اگه همه بحثهای امروز بنده رو یه طرف بذارید این روایت امام سجاد رو یه طرف بذارید خیلی مهمه یعنی عملا نقشه راه برای ما رو امام سجاد( علیهالسلام) مشخص کرده؛ یه فردی بود به نام اباخالد کابلی بعد از واقعه عاشورا نیومده بود با امام سجاد بیعت کنه رفته بود با محمد حنفیه بیعت کرد بعد از مدتی اومد خدمت امام سجاد( علیهالسلام) سؤالی میپرسه؛
پاسخ امام سجاد به درد امروز ما میخوره سؤالش اینه البته چند مرحله داره اولین سؤالش اینه که امام، امام بعد از شما کیه؟ حضرت معرفی میکنه؛ میگه بعد از ایشون کیه؟ میگه خب، تا به امام حسن عسکری… بعد میگه بعد از امام حسن عسکری کیه؟
آقا امام زمان رو معرفی میکنه میگه خب او هم مثل شماهاست؟ میگه بله ولی فقط تفاوتی که داره ایشون غیبتی دارد؛
ابوخالد سؤال میپرسد میگه من در زمان حضور امام با این همه بَیِنِه و شواهد که امام بعد از امام حسین کیست ! من نیومدم با شما بیعت کنم رفتم با محمد حنفیه بیعت کردم در حالی که محمد حنفیه هم گفت: من امام نیستم ولی من گفتم نه شما امامی.
امام سجاد در جواب میگه: اباخالد مردم دوران غیبت احتمال گمراهی براشون هست که سراغ آدم دیگهای برن اما کسانی هم هستند؛ وَالقَائِلینَ إلی إمامَتِه قائل به امامت ما باشن؛ وَالمُنتَظرینَ بِظهورِه؛ منتظر امامشون هستن وامام رو، بّمَنزِلَةِ المُشاهَدَةِ میبینن یعنی غیبت براشون معنا نداره؛ وَشِیعَتُنا صِدقاً شیعه واقعی هستن؛ وَالمُخلَصینَ حَقاً مخلصین واقعی هستند.
ابوخالد میگه قبول، اما چگونه به اینجا میرسند که گمراه نمیشن؟ دنبال آدم دیگهای نمیگردند؟ در دام آدمهای دیگه نمیافتند؟
امام میفرماید: أَعطاهُم الله چون خدا به اینها عطا میکنه سه چیز را.
بعد امام به ابوخالد میگه اون سه چیز اینه: یک فهم، دو عقل، سه معرفت، اباخالد میگه فهم، عقل و معرفت؟ میگه بله، میگه: ما مَعَنا فَهم؟ فهم یعنی چی؟ حضرت میگه چون فَهم فی الدینِ عَمیق؛ فهم در دینشون عمیقه.
دین چند ضلع داره؟ سه ضلع داره: عقاید، احکام، اخلاق
بعضیا دیدید عقایدشون خوبه؛ اخلاقشون بده. بعضی اخلاقشون خیلی خوبه روابط اجتماعی بسیار بالا، مهربان، اما عقایدشون سست و ضعیفه؛ بعضی عقایدشون خوبه، اخلاقشونم خوبه تو احکام سستن.
نماز میخونه اما نمازی که تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَرِ[1] باشه نیست؛ برای رفع تکلیفه. فهم در دین عمیق باشه یعنی چی؟ برداشت بنده اینه که اگرآدمها در اعتقاد دینیشون پخته بشن هیچوقت خام نمیشن. چرا خام میشن؟ چون در اعتقاد دینی داغ هستن چون داغ زود سرد میشه اما پخته هیچوقت خام نمیشه. پس فهم آدمها از دین بالا باشه به مسیر گمراهی نمیرن؛ در دام آدمهای شیاد و حقه باز نمیافتند.
دوم عقله که متاسفانه انسانها فکر میکنند همیشه هم میگن، میگن خدایا ممنونم عقل من بیش از بقیه هست عقل این نیست یعنی انسان در نگاه استدلالی و رفتاری خودش منطقی داشته باشه اما کسی اگر به این باور نرسه به این مرحله از یقین نرسه دیدید دیگه طرف پول نداره اصرار میکنه پولدار بشه شاید پولدار بشی خیری برات نباشه دنبال راههای پولداری میگرده؛ بیماره شفا نمیگیره به هر علتی، این بیماری را برای خودش خیر ببینه اگر خیر نبینه دست به کارای عجیبی خواهد زد.
نگاه عقلانی اینه که چی؟ دوباره مرور کنه دوباره تجدید نظر کنه؛ نگاه منطقی داشته باشه اما خیلی معذرت میخوام بعضیا که قبول ندارن میان سراغ آدمهای دیگه، روشهای دیگه.
اون آدم شیاد و حقه باز چه میکنه؟ میگه اول قرآن رو بیا من طلسم کنم قرآن رو از دستت بگیرم و بعد حاجتت رو بهت بدم برای گرفتن حاجتاشون قرآن رو پیش آدم شیاد میبرن خب چکار میکنه؟ قرآن رو با خون افراد نجس میکنه قرآن رو بعضی موقعها نیم سوز میکنه بعضی موقعها قرآن رو پاشنه کفش و پاشنه نعلین بعضیها میکنه؛ در سرویس بهداشتی قرار میده قرآن رو، پس ببینید عقلشون تعطیله.
1: سوره عنکبوت، آیه 45