ببینید اصل نکته اینه که اون وقتی مردم چشم به دوران امام زمان و حاکمیت حضرت ولی عصر دارند که دین رو نجات بخش بدونند و احساس بکنند که دین گره گشاست و گرههای دنیوی، اخرویشون رو دین برطرف میکنه و میگشاید؛ اگر این نگاه حاکم بشه؛ این منطق و این فرهنگ حاکم بشه؛ طبعا شرایط برای حاکمیته امام زمان فراهم میشه؛ زمینه فراهم میشه و ما به عصر ظهور نزدیک میشیم؛ خب این طبعاً مهندسی معکوس میشه توسط دشمن و طراحیهایی داره که این اتفاق رخ نده؛ یعنی برآورد مردم و برآیند افکار عمومی بر این نباشه که دین گرهگشا است؛
بلکه به این برسن که دین خودش گرهه و دین گره اندازه و دین خودش باعث ایجاد مشکلات میشه؛ ترفندهای مختلفی رو پی میگیرن؛ یکیاش درگیریه علم و دینه؛ که شماها با این افکار پوسیدهای که دارید؛ با این افکار خرافیتون، نذاشتید که دانش حاکم بشه بر زندگی مردم؛ نذاشتید با مدلهای علمی زندگیه مردم اداره بشه؛ با یک سری خرافات مردم رو فریب دادید؛ به اینها گفتید که ضریح شفا میده؛ گفتید که کعبه مردم رو خوب میکنه؛ گفتید که نماز و روزه گشایش ایجاد میکنه؛ درحالیکه خودتون الان مجبور شدید نماز و رها کنید؛ روزه رو ول کنین؛ مسجد و ول کنین؛ حرم و ببندید؛
معلوم میشه که اینها گره گشا نیست بلکه اینها خودش گره میاندازه؛ یعنی ما اگه بریم حرم مریض میشیم؛ به هر صورت خودش مرکز بیماریه؛ اینها یکی از مباحثی است که اینها دارن به شدت روش کار میکنن به عنوان این که دین گرهه نه گره گشا و از ابعاد فراوان رو این مسئله دارن میدمند و کار میکنند و اومدن به میدان و اصل کاره رسانهای هم یعنی تکنیک رسانهای ایجاد علته دیگه؛ یعنی فکر، افکار عمومی رو ما اینطور دست میگیریم؛ هر جناحی، هر مکتبی که میاد یک سلسله علل؛ یعنی مردم وقتی با پرسش مواجهه میشن و دنبال علت میگردن کار رسانه اینه که علت گشایی میکنه؛ رمزگشایی از علتها میکنه؛ این میشه مدیریته افکار عمومی و مهندسی افکار عمومی؛ که ما بیایم بگیم علت این مشکلات چیه؛
یه وقت میایم میگیم که علت این مشکلات مثلا گناه ماست؛ خب این یه بخشه؛ یه وقت میگیم علت این مشکلات مثلا مراعات نکردن یک سری ضوابط بهداشتی است؛ این یک بخشه؛ یک وقت هم میگیم علت این مشکلات اینه که اصلا ما رو به دین آوردیم؛ مملکت رو دست کسانی فرستادیم و انداختیم و گذاشتیم که اینها خواستند با متدهای دینی جامعه رو اداره کنند، نه متدهای علمی و این تعارض و تضاد و بین علم و دین بندازیم؛ هی دَرِش بدمیم؛ طبعاً مردم دیگه با دید مثبتی به دین نگاه نمیکنند و دین رو به عنوان گره گشا نمیبینند؛ وقتی این اتفاق افتاد؛ طبعاً به عصر ظهور نگاه خوبی ندارند و جای دیگری دنبال اون فرج حقیقی میگردند که گشایش براشون حاصل بشه؛ حالا نکتهای که مهمه اینه که ما اولاً نباید تو این پازل قرار بگیریم؛
یعنی قطعات شطرنجه اینها رو نباید پر بکنیم؛ ما نباید ابزاری دست اینها باشیم؛ برای اینکه اینها پازلشون، ببینید وقتی یه نفر میاد ضریح رو لیس میزنه؛ این یکی از اون قطعات پازله؛ تکمیل میکنه اون طرحی که اینها میخوان جا بندازند و اون شکل، اون نقطهای که از یک انسان متدین میخوان نشون بدن؛ نماد سازی بکنن و این قشنگ میاد تعیینش میکنه و ترسیمش میکنه؛ این میشه نماد و شاخص یک انسان متدین که هیچ بهرهای از دانش نبرده؛ ذرهای عقلانیت در زندگی او حاکم نیست؛ خرافات همه زندگیش و گرفته؛
این پر کردنه این پازله؛ الان من دیدم که رفقا اومدن برای امشب، که قرار شده حرم امام رضا( علیهالسلام) بسته بشه؛ میخوان تجمع راه بندازن پشت حرم؛ نمدونم هیئتها بیانیه دادن؛ این همون تکمیل کردنه این پازله؛ این نفهمیدنه مختصاته زمینه یعنی ما دقیقا این منطق رو میایم به همونی که او میخواد از ما، که میخواد ما رو به عنوان یک عنصر بیدانش، بیتدبیر و براساس رفتارهای نسنجیده، براساس یک سری باورهای متقابله با علم، وقتی میخواد معرفی بکنه؛ ما قشنگ میایم خودمون میگیم؛ بله، ما همینها هستیم؛ بعد کار او رو راحت میکنیم و تکمیل میکنیم؛ او دنبال برند میگرده؛ چهار نفر و میخواد نشون بده که اینا شاخصاً تو این مسئله؛ ما خودمون میایم این و واسش انجام میدیم؛
ببینید یکی از چیزهایی که من یه نمونه برای شما بگم؛ ببینید ما حرم رو شفابخش میدونیم؛ اهل بیت رو شافی میدونیم؛ اینجا رو دارالشفا میدونیم؛ در اینها هیچ کدوم بحثی نیست و ذرهای ما نمیخوایم از این عقایدمون عقب نشینی بکنیم؛ قرآن رو شفا میدونیم «وَ نُنَزِلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمومِنِینَ[1]» خود قرآن، خودش و شفا میدونه؛ ما در اینها هیچ بحثی نداریم؛ بحث سر اینه که، یه وقت میخوایم بگیم آقا اهل بیت شافی نیستن؛ این حرمها شفا بخش نیست؛ یه وقت این حرف اینه؛ یه وقت میخوایم بگیم که ما تو پازله دشمن قرارنگیریم؛ ببینید پیغمبر اکرم میخوندن و میفرمودن که من هرچی که میگم؛ یادداشت بکنید؛ پیغمبر هم آرام، آرام حرف میزدند؛ جوری که کلمه، کلمه بود و میشد یادداشت کرد؛
بعضیها کند بودند؛ کم سواد بودند؛ به سختی مینوشتن؛ اینا به پیغمبر میگفتن که یا رسول الله راعنا؛ راعنا کلمهای که درعربی دو تا معنی داره؛ مثل شیر که مثلاً تو فارسی دو تا معنا داره؛ کلمهی راعنا هم از اون کلماتیه که دو تا معنا داره؛ این ماجرا تو سورهی مبارکهی بقره اومده و این راعنا یه وقت از مراعات میاد؛ یه وقت از مرع میاد؛ مرعا به چراگاه میگن؛ از رعی اگه بیاد به معنای چرا؛ از رعو اگه بیاد به معنای مراعاته؛ رعایته؛ اینا میگفتن راعنا؛ منظورشون این بود که یا رسول الله مراعات ما رو بکن؛ آروم تر بگو؛ یهودیها برگشتن گفتن که ببین پیغمبر صحبت میکنه؛
اینا هی میگن راعنا؛ یعنی جلو ما علف بنداز؛ یعنی ما یه مشت گوسفندیم تو جلو ما علف بنداز ما بچریم؛ این راعنا رو به اون معناش گرفتن بعد یهود یعنی کار رسانهای هم از همون موقع دست یهود بود؛ این خباثتهای رسانهای؛ و نکتهی جالب اینه که آیه نازل شد؛ ببینید قرآنی که به خیلی از مسائل اهمیت نمیده و خیلی چیزها رو نگفته؛ این مسئله اینقدر مهم بود که آیه براش نازل میشه که « لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انظُرنا[2]» دیگه از این به بعد کسی نگه راعنا؛ بگید انظرنا؛ تا اون به ما مهلت بده؛ انظرنا یعنی مهلت بده؛ خب خیلی جالبه دوتاش یه معنا داره؛ بگیم که خب خدایا این چه فرقی میکنه با اون؛ حالا بگیم که راعنا یا مهلت بده؛ بحثش اینه که شما تو پازل داری قرار میگیری؛ تو پازلی که دشمن تعریف کرده؛ یه وقت ممکنه حرم رفتن ما تو این پازل باشه؛ ببینید اینا حرفی که میزنن به پیغمبر حرفه حرامی بود؟ حرفه بدی بود؟
نه؛ اون آدم بیمار دل داشت سوء استفاده میکرد؛ زمینهی سوء استفاده رو نباید فراهم بکنیم و کاری نکنیم که اون وقت، پس فردا هر کسی که بیمار شد تو این مملکت بگن به خاطر این بود که حرم امام رضا رو نبستید؛ قطعا اینجا ما آسیبی که به حیثیت امام رضا میزنیم؛ به حیثیت حرم میزنیم؛ اعتبار امام رضا و اعتبار تشیع، مکتب تشیع آسیبی که بهش میخوره به مراتب بیشتر از اون وقتیه که داریم حرم امام رضا رو میبندیم؛ اینا اون چیزایی است که باید بهش توجه داشته باشیم؛
حواسمون بهش جمع باشه؛ که گاهی متاسفانه برخی رفقا ملتفته به این مسائل نیستن و شما فکرش و بکن خدایی نکرده مثلاً برادر، خواهر، خواهرزادهی من و شما بیمار بشه و از دنیا بره و تا ابد این مُهر به پیشونیش بخوره که نبستن حرم امام رضا باعث شد که این بچه بمیره؛ شما نگاه اون خانواده رو چه شکلی میتونید عوض بکنید؟ ببینید جنگ رسانهای است؛ ما نباید هیچ ترفندی دست دشمن، هیچ گزکی دست دشمن بدیم؛ نذاریم که او ابزاری داشته باشه برای کار کردن؛ همین ماجرای راعنا و انظرنا؛
یعنی ما الان امام رضا رو که از ما نگرفتن؛ امام رضا رو از ما نگرفتن؛ مسجد و نماز و از ما نگرفتن؛ قرآن و از ما نگرفتن؛ ما میدان جنگمون عوض میشه؛ میدان انسمون با امام رضا عوض میشه؛ الان این فضای مجازی هست الحمدالله؛ این همه کانال؛ شبها قرار بزاریم سر یه ساعتی مشهدیها قرار بزارن؛ یه کار قشنگ بکنیم؛ همه برن پشت بام ساعت ده شب؛ بیایم رو این کار بکنیم؛
هر کسی تو مشهد، هر جایی هست؛ ساعت ده شب بره پشت بام؛ به حرم امام رضا سلام بده؛ این و باب بکنیم. ما بگیم: حرم بسته نمیشه برای ما؛ ما شاید بخاطر بعضی شرایط در و دیوار حرم رو روش مراعاتی داشته باشیم که یه اقتضائاتی حکم بکنه که بخوایم مسائلی رو رعایت بکنیم؛ ولی این ارتباط ما با امام رضا قطع شدنی نیست. اتفاقا میگیم ما این و مراعات کردیم، پس فردا ما عملیات رسانهای میکنیم. میگیم بقیه مثلا دوماه طول کشید تا خوب بشن؛ ما با این توسلهایی که شبها کردیم و این جمعاتمون رو کنسل کردیم یک ماهه خوب شدیم؛ این برکته توسل به اهل بیت.
ببینید انس با قرآن یعنی: امام زمان وقتی که بخوان تشریف بیارن، منطقی که قراره حضرت بر اساسش حکومت تشکیل بدن، منطق قرآنه؛ خود حضرت هم که قرآن ناطقند و قرآن و عترت هم که از هم جدا نیستند؛ ما به میزانی که ارتباط با قرآن داریم؛ ارتباط با عترت داریم؛ مرحوم آیت الله عظمی بهجت میفرمودند که: یه وقتی از مجلس روضه اومده بودن منزل؛ یکی از اساتید ما میفرمودند که: بعد از روضه، من خدمت ایشون رسیدم؛ این ماجرا رو یادگاری داشته باشین، این بدرد همه عزیزان میخوره؛ ما ایام نیمه شعبان رو داریم؛ ایام امام زمان رو در پیش داریم؛
آقای بهجت فرموده بودند که من صبح مجلس روضه بودم؛ مداح داشت شعر میخوند و میگفت: یا صاحب زمان، کجایی؟ آقا من دور شما بگردم؛ کجایی من دست شما رو ببوسم؛ کجایی من خدمت شما برسم؛ آقای بهجت به این استاد ما فرموده بود که من وقتی که این مداح داشت شعر میخوند، یک تلنگری برام بود، با خودم گفتم که رسول الله میفرمود: من قرآن و عترتم رو به شما میسپارم، اینها از هم جدا نمیشن، ثقلینند؛ به هم چسبیدهاند. ایشون فرمودن: یکی از این ثقلین رو از ما گرفتن؛ یکی دیگه دست ماست؛ با این ثقلی که دست ماست چه کردهایم که دنبال اون یکی ثقل میگردیم؟
خیلی مطلب قشنگیهها. قرآن و امام زمان یک حقیقتند؛ الان این قرآن تو خونهی همه ما هست؛ وقتی ما بهش بیمحلی میکنیم؛ نه قرائتی، نه انسی، نه تذکری، نه حفظی، نه تفسیری، هیچی؛ خوب این میشه همون بیمحلی به امام زمان، الان هر کدوم از ما یک امام زمان در خانه داریم؛ بلکه یک امام زمان در جیب داریم؛
بلکه یک امام زمان در گوشی داریم و با این امام زمان خودمون غریبهایم؛ این ایام، ایامه فراغته، ما با امام زمانمون خلوت کنیم، چه فرصت فوق العاده ای است. از همه چیزهایی که غیر این امام زمان ما رو گرفتن، بسیاری از این مشغلههایی که شبانه روز ما رو درگیر میکرده، به بهونه اینها ما میگفتیم وقت نداریم. الان اینا از ما گرفته شده، میخوایم بشینیم صبح تا شب سریال نگاه کنیم، من دیدم دانشجویان میگن که ما شروع کردیم روزی پنج تا فیلم میبینیم. سه تا خارجی میبینیم، نمیدونم؛ سه تا ایرانی میبینیم.
خب اینها واقعا هدر دادن این نعمت و فرصت فوقالعاده است. ما بشینیم بگیم آقا بعد از این که این تعطیلات تموم شد، مسابقه بذاریم تو این تعطیلات چند نفر حفظ انجام دادن، کیا پنج جزء؟ کیا ده جزء؟ کیا چهار جزء؟ بعد توصیهای که میتونم داشته باشم به عنوان یک طلبه کوچک، اینه که این صحبتهای حاج آقا قرائتی، خدا حفظشون بکنه این مرد بزرگوار را؛ یک دور قرآن رو تفسیر صوتی گفتن، یک دور تفسیر تصویری گفتن، یک دور هم که تفسیر مکتوب گفتن، یعنی حجت رو واقعا تموم کردن. زبان گویای ایشون، زبان شیرین ایشون، اون زبان سادهی ایشون، بنده مدتها بود که در مسافرتهایی که شهرهای مختلف ایران میرفتم، تفسیر ایشون رو گوش میدادم، چندین جز از قرآن رو به برکت همین کلام گویای ایشون که هر
آیهای رو تو سه دقیقه، چهار دقیقه، توضیح داده، به لطف خدا شاید نصف قرآن رو ارتباط باهاش برقرار کردم و تو همین رفت و آمد این آیات به گوشم خورد و شنیدم، فهمیدم؛ خیلی برکات داشت برام و خیلی دعا کردم این مرد بزرگ رو. خدا به ایشون خیر بده و ان شاءالله باقیات صالحات باشه برای ایشون.
یک فرصت فوقالعاده است. این فایلهاشم تو اینترنت هست، تو کانالها هست، هر کی هم الان همین الان سرچ بکنه همهی اینا مییاد. خیلی ساده، خیلی شیرین، خیلی گویا، فیلمهاش هست، صوتاش هست، کتابش هست، همهی اینها تو اینترنت هست. یک وقتی بذاریم، خانوادهها اون وقت شبها بیاین همین صحبتهایی که شنیدن، مثلا یکی بگی آقا من سوره مجادله رو کار میکنم، شبها میام برا شما تعریف میکنم، اون یکی میگه من سوره صف رو کار میکنم، شبها میام تعریف میکنم.
سر سفره میشنن همین نکات رو برای هم دیگه بگن. دورهمیهامون همینها باشه. همش آیات قرآن باشه. این انس باشه. احساس کنیم داریم لبریز میشیم از حقیقت قرآن، این واقعا یک انفجار نوری میشه. اینکه میگن که انقلاب ما انفجار نور بود، ان شاءالله انقلاب امام زمان با این انفجار نور محقق بشه، ما الان هر کدوممون تو خلوتمون میتونیم یک انسی با قرآن پیدا بکنیم، لبریز بشیم ازاین حقایق و ان شاءالله بیایم عالم رو نورانی بکنیم. یک فرصت استثنائی و فوقالعاده است برای تک تک ما، ان شاءالله قدر بدونیم.
ما اصلا امام زمان رو میخوایم به خاطر چشم و ابرو و دست و بازوی امام زمان که نمیخوایم؛ حضرت رو میخوایم بخاطر اون حقیقتی که حضرت حامل اونن، اون حقیقت کجاست؟ تو همین ادعیه است. اون حقیقت کجاست؟ تو نهج البلاغه است، تو صحیفه سجادیه است، تو قرآنه.
1: سوره اسراء، آیه 82
2: سوره بقره، آیه 104