داشتیم راجع به شرایط ظهور صحبت میکردیم و چند قسمت مفصل راجع به شرط سوم ظهور که وجود یارانِ با هم صحبت کردیم. چند تا نکته مهم البته کوتاه مونده راجع به یاران امام زمان میدونم خیلیاتون این سوال تو ذهنتون هست اون نکات رو محضرتون عرض بکنم.
یک سوال اینه که حالا که یکی از شرایط ظهور یارانه، سوال: تعداد یاران امام زمان چقدره؟ آیا سیصد و سیزدهای که میگن درسته؟ آیا با 313 تا میشه دنیا رو چرخوند؟ پاسخ چیه؟ پاسخ اینه که سیصد و سیزده عدد غلطی نیست؛ فرموده اهل بیته حدیث امام صادق( علیهالسلامِ) هرچی اهل بیت بگن رو چشم ماست؛ اما این حدیث نیاز به توضیح داره ببینید امام زمان، قبلاً هم چند بار این نکته رو تو قسمتهای قبلی تأکید کردیم که وسعت حکومت امام زمان کل دنیاست. هر شهری که هستید و صدای بنده رو دارید میشنوید شهر شما واسه اداره اون شهر چقدر نیرو وجود داره؟ آموزش و پرورش و کلی معلم و نیرو و نیروی انتظامی، بسیج، اطلاعات، آب، برق، گاز، تلفن… اینا همه نیرو دارن. شهرای ما هزار نفر، دو هزار نفر برخی از شهرها چند ده هزار نفر، چند صد هزار نفر نیروی اجرایی داره شما توقع دارید امام زمان کل دنیا رو با سیصد نفر بچرخونه؟ مگه همچین چیزی شدنیه؟ قرار اینه که مسیر مسیر عادی باشه نه از طریق معجزه. حکومت امام زمان که از طریق معجزه نیست طبیعتاً امام زمان یاران فراوانی دارند برای اداره حکومت، اما این سیصد و سیزده غلط نیست حتماً درسته فرموده امامه.
این سیصد و سیزده اینجوری تعبیر بکنیم شاید تعبیر بدی نباشه: فرماندهان اصلی، حلقه اصلی یاران امام زمان هستن. ما دقیقاً الگوی حکومتی امام زمان رو که نمیدونیم لذا مثال دارم براتون میگم صرفاً مثاله، ایران و بسیاری از کشورها اینجوریه که مثلاً یه قوه مجریهای، هیئت دولتی کشور رو اداره میکنه؛ مثلاً میگن تو هر کشوری میگن رئیس جمهور و هیئت وزیران اینا کشور رو اداره میکنن. آیا همین رئیس جمهور و مثلاً بیست تا سی تا وزیر کشور رو میچرخونن؟ نه، هر کدوم از این وزرا خودشون صد هزار، دویست هزار بعضاً بیشتر واسه خودشون نیرو دارن؛ صرف یک مدل بودا.
وقتی میگیم امام زمان و سیصد و سیزده یار دنیا رو میچرخونن امام زمان فرمانده اصلی اصلی، رهبر این قیام، این سیصد و سیزده فرماندهان امام زمان، هر کدوم از اینا برای خودشون یارانی دارن یا بهرحال مدل دیگهای…غرض این که سیصد و سیزده تا تعداد یاران اصلی امام زمانه.
من سه تا کلمه براتون بگم شاید کمتر توجه کردید که این سه تا کلمه یک چیز رو نمیرسونه؛ هر کدوم یک مقطع از مسیر امام زمان و بیان میکنه؛ سه تا کلمه اینا هستن: ظهور، قیام، حکومت.
معمولاً وقتی ما راجع به اینا صحبت میکنیم اینا رو یکی میگیریم میگیم ظهور امام زمان، قیام امام زمان، حکومت، اما اینا با هم حتماً فرق داره؛ البته الان درصدد توضیح فرق اینا نیستم اما در حدی که کار ما الان راه بیفته؛ ظهور کِیه؟ وقتی که امام زمان از پس پرده غیبت میان بیرون قراره خودشون رو به عالم معرفی کنن؛ تو مسجدالحرام بین خانه خدا و مقام حضرت ابراهیم وایمیستند دست میگذارند رو خانه کعبه صدا میزنن :« ألا یا أهلَ العالم… [1]» أنا المهدی آی مردم دنیا من مهدیم؛ من و ببینید؛ من و بشناسید؛ این روز ظهوره.
حدیث فرمودند هنگام ظهور سیصد و سیزده نفر فوری دور آقا جمع میشن البته مفصله، فرشتهها میان، در رأسشون جبرائیلِ فرشتهها میان با آقا بیعت میکنن، میگن: آقا ما آماده کمک رسانی هستیم بعد سیصد و سیزده فرشته زمینی، این یاران میان دور آقا جمع میشن. اما با اینا آقا قیام رو شروع نمیکنن یه مدتی چقدرش و نمیدونیم از ظهور میگذره خبر ظهور آقا به عالم پخش میشه انشاء الله من و شما زنده باشیم و بشنویم خبر ظهور آقا رو، کسانی که اون زمان هستن همه هم حرکت میکنن به سمت مکه میگن: بریم آقا ظهور کرده آقا رو یاری بکنیم تعداد زیادی جمع میشن. اینم باز حدیثه امام صادق فرمود: ده هزار نفر که دور آقا جمع شدند آقا قیام میکنند.
پس سیصد و سیزده نفر هنگام ظهور، اول، هسته اولیه، بعد خبر ظهور به عالم میرسه ده هزار نفر دور آقا جمع میشن قیام شروع میشه بعد آقا شروع میکنن قیام نقاط مختلف دنیا رو رفتن بعد حکومتشون که مستقر شد تو کوفه پایتخت تو کل دنیا خواستن حکومت کنن اونموقع تو دنیا کلی آقا یار میخواد و تعداد فراوانی میتونن اونجا یار امام زمان باشن. پس اون سیصد و سیزده تا میشن حلقه اصلی.
چرا این نکته رو تذکر دادیم؟ میخواستم یک جوری بگم که دچار یأس نشید اگر مردم ما اگر شما خیال بکنید اشتباهی اینجوری فکر کنید که یاران امام زمان فقط سیصد و سیزده تا هستن ممکنه مأیوس بشید بگید اینقدر از ما بهتر هستن که ما به سیصد و سیزده نمیرسیم بدونید امام زمان باز هم یاران دیگهای نیاز دارد پس اینم یک نکته راجع به تعداد یاران امام زمان.
ان شاءالله همه ما جزء بهترین یاران حضرت بلکه ان شاء الله جزء همین حلقه اصلی یاران امام زمان باشیم.
1: الزام الناصب، ج 2، ص233