سوال :
تحلیل شما از CD ظهور بسیار نزدیک است (که چند سال پیش در بین بعضی مردم دست به دست میشد) چیست؟
پاسخ :
بررسی کوتاهی بر محتوای CD ظهوربسیار نزدیک است :
(پاسخ این سئوال، طبق مصاحبه ای با شیخ مرتضی آقاتهرانی تقدیم می شود)
الان برخی از فعالان این عرصه (شاید از روی دلسوزی) لوح فشرده ای درست کرده اند و در این لوحها مشابهت سازی هایی را انجام داده اند و مثلا سید خراسانی یا شعیب بن صالح را بر مصادیقی در زمان تطبیق داده اند، البته با مستندات روایی. شاید خیلی هم این تطبیق بی ربط نباشد ولی بحث بر سر این است که آیا این مشابهت سازیها درست است؟! که به نظر می رسد این مشابهت سازیها قطعی و یقینی نیست بلکه قابل تأمل است. چون ما که قطع و یقین به این مشابهت سازیها نداریم. آمدیم و بعدا معلوم شد اینطور نیست آن وقت چه کنیم؟ این کارها هم به شخصیتهای ما و هم به مسأله مهدویت ممکن است خدشه وارد کند. ما باید یقینیات را ترویج کنیم و نباید به برخی از نشانه های ظهور که احتمالی است دامن بزنیم. مثلا می گویند نفس زکیه جناب آیت الله حکیم است که در روایت آمده قبل از ظهور به شهادت می رسد ولی در روایت هست که پانزده روز قبل از ظهور این نفس زکیه به شهادت می رسد. خب الان چند سال است که آیت الله حکیم به شهادت رسیده و ظهور اتفاق نیفتاده! اهل تحقیق واقعا این را دقت کنند نباید آنچه دوست داریم بشود را با قدری تسامح تطبیق بدهیم به روایات! البته این احادیث هم باید دید که سندش چطوری است و چقدر می تواند قابل اعتماد باشد، چون برخی از آنها ضعف سند و دلالت دارد.
یادم می آید در دوره ای که آقای رحیم صفوی فرمانده سپاه بود می گفتند که رحیم صفوی همان شعیب بن صالح است چون نشانه های که در روایات آمده به ایشان هم می خورد، خب فرمانده سپاه هم بود ولی بعد ببینید گفتند احمدی نژاد شعیب بن صالح است! همین نکته نشان می دهد که این مشابهت سازیهای ما می تواند غلط باشد.
ببینید من که جوان بودم آمدم قم طلبه شدم بعد با آقای بهجت آشنا شدم، از همان نوزده سالگی ایشان به ما می فرمودند مراقب خودتان باشید مریض نشوید چون ظهور نزدیک است. باور کنید ما همیشه مراقب بودیم می گفتیم شاید همین روزها ظهور اتفاق بیافتد. اين آمادگي خيلي مهم است. فكر ميكنم هر بچه مسلمانی باید نگاه کند ببیند که کجا ایستاده و در هنگام ظهور چه نقشی بعهده دارد. از مردم عادی گرفته تا وکیل و وزیر و رییس جمهور، مهم این است که ما به دنبال نقش خودمان باشیم نه به دنبال نقش حضرت! ایشان که معلوم است خواهد آمد و در چه جایگاهی خواهد بود. ما باید به جایگاه خودمان برسیم.
خاطره 1 : این خاطره ای را که می گویم از پسر آیت الله بهجت، علی آقا شنیدم. ایشان می گفت كه قبل از 15 خرداد سال 42 در طول یک سال شاید حدود سیزده بار حضرت امام و آیت الله بهجت با هم دیدار داشتند. ایشان می گفت که در یک جلسه ی آن من بودم و یادم هست که آیت الله بهجت خیلی انقلابی موضع می گرفت و با امام همراهی می کرد. همان روزهای اول ایشان به حضرت امام فرموده بود که آقا، شاه باید برود. حتی فرموده بود اينهایی که اطراف شاه هستند دنبال دنیا هستند یکی از اینها را بخواهید تا دنیایش را تامین کنیم و شاه را نابود کند. این را هم به امام فرموده بودند که شما باید چهل نفر را تربیت کنید تا همین که شاه نابود شد، امور را بدهید دست اینها بعد امام فرموده بودند که من چهار نفر هم ندارم. این را می دانید که برخی از بزرگان حوزه در آن روزها فکر می کردند شاه را نمی شود دست زد! اینها به امام می گفتند که شاه بماند او را مدیریت می کنیم ولی بقیه را باید اصلاح کنیم! در حالی که آیت الله بهجت از همان زمان همراه امام بود و می فرمود شاه باید برود. این درایت بالا و تیزبینی انقلابی آیت الله بهجت را نشان می دهد.
خاطره 2 : ما یک جمعی بودیم که در خانه ای حدود بیست و چهار نفر که زير نظر حضرت آيت الله مصباح درس می خواندیم و برنامه هایمان را دنبال می کردیم. همان روزهای اول ورود امام (ره) به قم بود که یکی از دوستان رسیده بود خدمت آیت الله بهجت. ایشان هم فرموده بود برو خانه امام و بگو من ميخواهم آقای خمینی را ببينم. بعد فرمودند به هيچ كس ديگر هم نگو فقط به خود امام بگو. می گفت آمدم خانه امام و گفتم با آقا كار دارم و يک پيامي هم از يكي از آقايون مراجع دارم. پاسدارها گفتند نمي شود، اصرار کردم تا بالاخره خود حاج احمد آقا آمد بيرون كه چي ميگویيد. گفتم من يک پيامي از آیت الله بهجت دارم که باید فقط به خود امام بگویم. رفتم خدمت امام ایشان فرمودند بفرمایید. گفتم از طرف آیت الله بهجت پیامی آورده ام. امام تا اسم آقای بهجت را شنیدند، احترام کردند و بعد فرمودند بفرمایید ایشان ساعت چهار بیایند. آقاي بهجت آمدند خدمت امام. بعدها که امام برای پاسخ به این دیدار آمدند منزل آقای بهجت، وقتی بر آقای بهجت وارد شدند نگذاشتند کسی در اتاق بماند حتی آسید احمد آقا را هم گفتند که بروند بیرون ، چفت در را هم بسته بودند و حدود دو ساعت با هم خلوت کردند. (البته ظاهرا حضرت آیت الله بهجت از امام کوچکتر بودند ولی امام خیلی برای ایشان احترام ویژه ای قائل بودند.)
برگرفته از مصاحبه با شیخ مرتضی آقاتهرانی (پایگاه تحلیلی و اطلاع رسانی عماریون)