عمه جان! امشب که نیمه شعبان است، در منزل ما افطار کن؛ زیرا خداوند امشب تو را با حجت خود بر خلقش و جانشین بعد از من، مسرور و خوشحال می کند.
حکیمه(عمه ی امام عسکری) گفت: نماز مغرب و عشا خواندیم و افطار نمودیم. دائما مراقبش بودم. نیمه شب مشغول نماز شب شدم، او نیز وضو گرفت و مشغول به نماز شب شد، هنگام طلوع فجر اول، ناگهان نرجس احساس کرد زمان تولد موعود رسیده…
بالشی برداشتم، او را به گونه ای که آماده ی زایش باشد بر روی آن نشاندم، کمکش کردم؛ ناله شدیدی زد، تشهد گفتم، در این هنگام ولیّ خدا متولد شد…
کمال الدین، باب۴۲ ؛ میلاد(مقالات)، ص۵۰