دکتر حسن عباسی:
کشش در «سیاست دینی» مبتنی بر ارزش هاست.
اما در سیاست «مدرن و غیر دینی» کشش مؤلفه ایست که با “سود” تعریف میشود.
یعنی دو جنس مخالف نسبت به سودی که برای هم دارند، تعریف میشوند! طبیعتا اگر زیان و زحمتی مترتب باشد، آن کشش موضوعیت ندارد. کسی بخاطر کسی ایثار و فداکاری نمیکند، هر کس باید سودی برای دیگری داشته باشد!!! اگر سود، رقیق [ و کمرنگ ] شود، شخص ِ دیگری موضوعیت میابد!
>>> روابط انسانها در «جامعـهٔ مدرن» به قدری شکننده و زودگذر است که دو جنس، به طرفةُ العینی با دیدن یکدیگر، خواهان [ و دلدادهٔ ] هم شده و به همین سادگی از یکدیگر جدا میشوند!
انسان از اُنس میآید؛ اُنس به فرد مقابل، که هر دو، اُنس با خدا را پیدا میکنند. در سیاست مدرن چنین انسی گم میشود!
شما می بینید در کشوری مثل آلمان، فقط در یک سال ۱۵ میلیون قلاده به فروش میرسد. ۱۵ میلیون سگ در یک کشور مدرن! در مملکت نیچه، هگل، و کانت!! در زیر یک سقف، دیگر دو جنس مخالف نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند، آنچه کشش ایجاد میکند در سازماندهی آن اجتماع، جانوری به نام سگ، گربه یا حیوانات دیگر است!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویژه نامهٔ بهارفاطمی/زمستان۹۳/دانشگاه فردوسی مشهد/ص۳۶