شیعه به لحاظ فکری اعتقادی در جایگاه شایسته ای قرار داشت؛ احادیث و اصول امامان در کتب خاصی جمع آوری شده بود. شاگردان بزرگ و کارآمدی برای کارشناسی حوادث و دفاع از کیان اعتقادی و فقهی شیعه در برابر فرقه ها و گروه های مختلف، تربیت شده بودند. آنها برای ورود به عصر غیبت تقریبا آماده شده بودند، ارجاع شیعیان به وکیلانِ ائمه پُر رنگ شده بود.
️ از جهت سیاسی وضعیت بسیار نامناسبی حاکم بود؛ فشار سنگین خلفای عباسی بر امامان(علیهم السلام)؛ امام کاظم زندان، امام رضا تبعید، امام جواد شهادت در جوانی، امام هادی تبعید و حصر، و در نهایت امام عسکری سامرا زیرنظر، تا جاییکه ایشان ناگزیر هر هفته، روزهای دوشنبه و پنجشنبه باید خود را به کاخ معرفی میکرد! با اینحال، امام به روش «تقیه» راه را پیش میبُرد و راههای نفوذ بسیاری در میان قشرهای جامعه ایجاد نمود و با آنها به صورت غیرمستقیم ارتباط داشت.
هرچند در شهرهای مهم، شیعیان بسیاری وجود داشت اما آنها از لحاظ اجتماعی در فقر، فشار و تحریم به سر میبردند؛ از ارتباط با امام، منع شده بودند! متوکل “سپاهی ضد علوی” برای فشار بیشتر به شیعیان، تشکیل داده بود! با اینحال نفوذ معنوی امامان در دلها، روز به روز بیشتر میشد تا آنجا که قصر خلفا را هم در بر گرفت؛ به گونه ای که نه تنها بسیاری از مردم شیفته امامان شده بودند بلکه برخی از وزیران و امیران، در دل به حقانیت آنان اعتراف داشتند.
تاریخ عصر غیبت، ص۱۰۱-۱۱۱