در لطافت و رنگ “چون گل بابونه و ارغوانی” که شبنم بر آن نشسته و شدّت سُرخی اش را هوا شکسته و شاید بیان کند نکویی آن حضرت را که “سفیدی و سرخی آن دو گل” با هم در آمیخته…
قدَّش چون شاخه بان درخت بید مشک یا ساقهٔ ریحان؛ نه دراز بی اندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده؛ قامتش معتدل.، پیشانی مبارکش فَراخ، ابروانش کشیده، بینی مبارکش باریک و کشیده، گوشت روی مبارکش کم و بر روی گونه راستش خالی است پنداری ریزهٔ مشکی است که بر زمین عنبرین ریخته، کفِ دستِ مبارکش زبر و غلیظ..
نجمُ الثّاقِب، باب سوم، ص۱۳۷