بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم، گمان می کنم مدت زمان این نشست، حدود “2 ساعت” بود. همانطور که ملاحظه می فرمایید، متن زیر حدود 50 خط می باشد و این بدین معناست که بسیاری از سخنان ایشان (به دلائلی) ذکر نشده است. البته «مُشت، نشانه ی خروار»، باشد که رستگار شویم. (از اینکه بصورت کتابی تایپ ننموده ام عذرخواهم – داخل پرانتزها نیز سخنان استاد می باشد)
گزیده ای از درد و دل های استاد :
شتاب ممنوع!
« ما کانَ لِلّهِ یَنموا » هر چه برای خدا باشه خودش دُور بر می داره؛ خودش رشد و نمو پیدا می کنه. به شرطی که عجله و شتاب نکنیم. بعضی ماشین ها خودشون طبیعی و یواش یواش دُور بر می دارند، راننده ی وارد، یکدفعه پاش رو روی گاز نمی ذاره! چرا که -اگرچه سرعتش تند می شه و شتاب می گیره – اما چند کیلومتر جلوتر، موتور ماشینش میاد پایین! راننده ی خوب کم کم گاز میده، یه خورده صبر لازمه، تا چرخ ها و موتور و دیگر قطعات مرتبط، کم کم شتاب بگیرند. اجازه بدهید مانند میوه ای باشد که خودش برسد؛ این نباشد که فورا بِکَنید و بخورید و یا بگذارید یه جایی سبز شود! مثلا همین حرکت استغاثه، باید با صعه صدر و صبوری بیشتری آن را بررسی نمود.
ما وارث جامعه ای هستیم که دستاویز خیلی ها بوده! بهائیت و انجمن حجتیه (که هنوز هم فعالیت دارند)، احمد بن الحسن ها، ابطحی ها و … « اول برادریت را اثبات کن بعد ادعای ارث و میراث کن! » عموم مردم به دلیل نداشتن مبانی محکم فکری زود صید می شوند، چون درصد محتَمَل بالاست، باید روی احتمال، حساب باز کنیم؛ احساس خطر، لازمه!
نه افراط، نه تفریط!
بلاخره حرکت هم لازم است و نباید به حرکت، بی توجه بود و همش به فکر زیر ساخت ها به صورت بلند مدت بود! دیگر بچه را 10 سال که شیر نمی دهند! دو سال شیر می دهند.