سوال :
از کجا بفهمیم درباره دیدار و ملاقات با امام زمان، چه کسی راست و چه کسی دروغ میگه؟
بعضی اینگونه می پرسند که : در توقیع شریف، امام مهدی(عج) می فرمایند: «هر کس بگوید مرا دیده، دروغ گفته» درحالیکه شنیده ایم بسیاری از شخصیت های بزرگ معتقدند امام زمان(عج) را دیده اند! این تناقض چگونه قابل حل است؟
پاسخ :
در پاسخ باید ابتدا متن توقیع را ذکر کنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم « یا على بن محمد السمرى اعظم الله اجرا خوانک فیک، فانک میت ما بینک و بین ستة ایام، فاجمع امرک و لاتوص الى احد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبة التامة. فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى ذکره، و ذلک بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جوراً. و سیأتى الى شیعتى من یدعى المشاهدة، الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفیانى و الصیحة فهو کذاب مفتر، و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم. فنسخوا هذا التوقیع و خرجوا، فلما کان الیوم السادس عادوا الیه و هو یجود بنفسه فقال له بعض الناس: من وصیک من بعدک؟ فقال: لله امر هو بالعه، و قضى فهذا آخر کلام سمع منه (ره) »
اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهى مرد، پس خود را براى مرگ مهیّا کن و به احدى وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد. و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رؤیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است، و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم. پس؛ از آن توقیع استنساخ کردند و از نزد او خارج شدند، و چون روز ششم فرا رسید نزد او بازگشته و او را در حال احتضار بود، یکى از مردمان پرسید: وصىّ تو پس از شما کیست؟ گفت: خداوند را امرى است که خود او رساننده آن است، و فوت کرد. و این آخرین کلامى بود که از او شنیده شد. 1
بررسی سندی توقیع :
به نظر برخی این روایت مُرسل2 و سند آن ضعیف است. حسن بن احمد (راوی توقیع) شناخته شده نیست و صدور توقیع بالا ثابت نمی شود. محدّث نوری در کتاب نجم الثاقب، ص484 می گوید: «این خبر ضعیف است و همچنین یقین آور نیست…»
بررسی دلالی متن توقیع :
با توجه به اینکه علی بن محمد سمری، نیابت خاص از آن حضرت داشت، ظاهرا مقصود از «ادعای مشاهده» در این روایت، مطلقِ مشاهده نیست؛ بلکه همان طور که علامه مجلسی نیز احتمال داده؛ مُراد از «ادعای مشاهده» مشاهده ی همراه با نیابت از آن حضرت و آوردن اخبار و دستورات از جانب ایشان، مانند سایر نمایندگان آن حضرت در عصر غیبت صغری ست. پس این امکان، زیاد است که منظور افرادی ست که با ادعای شرفیابی و مشاهده – در دوران غیبت کبری – می خواهند خود را واسطه ی بین امام و مردم معرفی نمایند. 3
بنابراین :
اولا: از طرفی در منابع مختلفی اشاره به دیدار حضرت شده؛ حتی محدث نوری در “نجم الثاقب” برای دیدار صاحب الزمان دعاهایی ذکر می نماید، یا وقایع و حکایات زیادی شنیده ایم که با ظاهر توقیع منافات دارند! حتی شیخ طوسی که خود، این توقیع را نقل کرده، افراد زیادی را نام می برد که حضرت را مشاهده کرده اند… پس در واقع خود ایشان به آن عمل نکرده! پس در نتیجه یا توقیع از سمت حضرت نبوده یا اگر بوده باید تحلیل و توضیحی وجود داشته باشد. ثانیا: از طرفی هم قطعا نمی توان توقیع را رد کرد، بلکه باید تا حد امکان به مَفاد آن عمل نمود و مدعیان ارتباط را – به خصوص در جایی که هیچ قرینه و شاهدی بر اثبات ادعای افراد وجود ندارد آنها را – تکذیب کرد. 4
در نتیجه – در جمع نظرات – شاید بتوان چنین گفت :
اگر کسی در دوران غیبت «ادعای ارتباط» نماید، دروغ گوست.
«ادعا» یعنی خودِ او بگوید، نه اینکه دیگران درباره ی او بگویند. مثلا من اگر بگویم فلانی با امام زمان(علیه السلام) ارتباط دارد، من ادعا نمودم که چنین است، اما او ادعایی ننموده! «ارتباط» هم یعنی رفت و آمد و مشاهده ی اختیاری و یا مستمر (مثلا فردی بگوید من هر هفته با امام زمان در این محل صحبت میکنم یا) مثل اینکه فردی بگوید من نائب خاص امام زمان هستم و پیام های شما را به ایشان و پیامهای ایشان را به شما می رسانم… اما اگر فردی ادعا نمود که حضرت را مشاهده نموده و طبق قرائن و شواهد هم احتمال اینکه حضرت بوده نیز باشد، یقینا نمی شود او را کذاب دانست و احتمال صدق آن وجود دارد. لذا گاهی ادعا هست اما ارتباط – به معنایی که عرض کردیم – نیست و صِرفا مشاهده ی غیر اختیاری مطرح شده، که احتمال صدق آن وجود دارد، بویژه در زمانی که قرائن و شواهدی هم دالّ بر آن باشد.
منابع :
1. الاحتجاج، ج 2، ص478 ؛ کمال الدین، ج2، ص516، ح44 ؛ الغیبة، ص395، ح365
2. حديث مرسل- اصطلاحى در علم درایه و- حديثى است که راوی، آن را از معصوم نشنيده، ليکن بدون واسطه از وى نقل کرده باشد و يا با واسطه نقل کرده، امّا واسطه را فراموش کرده و به فراموشی تصریح نموده و يا از روى عمد يا سهو آن را نياورده باشد و يا واسطه را با ابهام ذکر کرده باشد.
3. امامت و مهدویت، ج2، ص475
4. پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ش28، مهدویت، ص84