access_alarm 2015/11/17

شگفتا از شما كه به ماندن اطمينان نداريد؛ اما براى رفتن نيز آماده نيستيد!

صاحب دلى،براى نماز به مسجدى رفت.نمازگزاران از او خواستند كه پس از نمازبرایشان منبر برود
بعد از نماز بر پله نخست منبر نشست
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.سپس خطاب به جماعت گفت هر كس از شما كه مى داند امروز تا شب زنده میماند برخیزد
كسى برنخاست
گفت:حالا هر كس از شما كه خود را آماده مرگ كرده است،برخيزد! باز كسى برنخاست!!
گفت:شگفتا از شما كه به ماندن اطمينان نداريد؛ اما براى رفتن نيز آماده نيستيد!

برگرفته ازتذكرة الاولياء

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *