سئوال:
آیا پیامبر غیر از قرآن معجزه دیگه ای هم داشتند؟
پاسخ:
بله، رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) غیر از کتاب قرآن، معجزات متعدد دیگری داشته، بعضی از اونها را قرآن مجید نقل کرده و بقیه هم در کتب سیره و تاریخ گرامی و تاریخ درخشان اون حضرت، آمده. یک معجزه مهم عبارت بوده از شقّالقمر– دو نیمه شدن ماه- که یکی از معجزاتی بوده که منکرین اسلام و مشرکین مکه آمدند از رسولخدا تقاضا کردند و حضرت از درگاه خداوند متعال مسألت کرد و ماه بالای کوه ابوقبیس – کوهی ست در نزدیک مکه- بالای اون کوه دونیمه شد و مردم آن را مشاهده کردند. و همینه که خداوند عالم در قرآن مجید نقل میکند و میفرماید: اِقتَرَبَت السّاعَةُ وَ اِنشَقَّ القَمَر، قیامت نزدیک شد و ماه منشق و دونیمه شد.
اما معجزات دیگری هم اتفاق افتاد، البته عموما به تقاضای مشرکین و مخالفین بود، منتهی همین جا اضافه کنم که بسیاری از مشرکین و سران بت پرستای مکه، معجزات غیرمعقولی از رسول خدا انتظار داشتند؛ یعنی بهانهتراشی بود در واقع. نه اینکه حالا میخواستند اگر معجزه ای دیدند ایمان بیاورند. بهانه تراشی بود و سوژه درست کردن بود به نوعی مثلا از نظر خودشون میخواستند رسولخدا رو به بن بست بکشانند که قرآن مجید به این معجزههای نامعقولی که اونا میخواستند از رسولخدا محل نمی زاره. ولی در مواردی معجزه به درخواست رسولخدا اتفاق افتاده و در کتابای علمای ما آمده است. مثلا از جمله مرحوم طبرسی یا طبرسی مؤلف تفسیر مجمعالبیان در کتاب اعلامالورادة اعلامالهدی در فصل مربوط به زندگی رسولخدا ردیف میکند از معجزات رسولخدا. منتهی من در اینجا غیر از شقالقمر به ذکر یک معجزه دیگه فقط اکتفا میکنم و اون معجزهای بوده که امیرالمؤمنین علی (علیهالصلوةوالسلام) خود شاهد بوده و میفرماید: من هنگام رخ دادن معجزه در سمت راست رسولخدا ایستاده بودم و شاهد این صحنه بودم. و این در نهجالبلاغة امیرالمؤمنین علی (علیهالصلوةوالسلام) خطبه قاصعة که از خطبههای مشهور حضرته، در اونجا اومده :
امیرالمؤمنین علی (علیهالصلوةوالسلام) میفرماید که من یاد دارم گروهی از اشراف و بزرگان قریش، آمدند محضر رسولخدا و گفتند: یا محمد تو ادعای بزرگی کردی که هیچ کدوم از پدرانت و هیچ یک از افراد خاندان تو چنین ادعایی نکرده است. ادعای نبوت میکنی، ادعای پیغمبری میکنی؛ حالا ما یک پیشنهاد داریم، یک سؤال ازت داریم، یه درخواست داریم، اگر این را اجابت کردی و این کاری که ما میخوایم نشون ما دادی ما به تو ایمان میآوریم. حضرت فرمود: چیه؟ گفتند که شما کاری بکنید که این درختی که الان روبروی ما هست از جا کنده بشه و بیاد پیش ما. حضرت فرمود که اگر من این کار را بکنم شما قول میدید، مسلمان شوید؟ گفتند بله – مضمون خطبه را عرض میکنم – حضرت فرمود من این کار را میکنم، این درخت هم میاد ولی هیچکدام از شما به خیر و حق برنمیگردید و من میبینم در بین شما کسانی که پیکرشون به چاه افکنده میشود (این گویا یشبینی بوده از جریان بدر که پیکر بیجان اینا بعد از خاتمه جنگ در بعضی از چاهها در منطقه بدر انداخته شد) فرمود: میبینم بعضی از شماها در چاه افکنده میشوید و بعضی از شما گروههایی رو علیه ما بسیج میکنید؛ ناظر به ابوسفیان و اینا. در هر صورت حضرت اجابت کرد و خطاب کرد به درخت و فرمود : ای درخت! اگر تو به خدا و به من ایمان داری و میدانی که من فرستاده خدا هستم، تو از جات کنده شو و بیا پیش من. علی (علیه السلام) که شاهد قضیه بوده میفرماید که درخت با همون ریشه و اینا به صورت کامل از جا کنده شد و با سر و صدا در حالیکه شاخههاش به هم میخورد آمد روبروی رسولخدا ایستاد. اینا جا خوردند باز لجبازی کردند گفتند که خب عیبی نداره حالا اگه راست میگی نصف این درخت بره جاش نصفش بمونه. حضرت از خدا درخواست کرد و این کار شد. گفتند نشد این نصفه بیاد – نصفه ای که رفته بود بیاد- این نصفه دیگه بره. بهانهجویی کردند. همین جورم شد. گفتند که راستی که تو ساحر بزرگی هستی! اینم یکی از معجزاته. چون سندش خیلی مهمه در نهجالبلاغه و بیان امیرالمؤمنین علی (علیهالصلوةوالسلام) آمده، خود ایشون شاهد حادثه بوده.
عرض کردم معجزات خارق العاده ای که به اراده خداوند متعال و با اذن او اتفاق افتاد زیاده، در این برنامه کوتاه نمیگنجه. منتهی من تکمیل میکنم که قرار نبوده هر لحظه و هر ساعت، انبیا معجزه نشان بدهند. بسیاری از کسانی که معجزه درخواست میکردند مثل همین عده بهانهجویی میکردند و نهایتا در جستجوی حق نبودند!
به یک نکته هم باید توجه داشته باشیم و اون اینه که انبیا با منطق و استدلال و حجت یعنی استدلالِ عقل پسند آمدند. با بینات آمدند. قرآن مجید میفرماید: وَ اَرسَلنا، تو را فرستادیم با کتاب و بَیِّنات. بَیّنه یعنی دلایل روشن، دلایل قوی. انبیا با بینات آمدند، با دلیل آمدند، با منطق آمدند، با استدلال آمدند.
در جریان فتح مکه داریم که صفوانابنامیه آمد محضر رسول خدا گفت که آقا دو ماه به من مهلت بده من فکر کنم اگر دیدم دین اسلام حقه بیام ایمان بیاورم. حضرت فرمود برو من شش ماه بهت مهلت دادم. مخصوصا دین اسلام دین عقله، دین منطقه، مبانیش و اصولش با معارفش با عقل، با منطق منطبقه. در درجه اول مردم باید فکر کنند، عقلشون به کار بندازند و تفکرشون به کار بندازند و سخن انبیا را که تشخیص دادند حقه ایمان بیاورند. خارق عادات، معجزات مال کسانیه که در این مرحله نیستند. منطق سرشون نمیشه. این به اصطلاح “تمرکزش بیشتر در محسوساته” یعنی اگر چیزی را با چشم نبینه باور نمیکنه. گرچه بزرگترین معجزه ی رسول خدا قرآن مجید بوده که متن تعلیمات او بوده اما اگر اینها منصف بودند غیر از قرآن مجید به هیچ معجزه دیگه ای نیاز نبود.
برگرفته از فایل صوتی رادیو معارف، شبهات تاریخی، جلسه سیزدهم، استاد مهدی پیشوایی