بسم الله الرحمن الرحیم
دوست صمیمی بودیم ولی مدت زیادی می شد که همدیگه رو ندیده بودیم. نشستیم و از اتفاقاتی که در تمام این سالها رخ داده بود با هم حرف زدیم؛ از زندگی.. کار.. خانواده…. تلخ و شیرین های زیادی بود برای گفتن.
وقت خداحافظی، کاغذی بهم داد و گفت: اینو بعدا بخون. کاغذ رو توی جیبم گذاشتم و از هم جدا شدیم. کنجکاوی کلافه ام کرده بود. قبل از اینکه به خونه برسم کنار پیاده رو ایستادم و کاغذ رو باز کردم. نوشته بود:
? دوست عزیزم! پیامبر فرمودند: «وقتی دو نفر با هم می نشینند، آنچه بین شان می گذرد، امانت خداست. پس جایز نیست یکی از آنها بر خلاف میل دیگری آنچه که شنیده را افشا کند!»
خشکم زده بود!
چقدر بزرگــــ شدی رفیق!
به داشتن چنین رفقایی افتخار میکنم…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(کافی ج۲ ص۶۶۰ + انفال ۲۷)