو در واقع زمین بیرون میریزه و این به خاطر خیر و برکت وجود حضرت هست؛ حاکمیت حضرت به زمین گویا زمین رو به رقص میاره، به اهتزاز میاره، زمین اونقدر به ذوق میاد، زمین اونقدر به شوق میاد، اشیاء چون شعور دارن دیگه، اشیاء در زمان حضور امام زمان، انسان فهم اشیاء، شعور اشیاء رو هم درک میکنه؛ اشیاء چون فهم دارند که کی باهاشون ارتباط برقرار میکنه و کی ازشون استفاده میکنه، براشون مهمه واقعا، این و نصه قرآن هست که خب همه اشیاء میفهمن این رو، بنابراین انگار زمین از اینکه حضرت حاکمیت براِش داره خیلی به ذوق میاد، خیلی به شوق میاد، خیلی متعالی میشه و بنابراین سخاوتمندانه همه گنجینههای درون خودش رو بیرون میریزه، به ذوق حضرت و به ذوق یاران حضرت؛ یاران حضرت هم اونقدر دوست داشتنی هستند در اون زمان، در روایت داریم که هر کدوم از یاران حضرت از هر سرزمینی عبور کنند اون سرزمین به خودش میباله و به سرزمینهای دیگه میگه: امروز فلان یار امام زمان از من عبور کرد؛ بلاخره این فرمایشات یه باطنی داره من سعی کردم یه ذره به باطنش هم تو این قضیه بپردازم.
حضرت میگه که تو اون زمان، اونهایی که قبلا دزدی میکردن میگن: که من برای این مالا دستم بریده شده بود برای این که الان دیگه اینقدر ارزش خودش رو از دست داده؛ چون اینقدر مال زیاد میشه که در روایت داریم کارگزاران حضرت به حضرت میگن: که اموال خیلی زیاده، طلا، نقره خیلی زیاده، هیچکس نمیخواد اینا رو، هیچکس نمیبره اینا رو، داریم که استوانههای طلا و نقره روی زمین میمونه و کسی رغبت نمیکنه چیزی از اون رو برداره؛ حضرت میگه خوب این رو بذاریدش وسط شهر اگه یه موقع یه کسی نیازمند بود بیاد اینا رو برداره برای خودش؛ بعد از یک سال میان میگن: آقا هیچکس نبرد اینارو، چیکارش کنیم؟! حضرت میگه: خوب حالا دیگه کسی نمیبره، نیاز ندارن مردم، این و در مصالح عمومی براشون… لذا دزد اینجوری میگه، میگه: برای این چیز بیارزش که الان بیارزش شده من دستم و از دست دادم و قاتل میگه: من به خاطر این مرتکب قتل شدم و اونی که صله رحماش رو قطع کرده میگه: من برای همچین چیزی قطع رحم کردم؛ افسوس میخورن مردم تو اون زمان.
امام باقر( علیهالسلام) میفرماید: که ثروتهای دنیا به سوی مهدی جمع میشوند، ثروتهای زیرِ زمین و رویِ زمین، اونگاه به مردم میگویند، بیایید به سوی آنچه به خاطر آن قطع رحم نمودهاید، آدم ها قهر میکنند به خاطر مال با هم دیگه، سرِ زمینی، سرِ مالی، سرِ اتومبیلی، سرِ یه چیزی به جون هم میافتن؛ حضرت میگه: بیا اینکه به خاطرش این همه خودتون و دیگران رو اذیت میکردید، قهر میکردید و قطع رحم میکردید، بیاید حالا هرچی میخواید ببرید؛ بعد میفرماید: که به اندازهای ثروت به او میده که احدی قبل از او به دیگری عطا نکرده و زمین را سرشار از عدالت میکنه. این حدیث هم باز در غیبت نعمانی هستش.