ابراهیم هادی وقتی که اون دختر عاشق هیکل و ورزیدگی ایشون شده بود، لباس مثلاً نسبتاً تنگی میپوشید و هیکلش و اندامش بیرون میافتاد، وقتی باخبر میشه، لباس گشاد میپوشه، به جای ساک ورزشی کیف درپیت دستش میگیره، این کارش مثلاً اگر لباس اون جورمیپوشید حرام بود؟
قطعاً نه! فهمیده بود که بعضی دخترها مثلاً یک جور دیگه دارن نگاش میکنن، این یک نفس دیگری است، این یک ملکوت دیگری است، این یک باطن دیگری است، بعد شما ببینید چه داره میکنه این شهید؛ نشری که مربوط به ایشونه این کتاب سه دقیقه در قیامت، نام این شهید میدرخشه براین کتاب و این بروبچههایی که به عشق شهید ابراهیم هادی جمع شدن و همهی این ماجراها به برکت نفَس اوست، که خود این کتاب یک کتاب عجیب غریبی است، رهبر انقلاب میفرماید: «کتاب ابراهیم هادی رو که خوندم تا مدتها رو میزم بود نمیتونستم، دلم نمیاومد بردارم کتاب رو...»
سخنان رهبر انقلاب: «من کتابی خوندم مربوط به شهید ابراهیم، خوب این خیلی کتاب جالبیه، خیلی جذابه؛ من این کتاب رو که خوندم تا مدتی بعد از آن که خونده بودم دلم نمیاومد از رو میز این کتاب رو بردارم بذارم مثلاً تو کتابها؛ این جاذبهی شخصیت، شخصیتی که تو این معرفی شده، به قدری جاذبه داره این شخصیت که آدم رو مثل مغناطیس به خودش جذب میکنه، آدم رو میخکوب میکنه؛ بگردید این شخصیتها رو پیدا کنید، از این قبیل شخصیتهای برجستهای هستن که اینها سردار هم نیستن، حتی فرمانده گردان هم نیستن…»
این چه نفس قوی داره که این جور رهبری رو شکار کرد، کسی که قبری ازش نیست و شهید گمنام، این طور اثرگذار؟، آقا تو نه اسمی، نه رسمی، اون وقت این طور حضور داره، این طور تحول ایجاد میکنه، این چه نفسیه؟
مراقبت کرد تاثیرگذاری و تاثیرپذیریهای اینجاش و، آثاری براش میاد که اونجا تاثیرگذاری و تاثیر پذیری رو بهش دادن.