یکی از علما رو در خواب دیدن؛ خیلی عبارت این داستان عجیبیه؛ دیدن جاش خوبه؛ گفتن: آقا خوش به حالت ماشاالله جات هم که خوبه الحمدالله؛ ایشون گفت: نه خیلی جام بد بود؛ چرا؟ گفت: اوضام خیلی خراب بود؛ تو عذاب بودم؛ دیدم هر کاری میکنم ول نمیکنه؛ میگه متوسل شدم به حضرت زهرا؛ تو حین همون عذاب- عذاب برزخی بودهها نه جهنم تازه- گفتم یا زهرا من هیچ کاری نکردم؛ برای حسینت که گریه کردم؛ این و میدونم انجام دادم به خدا از ته دلمم گریه کردم؛ میگه یهویی این عذاب کاهش پیدا کرد؛ قطع شد.
یهو یه جا دیدم حضرت زهرا نشسته، امیرالمومنین نشسته؛ حضرت زهرا داره میگه یا علی نمیشه یه کاری براش بکنی؟ امیرالمومنین میفرمایند: خیر نمیشه؛ چرا؟ من این و خوندم آ تنم لرزید به امام زمان قسم؛ اصلا حالم به هم ریخت؛ میگه این عالم دینی بالای منبر گفته کسی مستطیع باشه؛ پول داشته باشه؛ مکه نره به مرگ یهود خواهد مرد؛ خودش مستطیع بوده؛ مکه نرفته؛ کاریش نمیشه کرد؛ حرفش و زده؛ میگه حضرت زهرا برگشت به امیرالمومنین عرضه داشت- باید بگیم عرضه داشت چون امامشه- یا علی هیچ کار نمیشه کرد؟ متوسل به حسینم شدهها؛ امیرالمومنین فرمود: یه راه بیشتر نداره؛ حضرت پرسید چیه؟ میگه امیرالمومنین فرمود: از فرزندمون مهدی بخواه به عوضش یه دونه حج بره نیابتا که بگیم این حجه رو انجام داده که این عذاب ازش برداشته بشه.
همین الان رو زمین اتفاقاتی داره میافته؛ ما چه نگاهی به امام زمانمون داریم؟
خرج اهل بیت کنین زندگیتون رو؛ روزی یه صفحه قرآن بخون ثوابش رو برای امام زمانت بره؛ مثل یه فقیری که هر صبح میخواد بره نون سنگگ بخره یه دونه هم برای اون آدم پولداره بغل خونشون میخره؛ میگه آقا این نون سنگگ پولی نداره اسمش محبته؛ اون پولداره به وقتش عوضش و خواهد داد؛ این حب میاره؛ زیارت میری؛ زیارت من و تو چیه؟ همون جا 60 نفر و هل میدیم؛ به 20 نفر فحش میدیم؛ به 60 نفر دیگه تو دلمون، آ نگاه کن مرتیکه چجوری زیارت میکنه ها؛ جای یه نفر و میگیریم تنگ میکنیم؛ فلان؛ عمرا از اون زیارت چیزی در بیاد؛ زیارت و به نیابت از امام زمان انجام بده؛ این اهل بیت بدهکار کسی نمیمونن؛ شک نکن امام زمان هم یه جا به نیابت از تو زیارت میره؛ زیارت امام زمان کجا؟ زیارت من و تو کجا؟