آقا ما 20 ساله داریم حرم امام رضا فلان حاجت رو داریم؛ امام رضا دارن لطف میکنن در حق شما؛ میبینن وضعیت شما خیلی رو به راه نیست با ندادن این نعمت میخوان اول شما وضعیتت و درست کنی، بعد بهت نعمت بدن؛ خدا وقتی میخواد کسی رو عذاب بکنه؛ آدمی که وضعیت درست نداره؛ خدا بهش نعمت بیشتر میده؛
شیطون متزلزلتون میکنه؛ تصمیمهای خوبی که میگیره؛ میگه؛ نچ، نه نمیتونی؛ نه، اصلا از پسش بر نمیای؛ ببین یکی هست یه وعده فریبنده میده؛ نه میتونی؛ برو جلو؛ گولت میزنه؛ یه جا هم هست چی؟ کار درست میخوای انجام بدی؛ نه؛ تو نمیتونی؛ میخوای یه گناه و ترک کنی؛ یه گناهی که بهش عادت داشتی؛ میگی میزنمش زمین؛
در کنار پدر بودیم فردی آمد از پدرم پیرامون مهدی آخرالزمان( سلام الله علیه) سؤال کرد پدر مفصل در رابطه با وجود نازنین مهدی آخرالزمان سخن گفت و بعد از پایان سخن”وَ أومَأَ بِیدِهِ إِلی صَدرِه شَوقاً إلی رُؤیتِه” یکباره دیدیم حال پدرم امیرالمؤمنین منقلب شد دست به سینه نازنین گذاشت و اشاره به این امر کرد که پسرم مهدی جان چقدر مشتاق دیدن تو هستم.
کیا روحیهی جهادی در بیرون دارند؟ اون مسئولین خدمتگذار کیان؟ اون عناصر فعالی که در بیرون منشا اثراند کیان؟ اوناییاند که در عرصهی نفسشون این جهاد رو داشتن، برکاتش سرریز میکنه از نفس اینها به بیرون و در بیرون منشا اثر میشه.
ابوخالد سؤال میپرسد میگه من در زمان حضور امام با این همه بَیِنِه و شواهد که امام بعد از امام حسین کیست ! من نیومدم با شما بیعت کنم رفتم با محمد حنفیه بیعت کردم در حالی که محمد حنفیه هم گفت: من امام نیستم ولی من گفتم نه شما امامی.
امام سجاد در جواب میگه: اباخالد مردم دوران غیبت احتمال گمراهی براشون هست که سراغ آدم دیگهای برن اما کسانی هم هستند
روزی حلال اصله شرط منتظر بودنه. آقا امام حسین در کربلا فرمود: چرا شما حرف من و نمیفهمید؟ « مُلِئَت بُطونُکُم مِن مال الحَرامِ (1) » چون شکماتون پر شده از مال حرام، نمیشنوید. مال حروم ریختی تو شکم بچت اون مال حرومه که جلو امام زمان وایمیسته. امروز حلال خوری بیشترین تاثیرش خانمهای یک جامعهاند. امروز اگر شما وادارش کنی میره وام میگیره از بانک زندگیه ربوی میشه. امروز اگر شما وادارش بکنی میره نمیدونم از فلان جا نزول میگیره اما اگر کنارش وایستی شروع بکنی، آقا چمدونم از صندوقهای خونگی راه انداختن میره آقا پولش و میذاره تو این صندوق.
وقتی زُرارَة بن اَعْیَن از امام صادق آقا امام صادق( علیه آلاف التحیه و الثناء) میپرسه که من در دوران غیبت چه کنم؟ حضرت توصیه به معرفت و دعای معرفت میکنه. در ابتدای دورهی غیبت توقیعی و نامهای از سوی امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف) خطاب به شیعیان صادر میشه در اون دعای نورانی که معروف به دعای دوران غیبت تاکید به معرفت میشه.
یه روز از زمین برگشته بوده داشته میاومده سمت امام زاده میبینه دو نفر میان میبرنش امام زاده، بالای امام زاده آیات سوره مبارکه اعراف رو نوشته بوده؛ یکی از اون ور میاد میگه: کربلایی بخون بینم اون بالا چی نوشته؟
میگه: من سواد ندارم.
میگه: باشه بخون.
میگه: آقا من سواد ندارم! نمیتونم بخونم.
میگه: حالا تو نگاه کن …
شما در دوران مبارزات چجوری جوونها رو سامان میدادید؟ وارد میدان مبارزه میکردید و شیوهی مبارزه رو یادشون میدادید؟ بعد میگفتید: تو این مبارزه آرام آرام ساخته میشود یه جامعهای دیگه؛ عرضم اینه ما الان تو میدان درگیری و جنگ هستیم و برای عبور از وضعیت، نیاز به یه تلاش مضاعفی داریم که این تلاش هم حتما همراهه با درگیری است؛ یعنی شما اگه هر نظامه فکریه مستحکمی هم بدید؛ فردا یه مدل جدید غربی میاد برای شما چالش درست میکنه؛
یک بار که خدمت امام بودم، از من خواستند پاکت دارویشان را بدهم.
داخل پاکت دارویی بود که باید به پایشان می مالیدند، شاید کسی باور نکند که بعد از مصرف دارو امام یک عدد دستمال کاغذی را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربی پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد از استفاده کنند، به امام گفتم: اگر برنامه زندگی این گونه است، پس ما همه جهنمی هستیم چون ما واقعاً این رعایتها، را به خصوص در مورد دستمال کاغذی، نمی کنیم. امام فرمودند: شما اینطور نباشید، ولی باید رعایت کنید.