سئوال:
ایمان حضرت علی(علیه السلام) با اینکه در کودکی بوده چه جایگاهی داره؟
پاسخ:
ابتدا من تصحیح کنم که در کودکی نبوده. هر کی گفته در کودکی بوده درست نفرموده، در نوجوانی بوده. سن علی(علیه السلام) را موقع ایمان آوردن دقیق نمیشه مشخص کرد ولی بین 10 تا 15 سالگی بوده. اما ایشان بالغ نبوده، به سن 15 نرسیده بودند، اینش مُسلّمه. بعضیها میگن 5 ساله بوده، بعضیها میگن 7 ساله بوده، ولی نه، کودک که قطعا نبوده. حضرت در نوجوانی ایمان آورد.
توضیح دیگه عرض کنم راجع به امام علی(علیه السلام) : در مورد سایر اصحاب رسولخدا وقتی میگیم ایمان آوردند. مثلا سعد بن ابی وقاص ایمان آورد، طلحه ایمان آورد، زبیر ایمان آورد، هر موقع از ایمان آوردن اونها سخن به میان میاد یا میگن مثلا این دومین نفر بوده ایمان آورده، ابوذر چهارمین نفر بوده مسلمان شد. در مورد هر یک از اونها وقتی گفته میشه معناش اینه که تا اون زمان بتپرست بوده و اون زمان مسلمان شد. مثلا چهارمین نفر بود که از بتپرستان مسلمان شد ولی در مورد علی (علیه السلام) استثنائا اینجوری نبوده. ایشان چون از کوچکی منتقل شد به خانه حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) که حضرت اون زمان به رسالت مبعوث نشده بود، ولی موحد بود و یکتاپرست (قبلا اثبات کردیم که حضرت رسول قبلا نبی بود، رسول نبود اما موحد بود) رسولخدا او را از اول با یکتاپرستی تربیت کرد. بنابراین علی (علیه السلام) از میان اصحاب رسولخدا(صلی الله علیه و آله) تنها کسیه که سابقه بتپرستی نداره. میگه از کوچکی با توحید مسلمان شد، با توحید آشنا شد.
حالا وقتی میگیم علی ایمان آورده یعنی دینی که پیغمبر اسلام آورده بود به عنوان دین حق پذیرفت اما هرگز معناش این نیست که مثل سایر اصحاب رسولخدا که تا اون زمان بتپرست بودند از بتپرستی برگشته باشد و اسلام آورد. این، از یکی از ویژگی های حضرت علی (علیه السلام) است.
دلایل زیادی داریم که اولین شخص از مردها علی(علیه السلام) بوده. البته اقوال دیگری نقل شده ابوبکر را نقل کردند، زید بن حارثه را نقل کردند به عنوان اولین مسلمان که در جای خودش بحث شده. اولین بودن علی (علیه السلام) اثبات شده و ردخور نداره از نظر علمی. هیچ قابل خدشه نیست، ما به تناسب در کتاب سیره پیشوایان هم مطرح کردیم که علاقه مندان می توانند تهیه بفرمایند و مطالعه کنند.
البته بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر اینکه بر اساس بعضی از حب و بغضها، دسته بندی های فرقهای صورت گرفت تردیدی نیست. معتزله ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهجالبلاغه میگه ما معتزله معتقد هستیم که افضلیت خلفاء به ترتیبشون نیست افضل از همه علی بود که به ترتیب زمانی خلیفه چهارم بود ولی از نظر افضلیت علی اوّله. در هر صورت حالا علی(علیه السلام) هم از نظر برادران اهل سنت یکی از خلفای چهارگانه است ولی به هر حال روی بعضی از تعصبها به نظر میرسه که بعدها خواستند که ارزش ایمان علی(علیه السلام) رو پایین بیارن و آمدند ادعا کردند که خب “علی موقعی که اسلام رو پذیرفته سِنی نداشته” ارزش ایمانی اسلام آوردنش رو می خوان کم کنند!
در جواب عرض کنم کسانی که این حرف رو زدن از یک طعن قریش استفاده کردند، این حرفی نیست که اینها بزنند، قریش یه طعنی زدند به رسولخدا، مشرکین و بتپرستان آن زمان یه طعنی زدند و تحقیر کردند، اینها آمدند حرف اون بتپرست ها رو تکرار کردند : در مکه، زمانی که علی(ع) کنار رسولخدا بود نوجوان بود. همیشه با پیامبر خدا بود، آمدند گفتند “دیدی که خودت هستی و این نوجوان بهت ایمان آورده، اصلا تو کی هستی؟ ببین کی به تو ایمان بیاره؟ یه نوجوان” مثلا خواستند تحقیر کنند رسولخدا را، بعدها آمدند گفتند “یه نوجوان یه دونه غلام – چون زید بن حارثه هم، یه نوجوان یه بَرده – ببین تو کی هستی که پیروانت اینها هستند” اون حدیث یوم الدار هم جوابشه. بعدها بعضی این طعن را که اصلش مال قریش بوده گرفته بزرگ کرده ابوبکر جاهز بوده …
میدونیم که جاهز یه عالِم سُنّی بسیار برجستهای بوده از نظر علمی، از نوادر علمی روزگار بوده، تالیفات خیلی زیادی داره، دهها جلد کتاب داره، و کتابخونه بزرگی داشته، و آخرش هم کتابها سرش ریخت و زیر کتابها موند مرد، مرگش هم اینجوری بود. از نظر علمی مرد بزرگی بوده و اهل بصره بوده، قبلا در یکی از برنامهها عرض کردم که بعد از حادثه جنگ جمل، حوادثی که اتفاق افتاد بعد از قتل عثمان تبدیل شد به کانون عثمانیها، وقتی میگیم عثمانی یعنی دشمنان اهلبیت یعنی ناسبیها. تا مدتها بصره کانون عثمانیها بود، کانون طرفداران بنیامیه و کانون دشمنان اهلبیت بوده، هر کس در آب و هوای بصره بزرگ میشد خود به خود عثمانی بار میآمد فضای فکری و فرهنگی اینطوری بود، جاهز هم بزرگشده اونجا بود، البته جاهز آدم معمولی بوده، باربر کشتی و بندر و اینجور چیزها بوده، از جاهای کوچیک شروع کرد و به محافل علمی راه پیدا کرده. ولی چند تا عیب بزرگ داشته یکی اینکه فوقالعاده متعصب بوده و ضدشیعه، بسیاری حرفهای سخیفی زده راجع به شیعه، بسیار حقکشی کرده. مرحوم علامه امینی(ره) در یکی از مجلدات الغدیر یه جا میرسه به حساب جاهز، جایی که طعن زده به شیعه مرحوم علامه امینی جواب داده، حرفهای سخیفش هم که حرف علمی نیست ایشون نقل کرده و جواب داده. این کوچیکی سن علی(علیه السلام) را خیلی جاهز بسط و پرورش داد، روی لجاجت با شیعه! در کتابی که به اسم عثمانیه داشته. ولی یه عالم بزرگ سنی معتزلی هم عصر جاهز به نام ابوجعفر اسکافی استاد ابن ابی الحدید شارح بزرگ نهجالبلاغه از علمای قرن سوم بوده، معاصر جاهز هم بوده ردیه نوشته بر کتاب جاهز به نام نقض العثمانیه. پنبه تمام حرفهای جاهز را زده و مشروح سخنان جاهز و اسکافی را ابن ابی الحدید در جلد 13 شرح نهجالبلاغه آورده (از جلدهای بیست جلدی چاپ مصر) آخرهای جلد 13 ابن ابی الحدید سخنان جاهز را نقل میکنه و ردیه ابوجعفر اسکافی را نقل میکنه، ابوجعفر اسکافی کسی که شیعه نبوده و معتزلی بوده حسابی جواب داده.
اما پاسخ به این شبهه :
1- که ابوجعفر اسکافی هم در رد عثمانیه طبق نقل ابن ابی الحدید اشاره میکنه اینه که : به صورت غالب و عمومی، بچهها کاراشون مثل بزرگها نیست و نوجوانها میزان درک و فکر و شعور و تشخیص و معرفتشون در حد بزرگها نیست اما این مساله، صد درصدی نیست یعنی استثنائا بچههایی هستند، نوجوانهایی هستند به خاطر محیط تربیتشون، به خاطر استعداد فوقالعادهشون در همون سنین کوچیکی دارای معرفت بالایی میشن و یه بصیرت بالا… میدونید که نمونههای اینها رو در زمان خودمون هم داریم، جوانها و نوجوانها در سنین نوجوانی المپیادها راه پیدا میکنند نبوغ فکری از خودشون نشون میدند. در محافل قرآنی حافظان قرآن از اینها به درجه دکتری میرسن برخواستن و برمیخیزن. این که انسان در سنین کوچیکی فرق داره با بزرگی، بله غالبا اینجوریه، ولی این از اونایی که صد در صد نیست، و استثنا داره و استثنا هم کم نیست، علی(علیه السلام) هم از اینا بوده. علی (علیه السلام) از تربیت بالایی برخوردار بود، گفتیم که منتقل شد به خانه حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله). علی میفرماید: من مثل بچهای که از مادرش جدا نمیشه و سایه به سایه ی مادرش میره، من هم سایه به سایه رسولخدا بودم، من را در بسترش میخواباند، من بوی خوش وجود مقدس رسولخدا را استشمام میکردم، رسولخدا شخصا لقمه در دهان من میگذاشت و حالا میفرماید هر روز نشانهای از نشانههای اخلاق و فضیلت و هدایت رو به من نشان میداد، تربیت میکرد.
علی(علیه السلام) از چنین تربیت بالایی برخوردار بود بنابراین در همون سنین به یک رتبهای رسیده بود که دارای درک بالایی بود، شاهد تاریخیش اون جلسه دعوت خویشاوندان بود و اون در سالهای اول بعثت بود، میگن در سال سوم بعثت بود. او در همان سنین نوجوانی بوده، همه نوشتند رسولخدا دستور داد حدود چهل نفر از بنی عبدالمطلب – از اقوام و بستگان خودش را – دعوت کنه به منزلش یا به منزل ابوطالب و آیین خودش را به اونها در میان بگذاره، ترتیب این میهمانی و پذیرایی و دعوت میهمانها را همه گفتند، سنی و شیعه از قدیم و جدید – اجماعی ست – همه گفتند به علی واگذار کرد. خب این چه کودکی که دعوت چهل نفر از بزرگان قریش را به عهده میگیره، رسولخدا این رو به عهده او میزاره و پذیرایی و تهیه غذا را هر چند غذای ساده به عهده علی میزاره، شاهد خیلی بزرگیه برای اینکه علی دارای درک و تشخیص و معرفت بوده که اینکارها ازش بر می اومده.
رسولخدا در آخر جلسه از اینها حمایت خواست و اونها هیچکدام حاضر نشدند و چندبار هم حضرت اعلام کرد سکوت کردند و علی(علیه السلام) اعلام آمادگی برای حمایت کرد. رسولخدا فرمود که بدانید که علی برادر من و وصی و جانشین منه از او بشنوید و اطاعت کنید اینجا بود که طعن زدند به ابوطالب؛ گفتن حالا باید از پسرت پیروی کنی، چون پسر جانشین آقا شد. کاری که از اشخاص بزرگ و بزرگان بر میاد رو حضرت علی طبق دستور رسولخدا انجام داد.
2- شاهد دیگه دلیل قرآنیه. این را دیگه ابوجعفر اسکافی نگفته، یا حداقل من ندیدم. خداوند متعال در سوره یوسف آیه 108 که از سورههای مکیه می فرماید : قُل هذِهِ سَبيلي أَدعو إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنا وَ مَنِ اتَّبَعَني. یا رسولخدا بگو این راه من است، من مردم را به خدا دعوت میکنم از روی بصیرت، یعنی کارهای من کورکورانه نیست. هم من از روی بصیرت کار میکنم و هم پیروان من از روی بصیرت دعوت میکنند و هر کس تبعیت کنه. سوره مکیه و آیه جزء آیات مکی است. مطابق این آیه کسانی که در مکه ایمان آورده بودند از روی بصیرت ایمان آورده بودند. علی(علیه السلام) جزء ایمان آورندگان در مکه بود و بلکه گفتیم اول بود، پس ایمان علی از روی بصیرت بود. به این دو دلیل هیچ نقصی در مورد ایمان علی(علیه السلام) در نوجوانی وجود ندارد.
برگرفته از فایل صوتی رادیو معارف، شبهات تاریخی، جلسه نهم، استاد مهدی پیشوایی