access_alarm 2020/07/15

چگونه گناه نکنیم؟ – قسمت چهارم

ایجاد نُسیان و غفلت؛ کار شیطونه پدر سوخته است؛ فَانساهُم ذِکرَ الله[1] یادت میره؛ واقعا می‌خوای انجام بِدی‌ها، یادت میره؛ کار شیطونه؛ قول دادی به یه نفر یادت میره؛ این کارو انجام می‌دم یادت میره؛ نذر داری یادت می‌ره؛ بدهی داری یادت می‌ره؛ راهکار اینکه شیطون و بزنی زمین نوشتنه کاراتونه؛ باید ثبتش کنی؛ بنویسی؛ ده بار، دو بار بنویس؛ سه بار بنویس؛ قرآن می‌گه بنویسید؛ مورد بعدی امرکردن؛ اینا دیگه مال کسایی که دیگه از دست رفتن دیگه؛ کار به جایی می‌رسه دیگه به این شیطون وعده نمی‌ده؛

 

ببین یه موقع هست می‌گه می‌خوای بری؛ یه موقع می‌گه برو؛ برو مال عبده؛ برو مال کسیه که الان روشش و بهتون یاد می‌دم؛ شما برید به رفیقت بگو آقا سه شنبه میای بریم بیرون؛ می‌گه نه؛ یه کاری کن فک کنه اختیار داره؛ بگو سه شنبه صبح میای بریم بیرون یا بعد از ظهر؛ می‌گه حالا بعدازظهر بریم بهتره؛ فهمیدی چی شد؟ اون شیطون اول اینجوری میاد؛ بعد میاد می‌گه سه شنبه بریم بیرون؛ بعد می‌گه سه شنبه باید بریم بیرون؛ اصلا نمی‌تونی بگی نه؛ انگار سربازشی؛ آره إنَّما یَأمُرُکُم بِالسُّوء وَالفَحشاءِ یعنی به این مرحله می‌رسه؛

 

استفزاز است این 169 بقره می‌تونید آیه‌اش و برید بخونید دیگه وقتش نیست؛ استفزاز و اجلاب؛ استفزاز یعنی بلندکردن و به سرعت به کاری واداشتن؛ دیگه خیلی پر رو شده؛ پاشو برو؛ یه موقع می‌گه پاشو برو اون کار و انجام بده؛ حالا یه 20 ثانیه وایمیستی بعد میری آب میاری مثلا؛ برو بیار؛ یه موقع با لگد می‌زنه پاشو برو فلان، فلان شده برو آب بردار بیار ببینم؛ هی پر رو تر می‌شه شیطون ها می‌بیند؛ یعنی قشنگ می‌فهمید آقا 70 درصد قوای نظامیت از بین رفته؛ این همین جوری اومده؛ و اجلاب هم از راندن و صیحه زدن با قهر اومده؛ یک اینوری خودمونی تَرِش هم بگیم؛ از جلب میاد؛ ببین یه جا شما می‌بینید که برای چیزی که خوب بتونید جابه‌جاش کنید؛ یکی هل می‌ده، اون یکی چیکار می‌کنه؟

 

بگید؛ می‌کشه؛ یکی از روش‌هایشیطونه؛ یعنی ببین از یه ور می‌کشه؛ چجوری با وعده‌های کشنده و مکنده، خب می‌گه بیا اینجا؛ از اون طرف سمت خیر و می‌بنده؛ هل می‌ده؛ مورد بعدی همز؛ مبتلا به ایم خیلی؛ همز دیگه از اینجا به بعدش دیگه بی‌ادبی شد؛ خدا یه خورده فاز و عوض می‌کنه؛ همز دیگه از اینجا دیگه به بعد دیگه واسه آدم نیست، مال جک و جونوره؛ دیگه خدا می‌گه؛ دیگه آدم بگید، نیست؛همز از همین مهمیز میاد؛

 

پشت پاشنه پاشو می‌بندن این سوارکارا؛ یارو تا سوار می‌شه؛ سوار یه مرکبی می‌شن؛ اینجوری یه می‌زنن به زیر شکم اون اسبه و قاطر و اون استر و مرکبی که سوارن؛ این یه شُکی بهش وارد می‌شه؛ وَ قُل رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِن هِمَزاتِ الشَّیاطین، وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أن یَحضُرون [2] می‌گه خدایا پناه می‌برم از اون شُک هایی که ابلیس میاد به من، دیدی یهویی نشستی دارن با هم صحبت می‌کنن؛ همز بیشتر، بیشتر تو حوزه‌ی لسانیه؛ دو نفر تصادف می‌کنن با هم؛ این میاد پایین یه فحشی به اون می‌ده؛ اونم یه فحشی به اون می‌ده؛ قفل فرمون و برمی‌دارن می‌زنن همدیگه رو ناکار می‌کنن؛ ببین خبر داره این پدر سوخته؛ نگاه کن چون دل مارو هم می‌خونه؛ دل اونم می‌خونه؛

 

ببین تو به یه سری حرف‌ها هست خیلی حساسی؛ متوجه‌ای چی می‌گم؛ وقتی دعواش می‌شه؛ با یه نفر دعوات می‌شه؛ شیطون می‌ره رو مخ اون؛ بهش ایده می‌ده؛ می‌گه اگه می‌خوای بهش تیکه بندازی رو این حوزه تیکه بنداز؛ دقیقا همون حرفی رو می‌زنه که تو چیه؟ نقطه‌ی …؛ می‌گه و تمام؛ بعد وایمیسته قهقهه‌ مستانه می‌زنه؛ مورد بعدی از این هم بدتر می‌شه و میشه نزغ؛ نزغ دیگه بازش نکنیم دیگه؛ حوزه‌ی حرفی نیه دیگه عملیه؛ یه چوبی رو برمی‌دارن باهاش یه حیوونی رو می‌رونن؛ یه راهکاری داره؛ یه روشی داره دیگه بالاخره با این چوب حیوون و روندن؛ آره به این می‌گن نزغ تو عربی؛ ببین خدا می‌گه آخ به مرحله‌ای می‌رسی دیگه شیطون چیکار می‌کنه؛ نزغ می‌کنه؛ می‌گه مرکبشی؛ باید بری براش؛ یعنی از حوزه‌ی حرف می‌کشه بیرون؛ اول همزه بعدش نزغ میاد جلو؛ میاد جلو میزنه طرف و ناکار می‌کنه؛ بازی نخوری‌ها؛ یاد بگیر دستت هرزه نباشه؛

 

دست هرزه اون دستیه که همین جوری بی‌خودی پرتاب می‌شه؛ راه کار نزغ هم بگم؛ می‌گه فَستَعِذ بِالله، سریع أعوذُ بِالله بگو؛ سریع پناه ببر به خدا؛ آها سریع پناه ببر به خدا؛ پناهندگی سیاسی گفتم چی؟ خودت و بنداز بغل خدا؛ مورد بعدی دیگه خیلی بده؛ استحواذ؛ ح جیمی و دال ذال؛ با خر کشتی گرفتن و عرب می‌گه استحواذ؛ دیدی گردن الاغ و می‌گیرن و می‌چرخونن این جوری می‌زننش زمین؛ به این می‌گن استحواذ؛ می‌گه الاغی می‌شی براش، که سواریش و گرفته، همزش و کرده؛ نزغ‌اش هم کرده؛ بعد حالا سواری‌اش هم گرفته؛ استحواذ هم می‌کنه؛

 

می‌گه حالا با این خره یه کشتی هم بگیریم؛ اضلال مورد دیگه‌اشه؛ دو تا دیگه مونده سریع بگیم؛ اضلال یعنی، نه، با، اضلال در واقع آره از گمراهی میاد؛ از ضال؛ دیگه اینا که انجام بشه کلا دیگه تو صراط مستقیم بگید؛ نیستی؛ اومدی بیرون؛ کلا دیگه اصلا ارتش‌ات کلا فتح شده؛ داری به نفع شیطون می‌جنگی حتی؛ کلا نه تیری به سمتش شلیک نمی‌کنی، داری یاران خدا رو هم می‌زنی به نفع شیطون؛ دیگه اسمش شده مورد بعدی خُطُواتِ الشَیاطین؛ دیگه، آها، بله همین‌ها هستن وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطَانِ إنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبین[3] قدم به قدم پا گذاشتی جا پای شیطون؛

 

اول شدیم رفیق اش؛ وَ إنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إلَی أولِیائِهِم[4] بعد اومدیم؛ اصلا دیگه کار خراب شد؛ اصلا شدیم یک أولِئکَ کَالأنعامِ بَل هُم أَضَلُّ[5] بدتر از اون، اومدیم پایین؛ دیگه این مرحله‌ایه که دیگه می‌شه از اون به بعد گام به گام شیطون؛ صراط مستقیم و پیدا کردی؛ اضلال، ضال می‌شه و الضالین غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَلاالضَّالّین[6] اومدی این طرف، همین‌جوری میره دیگه تمومی؛ خرمال شدی؛ گرفتت تمومی؛ دیگه اینجا جایی که دیگه واقعا سخته برگشت؛ خدا نیاره اون روز و؛ بعد می‌خوای برگردونی؛ یه راهکار دیگه‌ام داره؛ تا می‌خوای برگردی، چی؟ ناامیدی از رحمت خدا؛ می‌دونی دیگه اصلا این گناه، گناه کبیره است؛ می‌گه بدبخت این همه گناه کردی، ول کن، تو که از دست رفتی دیگه، نمی‌شه، این طور نیست؛ صد بار اگر توبه شکستی بازآ، بازآ، این درگه ما درگه نوامیدی نیست؛ برگرد.

 

1: آیه‌ 19، سوره‌ی مبارکه ‌ی مجادله

2: آیه‌ 97 و98، سوره‌ی مبارکه ‌ی مومنون

3: آیه‌ 208، سوره‌ی مبارکه ‌ی بقره

4: آیه‌ 121، سوره‌ی مبارکه ‌ی انعام

5: آیه‌ 179، سوره‌ی مبارکه ‌ی اعراف

6: آیه‌ 7، سوره‌ی مبارکه ‌ی حمد

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *