سوال :
درقرآن کریم داستان هایی از امت های پیشین اومده، میخواستم بدونم هدف قرآن از ذکر این داستان ها چیه؟ آیا میشه از این داستانها استفاده ی تاریخی کرد؟ و به عبارت دیگه، ارتباط داستان های قرآن با تاریخ چیه؟
پاسخ :
نگاه قرآن مجید به حوادث تاریخی، نگاه عبرت آموزیه. به تعبیر دیگه قرآن مجید نگاهش تاریخی نیست. کتابه هدایته، نه کتاب تاریخ! و چون کتاب هدایته خداوند متعال از ابزار مختلفی در جهت هدایت مردم در این کتاب استفاده کرده یکی از اون ابزار، استدلال علمی و منطقی قرآن مجید با مشرکین با مخالفین خیلی استدلال ها داره استدلال های علمی داره، استدلال های منطقی داره.
یکی دیگه از اون ابزار، بیدار کردن فطرت مردمه. خیلی جاها قرآن مجید ارجاع میده به فطرت مردم، اگر شما بر گردین و درست فکر کنی میبینی همین جوره. یکی دیگه از اون ابزارهای قرآن جهت رشد و هدایت؛ بیان بعضی از قضایا و سرگذشت های امت ها و اقوام گذشته ست که خداوند این ها را مطرح میکنه در جهت هدایت و بیداری مردم که ببینید اینجوری اتفاق افتاده. یا مثلا خدا اینجا اینجور قدرت رو مُحیّا کرده یا مثلا اینجا مومنین و حق طلبان در موضع ضعف بودن، ولی خدا اینا رو یاری کرد، به فلان علت… حق طلبانی که در اقلیت بودن ولی هضم در اکثریتِ باطل نشدند. از این نظره که میبینیم قرآن مجید، سرگذشت پیامبران بزرگ را مثل حضرت موسی(سلام الله علیه) حضرت ابراهیم(سلام الله علیه) نوح(سلام الله علیه) عیسی(سلام الله علیه) را یک جا بیان نکرده، و تیکه تیکه کرده. گاهی این سوال برای من پیش میاد که چرا خداوند متعال این کارو کرده؟ خب چرا از اول تا آخر بیان نکرده؟! دلیلش همینه که هر قطعه و هر قسمت از زندگی اینها که جهت آموزندگی و جهت هدایت داشته باشه را مطرح کرده است.
نکته دیگه اینه که چون قرآن مجید نظر به عبرت آموزی داشته می بینید نوعا در قرآن، اسم قهرمان ها و اشخاص بیان نشده، حتی گاهی تعدادشان را هم بیان نمیکنه! قرآن مجید درسوره کهف در قصه اصحاب کهف، اسم اونا رو نمی گه. اسم اصحاب کهف رو مفسران گفته اند، تاریخ گفته، ولی قرآن می فرماید گروهی بودن و همچنین تعدادشون رو هم نمیگه! میفرماید : «بله به زودی خواهند گفت که اینها 5 نفر بودن و ششم شون سگشون بود و… » قرآن میفرماید اینها همین جوری دارن میگن واطلاع دقیقی ندارن. ولی اینکه آیا اینا 5 نفر بودن 6نفر بودن 7نفر بودن، کمتر بودن یا بیشتر بودن مهم نیست مهم اینه که قرآن مجید میخواد بفرماید که اینها یک اقلیت صالح بودن که نگفتن خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. سر عقیده ی حقشون ایستادند و همچنین خداوند متعال زنده شدن یا بیدار شدن اینها را بعد از 300 سال نمونه ی کوچکی از معاد ذکر میکنه. این قصه را خداوند متعال در رابطه با معاد مطرح میکنه.
ملاحظه بفرمایید که اسم اینها نیست یا تعداد اونا نیست یا اون زن درباری که حضرت یوسف(سلام الله علیه) را وسوسه کرد اینکه اسمش زلیخا بوده در قرآن نیامده بلکه این در تاریخ است، این در تفسیرهاست، قرآن اسم اون زن رو ذکر نمیکند حالا اون زن هر کی بوده اسمش هر چی بوده این در قصه دخیل نیست قرآن وقتی از زلیخا، از اون زن دربار اسم می بره میگه کسی که «هُوَ فی بَیتِها» زنی که یوسف در خانه ی او بود، حالا او اسمش چه بود؟ هرچی میخاد باشه. اونوقت این قصه قصه ی آزمایش یوسف(سلام الله علیه) است قرآن روی این قسمت تکیه میکنه. بنابراین قرآن مجید کتاب تاریخ نیست، بله گاهی با تاریخ ارتباط پیدا میکنه اما اون قضایای تاریخی هم که قرآن مجید بیان کرده، فراتر از همه تاریخ هاست و دقیق تر و مطمئن تر از همه ی تاریخ هاست… اگر قضایایی که قرآن مجید بیان کرده را مورخان دیگه – ولو در بعضی جزئیاتش – جور دیگه ای بیان کردند، درست و صحیح، همونی ست که قرآن مجید بیان کرده. اون قسمت هایی را که قرآن مجید، شکل قضیه را که چه جوری اتفاق افتاده، بیان کرده است، در اون قسمت ها کاملا میشه استفاده تاریخی کرد، اما طبق آنچه عرض کردم این به این معنا نیست که قرآن کتاب تاریخ باشه.
برگرفته از فایل صوتی رادیو معارف، شبهات تاریخی، جلسه اول، استاد مهدی پیشوایی