سئوال:
چرا امام صادق برای بعد از خودشون جانشین انتخاب نکردند که این اتفاقات (مثل پیدایش فرقه اسماعیلیه) پیش نیاد؟
پاسخ:
اصولا معرفی جانشین ازطرف ائمه، تابع اوضاع و شرایط سیاسی روز بوده، بعضی از ائمه آزادی عمل داشتند و به صورت کلی وضع متفاوت بود، گاهی ائمه و یا بعضی مثل امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بعد از ضربت خوردن در سال 40هجری، چون حاکم و خلیفه بودند، در بین اصحاب و یارانشون و اعضای خانواده، فرزند بزرگشون امام حسن(علیه السلام) رو به عنوان جانشین معرفی کردند و شاهد گرفتند و فرمودند : شما شاهد باشید از بین فرزندانم، حسن(علیه السلام) جانشین من هست و به همین دلیل بعد از شهادت حضرت، مناطق مختلفی که امام در اون مناطق کارگذارانی داشتند حاکم هر شهر، از طرف حضرت، وقتی خبر شهادت حضرت رو دریافت کردند، برای امام مجتبی(علیه السلام) از مردم بیعت گرفتند. پس در زمان حضرت علی(علیه السلام) آزادی عمل بوده و تعیین جانشین مشکلی نداشته. یا مثلا به عنوان مثال، امام رضا(علیه السلام) در معرفی حضرت جوادالائمه به عنوان جانشین مشکلی نبوده، چون حضرت در مقام ولیعهدی بودند، روایاتی داریم که حضرت به اصحابش امام جواد(علیه السلام) رو معرفی میکرد، میگفتند آقا بعد از شما تکلیف ما چیه؟ حضرت جواد (علیه السلام) رو معرفی میکرد.
ولی وضع در مورد ائمه بعدی اینطور نبود. گاهی وضع جوری بودکه امام نمیتونستند تشریف ببرن بالای منبر و به صورت علنی و آشکار جانشین رو معرفی کنن، از جمله برای امام صادق(علیه السلام) هم همین رخ داد. شهادت ایشون در سال 148 هجری به وسیله منصور دوانیقی رخ داد. منصور از معدود خلفای بنی عباسه که نسبتاً طولانی خلافت کرد. این فرد شناخت خوبی از بنی هاشم داشت، چون مدتی با بنیامیّه همکاری کرده بودند. منصور قبلا ًبا هاشمیها و سادات حسنی علیهِ بنیامیّه، در زمان محمد نفس زکیه با هم بیعت کرده بودند، بنابراین دومین خلیفه بنیعباس، منصور وقتی زیر پاش محکم شد، فوق العاده بر شیعیان و ائمه سخت گرفت، بنابراین امام صادق (علیه السلام) مقدور نبود جانشین خودش را به صورت علنی معرفی کنه. تا اونجا که تاریخ، یاری مون میکنه، حضرت در حضور 14 نفر از یاران مورد اطمینان خود، فرزندشون امام موسیبنجعفر(علیه السلام) رو معرفی کردند. اونها هم به تدریج و به صورت محرمانه این پیام رو به شیعیان منتقل میکردند.
یکی از اتفاقات جالبی که نشون دهنده سخت گیریهای شدید اون زمان بوده این هست که مُنشی منصور دوانقی میگه یک شب در منزل خوابیده بودم، نیمههای شب بود یک وقت دیدم که پیک منصور اومد و من رو احضارکرد، خیلی ترسیدم، وقتی وارد قصرشدم دیدم که منصور شمعی روشن کرده و یک نامه دستشه، داره میخونه و گریه میکنه! من که وحشت کرده بودم، که نکنه قضیه مربوط به منه دیدم نامه رو انداخت سمت من و گفت بخون و خوندم دیدم که گزارش حاکم مدینه، محمدبن سلیمان هست و خبر شهادت امام صادق(علیه السلام) رو رسماً گزارش کرده، منصور گفت ببین که جعفر بن محمد فوت کرده و آیا نظیری برای جعفر بن محمّد پیدا میشه؟ گاهی آدمهای جنایتکار هم وجدان خفته شون بیدار میشه و لایههای قدرتطلبی کنار میره و گاهی حقیقت آشکارمیشه.
بعد از این ابو ایوب خوزی منشی منصور، میگه که منصور به من گفت «خطاب به حاکم مدینه نامه بنویس که جعفر بن محمد چه کسی رو به عنوان جانشین خودش انتخاب کرده که اون رو احضارکن تا گردنش رو بزنم.» چند روز بعد جواب حاکم مدینه آمد که قربان، جعفر بن محمد 5 نفر رو به عنوان جانشین خودش انتخاب کرده اول خود شما، دوم محمد بن سلیمان حاکم مدینه، سوم عبدالله بن جعفر محمد یکی از برادران امام موسی بن جعفر و حمیده همسر حضرت (همسر امام صادق علیه السلام)، میگه این رو که برای منصور خوندیم خیلی جا خورد و گفت اینها رو که نمیشه کُشت، اوضاع و احوال نشون میداد که این وصیت نامه سیاسی بوده و حضرت میدونست که چنین وضعی پیش خواهد آمد و درصدد جانشین او برخواهند آمد، تا او را به قتل برسانند و حضرت 5 نفر رو ردیف کرده بود تا نفهمند جانشین حضرت چه کسی هست.
ولی امام به 14 نفر از سران اصحابشون امام موسی کاظم(علیه السلام) رو معرفی کرده بودند و اونها به تدریج قضیه رو منتقل کردند.
اما در خصوص اسماعیل، حضرت تصریح کرد و شاهد گرفت که اسماعیل فوت کرده و این یک تصور غلطی بود که دیگران فکر می کردند جانشین حضرت، اسماعیل خواهد بود! حضرت بعد از اینکه اسماعیل فوت کرد در دفنش حاضر شد و ازمردم شاهد گرفت و اعلام کرد که اسماعیل فوت کرده تا این تصورات اشتباه به وجود نیاد. با اعلام خبر فوت اسماعیل در زمان خود حضرت قضیه منتفی شد و کسانی که اینکار رو کردند با انگیزههای دیگهای بوده.
برگرفته از فایل صوتی رادیو معارف، شبهات تاریخی، جلسه هفدهم، استاد مهدی پیشوایی