یکی دیگه از اصول ترک گناه که خیلی خیلی مهمه؛ اصل فاصله انداختن بین گناهانه؛ خوب دقت کنید؛ برخیها هستن که برخی از رذائل اخلاقی رو، انجام میدن، نمیتونن جلو خودشون و بگیرن؛ حالام میخوان ترک کنن؛ فاصلهها رو زیادتر کنن؛ بین تکرار این رذیله اخلاقی مثلا هر یک هفته بوده این اتفاق میافتاده، اون رذیله اخلاقی هر چی بوده، این فاصله رو برای دفعه دوم بکنه 10 روز، برای دفعه سوم بکنه 15 روز، برای دفعه چهارم بکنه 20 روز؛
این فاصله رو هر دفعه چیکار کنه؟ بیشتر کنه؛ با این کار میبینه خودش، میبینه که میتونه عقب بندازه و خیلی وقتها سر وعدهی انجام اون رذیله میرسه، خیلی جالبه؛ میگفته من 15 روز؛ میرسه میبینه دلش نمیاد انجام بده؛ خیلی جالبه؛ میگه من که 5 روز عقبش انداختم؛ 8 روز، اولش یه هفته بود؛ 8 روز، 5 روز دیگهام میندازم عقب؛ آقا ماه رمضونه، 30 روز میندازم عقب؛ این اصلا یاد میگیره که جلو نفسش بتونه بایسته، میتونه موفق بشه.
اصل دیگه، اصل استفاده از مکارم الاخلاق؛ این خیلی مهمه؛ بعضی از آدما یه سری خوبیها دارن، اصلا در اثر تربیت ذاتیه، موقع به دنیا اومدنه، که من اعتقاد دارم هر دو تایه؛ اما علمای اخلاق میگن اکثریته این مکارم الاخلاق اکتسابی است؛ یعنی چی؟ به دست آوردنیه؛ من برای شما حدیثاش و میخونم؛ آقا امام صادق فرمود: « به راستی خداوند فضایل والای اخلاقی را مخصوص انبیاء گردانید، پس هرکه داراست باید ستایش کند»؛ (میگه یه سری فضائل اخلاقی رو مخصوص پیامبران کرده؛ پس هرکه داراست، نه پیغمبرا ها! یعنی من و شما؛ اگه میبینید اون فضائل رو دارید، باید ستایش کنید، شکر کنید؛ الحمدالله بگید…) و هر که ندارد با تضرع؛ بگید؟ بخواهد»؛ راوی میگوید: پرسیدم آنها چیست؟
حضرت فرمود: «الورع (پرهیزگاری)، القنوع (قناعت)، الصبر (شکیبایی)، الشکر، الحلم (فروبردن خشم)، الحیا (عفت، حیا)، السخاء (بخشندگی)، الشجاعه (الشجاعه عربی درسته دیگه؟ شجاعت)، الغیره (غیرت، تعصب خوب)، البرّ (نیکوکاری)، صدق الحدیث (نیک سخن گفتن، راستگویی بودن)، اداء الامانه (امانت دار بودن) » میگه اینا اون فضایله اخلاقیه؛ بعضی از شماها دارید؛ ان شاالله هممون داشته باشیم؛ میگه شکر کنید؛ شکرِ نعمت نعمتت افزون کند؛ اما میگه ندارم؛ من آدم شجاعی نیستم؛ ترسوام، یه خورده خسیسم، سخی نیستم، چه کنیم؟
میگه برو با تضرع بخواه؛ بخواید از خدا، اینهایی که دارید و دارید؛ قطعا دارید؛ حالا قسم میخورم دارید؛ هیئتیها با مرامن؛ عامل نجات بسیاری از انسانها رو تحقیق کردم، وقت گذاشتم، با مرام بودن یافتم؛ خدا شاهده؛ زهیر، دشمن اهل بیت بود؛ عثمانی بود؛ میگفت عثمان رو علی و اولادش کشتن؛ همینطور، جایی که امام حسین اطراق میکرد، این راه میافتاد؛ زمانی اتراق میکرد که امام حسین بره؛ یعنی دقیقا عکسه کاری میکرد، سعی میکرد اجرا کنه، خب؛ امام حسین 10 دقیقه باهاش صحبت کرد؛ منطقی، براش دلیل آورد؛ دید همش تحت القای تبلیغات منفی بنیامیه بوده؛ بعد میدونی چی گفت؟ گفت: خداییش نامردیه این مرد و من اینجا تنها بزارم؛ مرام داشت؛ این و میخرنت؛
ما برای ترک گناه، اون فضیلت اخلاقی که تو وجودمون هست همون و مبنا قرار بدیم؛ اون و وسیلهی بلند شدن قرار بدیم؛ تکیه گاه قرار بدیم؛ این خیلی خوبه؛ اوناییشم که نداریم با تضرع، با گریه بخواید بهتون میدن؛ خدا شاهده میدن، روایت داره میگه؛ امام صادقه.
مورد بعدی، حسه ایجاد نفرت نسبت به گناه؛ اینا اصل نیستن، اینا روش هستن؛ اونا اصول بودن؛ نسبت به گناه فکر کنید، که چیکار دارید میکنید؟ چقدر کثیفه، چقدر وقتی شهوت بر آدم غالب میشه، اصلا عقل و هوشش میپره؛ وقتی که ارضا میشه؛ یه لحظه به خودش میگه؛ اَه، چی بود اصلا این؛ اون حس و فراموش نکن هیچ وقت؛ حس نفرت به گناه و داشته باشید؛ توجه داشته باش به اینکه بابا این لذت زودگذره؛ به اون لذت دائمی فکر کن؛ این عقله؛ کنترل چشم و گوش خیلی مهمه؛ چشتون و یاد بدید نبینه؛ گوشتون و یاد بدید اسماع کنه، استماع نه؛ اسماع شنیدنه، استماع فضولی هست؛ حرامه.