مرتبه اول: دلِ عزادار از مصیبت وارده به سیّدالشهدا غمگین و ناراضی است، البته غمش را بروز نمی دهد! این کمترین درجه عزاداری است.
مرتبه دوم: عزادار، غم و نارضایتی خود را به شکل های گوناگون (گرفتگی چهره، بغض، لباس مشکی، تباکی، سینه زنی و گریه) بروز می دهد.
مرتبه سوم: عزادار، تنفّر و اعتراضش را نسبت به عاملین جنایات و مصیبتها بر سیدالشهدا، یاران و اهل بیتش، اظهار می کند. [البته آنچه موجب شده عزادار از مرحله دوم به مرحله سوم ترقّی کند، شناخت و معرفت است.]
مرتبه چهارم: سه مرحله ی قبل، بین مسلمانان و غیرمسلمانان «مشترک» بود. اما بعضی دارای صفای باطن و محبت شدید هستند، روحشان تشنه است و مرحله سوم هم سیراب و قانع شان نمی کند! آنها به دنبال حقیقتی بالاتر می گردند.
مرتبه پنجم: عملیات انتقام؛ مبارزه با دشمنان و یاریِ دین که این مرتبه را بیشتر، بیقرار ها و دلتنگ ها حاضری می زنند!
مهم
«مصیبت عظیم» همان جنایات و ظلمهایی ست که منجر به شهادت امام و یارانش و اسارت اهل بیتش شد! / اما «مصیبت اعظم» محرومیت از موهبتی است که جامعه انسانی سالهاست به آن گرفتار است! و آن یعنی حاکمیتِ رهبران معصوم و متخصص الهی! که خودمان کنارشان زده بودیم!
نمی توان به امام زمان گفت که ما در «مصیبت عظیم» همراهِ تو، برای جدّ غریبت گریه می کنیم ولی در «مصیبت اعظم» از همراهی ات، برای انتقام و بازگرداندن خون خدا به پیکر جامعه معذور و معاف هستیم!
گاهنامه منتظران منجی، ش۲، ص۳-۸