شخصی را مدتی زندانی كردند و به او جرمش را نمیگفتند. روزی از سربازی كه برايش آب و نان آورده بود، درخواست كرد تا جرمش را به او بگويد. سرباز هم آهسته گفت: “شما جرم سنگینی مرتکب شده اید و مجازات خواهید شد. وسط روز اتومبیل شما از اتومبیل ولیعهد سبقت گرفته، شمارهٔ اتومبیلتان را برداشته اند.” ۱
فريدون هويدا در كتاب “سقوط شاه” مینويسه: « توهمات عظمت گرايانهٔ شاه به قدری او را از حقايق دور کرده بود كه حتی سازمان سيا ضمن گزارش محرمانه ای در سال ۱۳۵۵ ه.ش؛ شــاه رو به عنوان “مردی كه خطرات ناشی از عقدهٔ خود بزرگ بينی او را تهديد میکند” توصيف كرد.» ۲
ــــــــمنبعـــــــــــــــــــــــ
۱. نفت و خون/ص۱۵۳ (متن از منوچهر فرمانفرمائیان)
۲. سقوط شاه/خاطرات فريدون هويدا/برادر اميرعباس هويدا/ص۱۵۶