سوال :

جناب حر، که بعدا آمد به جمع یاران امام حسین(علیه السلام) پیوست، او فرمانده لشکر بود، چرا لشکرش رو به طرفداری از امام حسین حرکت نداد تا علیه یزید و یزیدیان مبارزه کنند؟

پاسخ : 

در جواب اینکه سپاه، سپاه حر نبود بلکه سپاه بنی امیه بود! به حر گفته بودند «شما بیا با این سپاه برو» اینها در اختیار حر نبودند. همیچنین وقتی او با امام حسین سلام الله علیه  روبرو شد گمان نمی کرد که “کار به اونجاها برسه! کار به جنگ برسه! کار به کشتن امام حسین برسه” و لذا ثابت شده و طبعا مثل این شنوندگان عزیز مستحضر هستند اونجا برخورد حُر محترمانه بوده خیلی با امام حسین سلام الله علیه خیال می کرد که در این حد که جلوی ورود امام حسین به کوفه رو بگیره بالاخره یک جوری مساله حل میشه.

عرض کردیم که سپاه هم سپاه اون نبود بلکه سپاه را عبید الله بن زیاد در اختیار اون قرار گذاشته بود، گفت بیا با این سپاه هزار نفری برو جلوگیری کن و نگذار حسین بن علی وارد کوفه بشه. در کربلا هم که بود باز سپاه دست حر نبود و حر همچین اختیاری نداشت (منتها از شخصیت های ممتاز بود و فرد شجاعی بود. اونجا تنها کاری که میتونست انجام بده و یک شهامتی از خودش نشان بده همین بود که در تاریخ هم ثبت شده  که خودش رو از این معرکه و مَهلکه و هلاکت اخروی نجات داد) و لذا حتی به همراهش نتونست بگه، به همین دلیل به بهانه ی آب دادن اسبش از سپاه اونها جدا شد و بنابراین ساختار سپاه و تربیت سپاه جوری بود که امثال حر نمی تونستند تاثیری بگذارند و اگر کسانی شخصا رای مخالف حکومت بنی امیه را داشتند راه حل شخصی و فردی انتخاب میکردند.

گاه گفته میشه که پسرش یا خادمش کسانی دیگر همراهش بودند ؟

نه خودش آمد منتها اون کسی که باهاش صحبت کرد گفت که اسبت را آب دادی یا نه، اون میگه که حر از من جدا شد خداحافظی کرد من به خیالم راستی راستی میره اسبش رو آب بده و اگر نیت واقعی شو به من میگفت منم با او میرفتم اونم آدم عادی نبوده، آدم مهمی بوده میگه اگر گفته بود میرم نزد حسین بن علی، منم باهاش میرفتم… اونچه مسلمه اینه که حر خودش آمد (یعنی با اون شرایطی که حاکم بر لشکر دو طرف بود) حر نمی تونست چیزی رو ابراز کنه و اگر ابراز می کرد، عموما فایده ای نداشت و قریب به یقین همونجا میکشتنش!

برگرفته از فایل صوتی رادیو معارف، شبهات تاریخی، جلسه 41 ، استاد مهدی پیشوایی