دکتر حسن عباسی:
وقتی که یزید بعد از پدرش(معاویه) کار رو دست گرفت، تاکید کرد حسین باید بیعت کنه اما امام نپذیرفتند. ایشان ایام حج، رفتند به سمت مکه برای حج › از ۱۰ تا فرع دین، یکیش حجه. رفتند اما حج رو نیمه تموم گذاشتند! این درس داره!!!
حج رها شد برای تحقق دو فرع دیگه: «جهاد» و «امر به معروف نهی از منکر» که رفتند به سمت کوفه…
در مسیر راه، بارها افرادی آمدند از سر خیرخواهی گفتند «حالا شما کوتاه بیایید، مصالحه کنید.» سیاست هویچ و چماقی ای که امروز می بینید زیاد در عرصهٔ سیاستِ بین الملل اِعمال میشه اون روز هم بود. چماق و قدرتِ خشن یزید رو عده ای بالا گرفته بودند و بعضی از دوستان نادان هم بخش هویچ رو، که زانوها رو سست کنند و تو دل افراد رو خالی کنن که حالا بیایید کوتاه بیایید!
در واقع از نشستن دم میزدند!
حضرت، همه رو با لبخند طی کردند و حرکتشون منتج شد به صحرای کربلا!! حسین و یاران نازنینش رفتند که یک چراغی روشن کنند برای بشریت… این حج، حج نیست! قربانی ای که شما در این صحرای منا دارید میدید قربانی قابل قبولی نیست! اینجا دیگر گوسفندی را نباید ذبح کرد، ذبیح الله خود انسانها هستند و ذبیح اصلی، حسین(سلام الله علیه) است. اسماعیل وار و ابراهیم گونه….
ــــــــ ــــــــ ــــــــ
فصلنامه قرآنی،علمی،فرهنگی گنجینه ثقلین/سال۵/ش۱۳/ص۱۹