سئوال:
آیا جناب ابوطالب(علیه السلام) مومن بود، یا بدون ایمان از دنیا رفت؟ اگه ایمان داشته پس چرا مخفی می کرده؟
پاسخ:
اجمالا عرض کنم به عقیده همه علمای شیعه و به عقیده تعداد قابل توجهی از علمای اهل سنت ابوطالب مسلمان از دنیا رفت و به رسولخدا ایمان آوردند، منتها از روی مصلحت ایمانش را مخفی میکرد، تا بتواند از رسولخدا تحت پوشش خویشاوندی حمایت کند.
اون زمان تعصب قبیله گی پدیده ای مقبول بود. یکی از ویژگیهای زمان جاهلیت تعصب قومی و قبیلگی بود، میگفتند ما از برادرمون یعنی از اقوام مون، قبیله مون حمایت میکنیم چه ظالم باشد چه مظلوم! اوایل ظهور اسلام بود، اگر ابوطالب میآمد اعلام میکرد که بدانید و آگاه باشید که من هم مسلمان شدم، و به حکم مسلمانی از رسولخدا حمایت میکرد خود او را میکوبیدند، ایشون سِن و سالی داشت، سالخورده بود و جهاندیده بود، جامعهشناس بود، مهارت و تدبیر نشون داد، گفت این برادرزاده منه، من زنده باشم شما برادرزاده مرا اذیت کنید؟ این برای من قابل قبول نیست.
بله، این تعصب قبیله گی کاربرد داشت در اون زمان، و ابزار مناسبی بود که موقتا ازش در جهت حمایت از اسلام و مسلمانان استفاده بشه، اینکه ببینید در شعب ابی طالب که بنیهاشم را تحریم اقتصادی کردند، تحریم اقتصادی مسلمانان نبود، تحریم اقتصادی بنیهاشم بود، و در اون شعبی که خانه ی ابوطالب بود، ابوطالب همه ی بنیهاشم رو اونجا جمع کرد که بتونه از اونها حفاظت کنه، و چیزهای امنیتی آسونتر باشه، همه بنیهاشم اونجا جمع بودند، چه مسلمانش، چه غیرمسلمانش، البته منهای ابولهب، اون یه حساب دیگهای داشت، شمشیر رو از رو بسته بود. ابوطالب اعلام حمایت کرد از رسولخدا بعد از دعوت علنی، که تمام قوای قریش بسیج شده بود در جهت رشد و جلوگیری از دعوت رسولخدا خیلی فشارها بالا رفت، ابوطالب هم اعلام حمایت کرد، چون ریشسفید بنیهاشم بود. با این پوشش که این برادرزاده ماست و من تا زنده باشم نمی زارم شما متعرض برادرزادهام باشید و یک گواهم اینه که هیچ وقت از اون مشرکین و قریش شنیده نشد که بگن “حالا باشه برادرزاده شما باشه، حالا چرا اینهمه خودت رو به آب و آتیش میزنی” چنین چیزی نیست. برعکس داریم که اونها از این راه میخواستند که ابوطالب را قانع کنند، مثلا پیشنهادِ مال کردند، پیشنهادِ ثروت کردند، پیشنهادهای مختلفی از طریق ابوطالب که حضرت همه اونها رو رد کرد.
یکی از پیشنهادهاشون برای قانع کردن ابوطالب بود، گفتن ابوطالب میدونیم این برادرزادته حالا بیا یک کار دیگهای کنیم، ما عمارة بن ولید را به جای برادرزادهات به شما بدیم، عمارة بن ولید بن مغیره مخزومی رئیس قبیله بنیمخزوم ابوجهل معروف بود که مقتدرترین و گردن کلفتترین و ثروتمندترین قبیله بود در مکه. گفتند ببین عمارة بن ولید جوان زیبا خوشقیافه، فصیح و شاعر، حالا میگی محمّد برادرزاده شما، خب ما جوان به این خوبی را به شما بدیم برادرزاده رو شما بدید. ابوطالب گفت که احمق خودتونید، من برادرزادهام رو بدم به شما، شما او رو بکشید بعد شما این جوان رو بدید به من، من نگهداریش کنم. من اینچنین نمیکنم. پس معلوم میشه اونها هم از اون راه وارد شدند که ابوطالب را راضی کنند چون تعصب قوم و خویشی یک پدیده ی مقبول بود.
بنابراین ابوطالب از روی مهارت و تدبیر، ایمان خودش رو اظهار نکرد. ولی حتما مسلمان بود، مسلمانیش هم به دو دلیل، دلیل تاریخی داره:
1- یکی همین حمایتهای بیدریغ از رسولخدا بود، این مدل حمایتی که ابوطالب از رسولخدا کرد این با عمو بودن توجیهی نداره، زیرا کسی به خاطر عمو بودن تا این اندازه، خودش رو به آب و آتش نمیزنه، برای اینکه رسولخدا عموهای دیگه هم داشت، چرا اونها اینهمه جانفشانی نکردند؟! ابولهب هم عموی حضرت بود!! عباس هم عموی حضرت بود.
سال سوم بعثت، دعوت وارد مرحله علنی شد، سال دهم بعثت ابوطالب فوت کرد، به مدت 7 سال ابوطالب سینه سپر کرد و سَدی محکم در برابر کارشکنیهای قریش ایجاد کرد. این با عمو زادگی قابل توجیه نیست، یک چنین فداکاریی پشتوانه ایمان و عقیده میخواهد.
2- اشعاری که از ابوطالب به جا مونده : میدونید که اون زمان، خیلی از مردم طبع شعر داشتند، یا از اشعار دیگران استفاده می کردند، ابوطالب هم به مناسبتهای مختلف در اون مدت شعرهای حماسی داشت و اشعار ابوطالب را جمعآوری کردند به نام دیوان ابوطالب چاپ شده. الان هست ما هم قسمتی از شعرهای ابوطالب را اونچه نشانه ایمان ایشونه در کتاب خودمون تاریخ اسلام چاپ شده در اون نسخههاش موجوده، اونجا آوردیم.
بعضی از شعرها صراحت داره که ابوطالب مومن بوده، از جمله وقتی مهاجرین حبشه رفتن به حبشه، پناهنده شدن به حبشه از فشار قریش، ابوطالب پیش پیش نامهای نوشت به نجاشی، که اونو در جریان بذاره و ازش خواهش کنه که این مهاجرین را پناه بده از جمله اشعاری اونجا نوشت یه بیتش اینه، گفت که
تَعلَم مُلک حَبَش اِنَّ مُحَمَّدًا نَبِیٌ کَمُوسی وَ عیسی وَ کُلٌ به اَمرَ اللهِ یَهتَدِی
ای پادشاه حبشه بدان که محمّد(صلی الله علیه وآله) مثل موسی و عیسی، اینم یکی از پیغمبرانه و اینها به امر خداوند متعال، مردم رو هدایت میکردند. البته اشعار دیگری هم داره که به روشنی ایمان ابوطالب را نشان میده.
البته این را هم عرض کنم که از مورخان غیر شیعی بسیاری به مسلمانی ابوطالب معتقد هستند و چون مسئله جنجالی بوده بیش از هفت کتاب مستقل در اثبات ایمان ابوطالب نوشتند غیر از اونهایی که ضمنی بحث شده. از اهل سنت نوشتند. و علامه امینی در یکی از مجلدات کتاب الغدیرش، آنها را اسم برده.
در هر صورت یه عده هنوز هم هستند که اصرار دارند میخوان بگن که ابوطالب تا آخر عمر ایمان نیاورد و در حال کفر از دنیا رفت و الان هم در آتش جهنم میسوزه، این از نظر علمی اصلا قابل قبول نیست و محققان منصف بر این باورند که اگر عدهای اصرار دارند که کفر ابوطالب را اثبات کنند، ابوطالب اینجا تاوان پسرش علی را میدهد. اگر ابوطالب پسری به اسم علی نداشت و محور امامت و خلافت نبود کسی در تاریخ بر جنازه او چوب نمیزد. بعضیها حسابی که با علی میخوان تصفیه کنند، چون به علی راه ندارند میرن سراغ پدر علی. موضعگیریهای تعصبآمیز در تاریخ اسلام بالاخره بی اثر نبود! از جمله بر سر خلافت جداییهایی به وجود آمد، دستهبندیهایی به وجود آمد.
لباسی که برای ابوطالب در تاریخ دوختند به قد و قواره عباس عموی پیغمبر می خوره؛ عباس بن عبدالمطلب را گذاشتند طاقچه بالا، کاری به ایشون ندارند و کفرش رو ثابت نمیکنند در حالی که عباس بن عبدالمطلب در فتح مکه در مکه بوده یعنی تا دو سال آخر عمر رسولخدا قطعا این مسلمان نشده بود، این رو تاریخهایی میگه که در زمان خلفای بنیعباس نوشته شده، اونها که نمیتونستند بر خلاف میل اون خلیفه وقت چیزی بنویسند. لذا در میان کارشناسان تاریخ اسلام یه بدبینی شدید هست به مواضع مثبتی که به عباس بن عبدالمطلب نسبت میدهند.
کسی که اینهمه فداکاری کرد در راه اسلام رو اصرار دارند کافر و بتپرست از دنیا رفته! عرض کردم که کارشناسان ما و تحلیلگران بزرگ ما معتقدند این تهمتی که ابوطالب میزنن این جنبه سیاسی داره و برمیگرده به اینجا که علی (علیه السلام) از میان یاران رسولخدا تنها کسی بود که سابقه کفر نداشت، سابقه بتپرستی نداشت، آمدند یه نقطه سیاه برای علی (علیه السلام) درست کنند و بگن بله علی بتپرست نبود ولی بتپرست زاده بود. قضیه سر از اینجا در میاره. میخوان بتپرستزادگی برای علی (علیه السلام) بتراشند میرن به جنازه ابوطالب چوب میزنن !!
برگرفته از فایل صوتی رادیو معارف، شبهات تاریخی، جلسه دهم، استاد مهدی پیشوایی