سئوال:
در غزواتی که پیامبر شرکت داشتند آیا کسی رو به دست خودشون کشتند؟ اصلا نحوه جنگ های خود پیغمبر چه جوری بوده؟ یک ستاد مخصوص داشتند و در اونجا مستقر بودند یا مثل سربازهای دیگه شمشیر می کشیدند و میجنگیدند؟
پاسخ:
شیوه جنگ رسولخدا در جنگها فرماندهی جنگ بود. یعنی آرایش نظامی میداد .فرمانده، پرچمدارِ کل را معین میکرد (فرمانده هان گردانها به اصطلاح امروزه) فرمانده های قبایل را معین می نمودند، اون زمان قبیله قبیله بود و فرمانده ی هر قبیله، پرچم داراشون را معین میفرمودند. عملیات را رهبری و فرماندهی میکرد ولی آن زمان وسایل ارتباطی امروزی نبود که حضرت مثلا در سنگر فرماندهی و در تیپ فرمانده در پشت جبهه قرار بگیره و از طریق بیسیم و امواج رادیویی این جوری این وسایل که نبود! نه فقط حضرت رسول، دشمن هم همینطور بود. فرمانده ها خودشون همراه سپاه و در کنار سپاه بودند.
حضرت خودشون در میدان جنگ حضور داشتند، عملیات جنگی رو هدایت میکردند. نظارت میکرد ولی خود حضرت مُسلّح بود، شمشیر داشت، زره میپوشید، مورد تهدید بود. در جنگ اُحُد وقتی شمشیر علی علیهالسلام شکست، ذوالفقار را رسولخدا به علی علیهالسلام داد. وقتی صدا کرد لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار، ذوالفقار دست رسول خدا بود. بنابراین نحوه ی جنگ حضرت این بود که فرماندهی میکرد، ابتدا آرایش نظامی میداد که کجا باید منتقل بشن؟ چطور باید عمل کنن؟
در جنگی مطرح شد که در مدینه بمانند یا بروند و در بیرون مدینه با دشمن جنگ کنند؟ – در خندق – نهایتا نظر این شد که در مدینه بمانند ولی دور شهر خندق بکنند کانال بزنند که دشمن نتواند به داخل شهر نفود کند و در میدان جنگ هم خود حضرت حضور داشتند در قلب لشکر حضور داشت و میجنگیدند…
یک سند بسیار ارزنده ای داریم از امیرالمومنین علی علیهالسلام در آخرهای نهج البلاغه از علی علیهالسلام نقل شد که فرمودند کنا اذا احمر السیف اتقینا برسول نا که عُمدتا به مناسبت جنگ بدر حضرت این را فرموده “وقتی صحنه بر ما تنگ می شد و تنور جنگ گرم میشد ما به رسولخدا پناهنده میشدیم و رسولخدا مقدم بر ما در جبهه جنگ قرار میگرفت”.
در میدان جنگ احد در اون مرحله ای که مسلمانها شکست خوردند پیامبر در میدان جنگ مقاومت کرد، کمتر از ده نفر از مسلمانان کنار رسولخدا که در راس اونها امیرالمومنین علی علیهالصلاه و السلام بود که چندین بار گروه 50 نفری حمله کردن به شخص رسولخدا که حضرت علی علیهالسلام حمله ی آنها را دفع کرد.
در جنگ حنین که مسلمانها صبح – در اون به اصطلاح نیمه ی روشنایی اول صبح – وارد دَرّه ی حنین شدند متاسفانه دشمن در این دره کمین گرفته بود! رفته بودند در شیارهای درّه، پشت بوتهها و سنگ ها مخفی شده بودند، مسلمانها که وارد دره شدن چیزی ندیدن هوا هم خوب روشن نشده بود دشمن منتظر شد مسلمانها که کاملا وارد دره شدن اینها هرکس هرجا کمین کرده بود آمدند بیرون و حمله کردند! آرایش نظامی به هم خورد با اینکه از نظر تعداد تاریخ مینویسد اینها 12 هزار نفر بودند یعنی لشکر کمی نبودند ولی آرایش نظامی به هم خورد رسولخدا در میدان جنگ مقاومت کرد، فریاد زد که صدا کنید فراریها را و بگید : ای اصحاب عقبه! ای اصحاب بیعت شجره! این محمد رسولخدا اینجاست! کجا میروید؟! برگردید! لذا خودش در صحنه وجود داشت و از نزدیک فرماندهی میکرد عملیات را، خودش هم میجنگید.
ولی تا اونجا که من مطالعه کردم شخصی که به دست خود رسولخدا کشته شده باشه من ندیدم البته اینجا نمیشه به رحمت رسولخدا توجیه کرد، چون به هرحال یک جایی میرسید که دیگه جای رحمت نبود قابلیت رحمت رو بعضی افراد نداشتند لذا اونجا فرقی نمیکرد به دست سرباز رسولخدا کشته بشه یا به دست خود حضرت.
بله این مُسلّمِه که حضرت نمیخواست خونریزی بشه، پیامبر در فتح مکه تدبیری اندیشید که اهل مکه بیخبر بمونند و مقاومت نکنند و شهر بدون خونریزی سقوط کنه، همین طور هم شد چند نفرشون که لجاجت کردند کشته شدن، در جنگ بدر که اولین جنگ هم بود 72 نفر از دشمن کشته شدن که خیلی دور از انتظار دشمن بود، 70 نفر هم اسیر شدند خب مسلمانها از دست اینها آزار دیده بودن، شکنجه شده بودن، مسلمانها دل پُری از اینها داشتن، نظر بعضی از مسلمانها این بود که اینها رو بکشید رسولخدا با کشتن اینها موافقت نکرد او رحمة العالمین بود، او معتقد بود که اینها مدتی بمانند، اوضاع و احوالشون عوض میشه ان شالله مسلمان میشن تحول پیدا میکنن، بنابراین جز یک نفر که بنا به دلایل خاصی کشته شد، بقیه یا جِزیه دادند و آزاد شدند یا بعضی که پولی و اموالی نداشتند رسول خدا منت سرشون گذاشت و بعضیشون که سواد داشتند قرار شد ده نفر از بچه مسلمانهای مدینه را نوشتن و خواندن یاد بدن و دربرابر اون تعلیم، آزاد بشن این رحمت رسولخدا بود.
برگرفته از فایل صوتی رادیو معارف، شبهات تاریخی، جلسه بیست و یکم، استاد مهدی پیشوایی