وقتی هنوز به درب برقی نرسیده ای، می بینی بسته است، ولی همین که به آن نزدیک می شوی، باز می شود. هیچ فرقی نمی کند تو چه کسی هستی و از کجا آمده ای؟ کوچک هستی یا بزرگ، سفیدی یا سیاه، پاکی یا آلوده؟ بلکه هر چه باشی، درب به رویت گشوده می شود…
ظهور ۴ شرط دارد: «رهبر، طرح و برنامه، یاران، پذیرش همگانی» که یکی از ویژگیهای شرایط، این است که همه ی آنها باید در زمان واحد موجود باشند.
رهبر و برنامه ی حکومتِ جهانی، سالهاست موجودند! ظهور، معطلِ یاران و پذیرش همگانی است! آری؛ حالا بهتر می شود فهمید «یارانِ زمینه ساز» یعنی چه؟!…
بیشتر ما ایرانی ها وقتی پای سفره و غذای هندی می نشینیم، با گذاشتن اولین قاشق در دهانمون، دادمون بلند میشه که: «سوختم، سوختم…»
اما اگه همین ما، مدتی [مثلا دو سه ماه] فقط غذای هندی بخوریم و بعد سر سفره ی غذای ایرانی خودمون بنشینیم، دادمون بلند میشه که: «پس کو فلفلش! یه کم فلفل بیارید…»
کنار خیابان ایستاده ای. ماشینی جلوی پایت ترمز می زند، شما آدرسی می پرسی و او به شما آدرس گفته و می رود… اما گاهی اوقات بعد از سئوال شما، راننده می گوید: «من همانجایی می روم که شما می خواهی بروی، و حاضرم شما را تا آن مکانِ مقصود و مطلوب برسانم.»
آیا میدانید فجر یعنی چه؟!
فجر یعنی پایان شب و آغاز روز. اگر توجه کرده باشید فجر در ابتدا، یک نقطه سپید در افق است که آرام آرام از شرق به غرب گسترش می یابد، که آن هنگام، هنگامه ی طلوع است. به عبارتی بهتر: ابتدا فجری ظاهر می شود، سپس بعد از گذشت لحظاتی خورشید به ظهور می رسد.
دختر و پسری که ازدواج نموده و زندگی مشترک عاشقانه ای را شروع کرده اند [تا وقتی این عشق باقیست]، خودشان را نمی بینند و هر وقت دیگری خواسته ای داشته باشد، آن را بی چون و چرا در اولین فرصت انجام میدهند؛ این یعنی ((توجه بدون توقع))
امام باقر علیه السلام فرمودند: «همانا مردم مأمور شده اند تا به سوی این سنگ ها بیایند و دور آنها طواف کنند، آنگاه به سوی ما آیند و ما را از ولایتشان خبر دهند و یاری خود را بر ما عرضه نمایند…» (الکافی، ج۴، ص۵۴۹)
حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام مشروط است به اینکه «انسانها خودشان – مردمی، همگانی و همه جایی – جوشش داشته و وارد معرکه شوند». اگر اینگونه شد دیگر مستکبران نمی توانند محرومان را عقب نگه دارند، آنگاه وَرَق بر می گردد…
موجودی کامل و مادرِ تمام زنبورهای کندو، که عمرش طولانی تر از همه است. [عمر زنبورها تا چند هفته و ماه نمی گذرد اما گاهی ملکه تا پنج الی شش سال زندگی می کند] – در گستره کندو فقط ملکه است که همه عاشقانه با رابطه ای خاص، گِرد او جمع شده و مطیع او هستند. در فراز و فرودها “محور وحدت” است. با آنکه در سراسر کندو نظم و قانون حاکم است، ولی ملکه همه جا پَر می زند و نظارت دارد…
اگه یادتون باشه چند سال قبل در زلزله بَم، به نخل ها هیچ آسیبی نرسید! چون ریشه ی آنها محکم و استوار بود، ولی تیر آهن های زخیم ساختمانها خم شد و سازه های بتنی فرو ریخت!
اگه کسی فوتبال بلد نباشه، تیم ملی که هیچ، به تیم دستِ چندم هم راش نمیدن! فقط کسانی به تیم ملی یا تیمای بزرگ راه پیدا میکنن که [توبازی] یک سر و گردن از بقیه بالاتر باشن.
هر تیم فوتبال، لباس و ظاهری داره که باعث شناخت اعضای اون تیم و جُدا شدنش از تیم حریف میشه. آیا منتظران و کسانی که ادعای عشق و انتظار امام خوبی ها رو دارن، نباید تیپ و ظاهرشون با حریف [و دشمن] یه فرقی داشته باشه؟!
تو فوتبال، وقتی مربی در دسترس نیست، بعضیا برای اطاعت نکردن از حرفِ کمک مربی (که حالا دیگه جانشین مربیه) سواد و تواناییِ کمترش از سرمربی رو، بهونه میکنن در حالی که همه جای دنیا اطاعت از “جانشین یک نفر” و لو در حد او نباشه مثل اطاعت از خودش مهم و لازمه.
بعضیا هستن، عجیب جلوی چشم بقیه اند و حرکات خوب و بدشون زیر نظر دیگرانه. فوتبالیستها از اون جمله اند که به تبعیتِ اونا اگه دیگرون کار خوبی انجام بدن خیرش به اونا هم میرسه و اگه کار زشتی انجام بدن…!
گاهی وقتا تو فوتبال، یه بازیکن، به خاطر ناشی گری یا کم دقتی، در محوطه ی جریمه خطایی مرتکب میشه که علاوه بر اینکه شخص جریمه میشه (کارتِ زرد یا قرمز)، تیم هم جریمه میشه (پنالتی) و چه بسا گل بخورن و برای جبرانش، همه ی اعضای تیم به اضطراب و زحمت بیفتن!
گاهی وقتا گذشت در فوتبال، باعث میشه موقعیت بهتری برای هم تیمی مون فراهم شه و این یعنی گل زدن و جلو افتادن، دقیقا مثل “موقعیت پنالتی” که بازیکنان به دور از حرص و خودخواهی، سعی میکنن بازیکن بهتر و دقیق تری رو پشت توپ قرار بدن.
تو فوتبال، وقتی مربی در دسترس نیست، بعضیا برای اطاعت نکردن از حرفِ کمک مربی (که حالا دیگه جانشین مربیه) سواد و تواناییِ کمترش از سرمربی رو، بهونه میکنن در حالی که همه جای دنیا اطاعت از “جانشین یک نفر” و لو در حد او نباشه مثل اطاعت از خودش مهم و لازمه.
منتظران امام زمان هم باید مراقب این جور وسوسه ها باشن…
در دنیا، هر چیزی یه تاریخ انقضائی داره… مث فوتبال که یه وقتِ مشخصی داره و بالاخره اون لحظه ای که به همه ی تلاشها و اضطرابها خاتمه میده، خواهد رسید. دونستن و توجه به این موضوع، تحمل آدمو بالا می بره.
در فوتبال، تا وقتی سوت پایان بازی زده نشده، نه تیمی که گل زده، از پیروزی مطمئنه و نه تیمی که گل خورده، از رسیدن به پیروزی نا امید.
منتظران هم باید این طوری باشن؛ اونا تا قبل از ظهور، نه از موفقیتا مغرورن و نه از ضربه ها و آسیبها مایوس. بلکه تا استقرار حکومت جهانی مهدوی در انجام وظیفه امیدوارانه تلاش میکنن…
برخی از کتابهای مهدوی که نامشان در قالب تمثیل و تشبیه است:
عصاره خلقت، آیت الله جوادی آملی
نگین آفرینش؛ جمعی از مؤلفین
آخرین امید، داود الهامی
دست، کاری را انجام می دهد که مغز فرمان دهد.
در اینکه نقش و جایگاه امام زمان بعد از خدا چگونه است، بلاتشبیه مانند همین مثال است که: «دست، کاری را انجام می دهد که مغز فرمان دهد و از آن تَخَطّی نمی کند». به عنوان مثال، زمانی که چیزی به سمت چشم پرتاب شود، مغز فرمان می دهد دست برای حفاظت اقدام نماید و خود را فدای چشم کند. اینجا دست نمی گوید که چرا من باید خود را فدای چشم کنم و من آسیب ببینم تا او آسیب نبیند. دست “عبد محض” است.
از علم او محرومیم!
…وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ [حج/۴۵]
{ و چه بسیار چاه پر آب که بی صاحب ماند و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع! }
این، مثالی برای آل محمد علیهم السلام است؛ «بِئْرٍ مُعَطَّلَة» چاهی است که آب از آن برداشته نشود! و آن امامی است که غائب باشد که از نور علم او استفاده نمی شود تا وقت ظهور. و «قَصْرٍ مَشِيد» یعنی کاخ بلند، که مَثَل است برای امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام و فضائل منتشر شده ی آنها در جهان.
هشدارهای امام صادق از غَربالِ آخرالزمان!
به خدا قسم بدون تردید همچون دَرهم شکستن شیشه دَرهم خواهید شکست؛ البته آن شیشه به صورت اولیه باز می گردد (با ذوب شدن و از نو ساختن، قابل ترمیم است) به خدا سوگند حتما دَرهم خواهید شکست همچون شکستن سفال، همانا سُفال وقتی می شکند به حالت اول بر نمی گردد!!
و به خدا قسم حتما غَربال خواهید شد و بدون شک از یکدیگر بازشناخته خواهید شد… پاکسازی خواهید گشت، تا جایی که از شما جز اندکی باقی نماند…
صاحب الامر را غیبتی است که هر کس در غیبت او بخواهد به دین خود چنگ بزند، مثل این است که بخواهد با دست، شاخه درخت خاردار قتاد را از خار “صاف” گرداند! …باید بندگان، پناه به خدا برند و به دین خدا چنگ بزنند. [قالَ الصّادق عَلیه السَّلام]
بله و البته در چنین شرایطی نیز
دلهای مردم دیندار و با اخلاص، مانند پرندگانی که میل به ایشان دارند، مشتاق لقای تو می باشد. [قالَ العَسکری عَلیه السَّلام]
امیرالمؤمنان به پیروان خود فرمودند: در میان مردم همچون زنبور عسل در بین پرندگان باشید. هیچ پرنده ای نیست مگر اینکه زنبور عسل را ناتوان و بی مقدار می شمرد! در صورتی که اگر بدانند در اندرون او چه نهفته است هرگز با او چنین رفتاری نخواهند کرد!
با مردم به ظاهر خود نشست و برخواست داشته باشید و از نظر اندیشه و عمل خویش از آنان دوری کنید، به درستی که بهره هر کس همان چیزی است که خود بدست آورده و در روز قیامت با آن کس که دوست می داشته محشور خواهد بود.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «برای شما مثالی می زنم؛ شخصی مقداری گندم داشته و آن را باد داده و [به اصطلاح] غربال و پاکیزه کرده، در خانه انبار نموده و درب آن را بسته…
بعد از مدتی که درب انبار را باز می کند می بیند در گندم، جانور پیدا شده ( کرم افتاده! ) گندمها را بیرون آورده و دوباره پاک کرده و باد می دهد، سپس دوباره در آن انبار می گذارد و درب آن را می بندد. بعد از مدتی وارد انبار شده می بیند باز در گندم ها کرم پیدا شده! [باز پاک و غربالشان می نماید و] این عمل را چندین بار تکرار می کند تا نماند مگر “اندکی گندم از یک بار” که دیگر کِرم نتواند هیچ آسیبی به آن برساند.
شما را نیز گرفتاریها باید اینگونه خالص نماید، تا اینکه از شما جز گروهی که فتنه ها نمی تواند آسیبی بدان برساند، کسی دیگر باقی نماند.
امام هادی علیه السلام فرمودند: اگر کسی پس از غیبت قائم ما از علماء و دانشمندان “آنهایی که دعوت کننده به سوی او و دفاع کننده از دین، و نجات دهنده ی بندگان ناتوان خدا از دامهای شیطان و از تله های دشمنان” نبودند، هر آئینه کسی باقی نمی ماند مگر آنکه از دین خدا دست برداشته و باز می گشت!
علماء و دانشمندان؛ آن کسانی اند که مهار دلهای ضعفاء و ناتوانان شیعه را نگه می دارند چنان که کِشتیبان سکان کِشتی را به هر سویی بخواهد نگه می دارد. آنان نزد خداوند فضیلت داشته و برترند.
پر انرژی و آرامش بخش…
بهار یعنی؛ باران فراوان، جوشش نهرها و پر آب شدن رودخانه ها… بهار یعنی؛ نم نم باران و بوی طراوتی که دائما به مشام می رسد. بهار یعنی تازه گی، نو شدن و حسّ شیرینِ زنده گی و صفا…
«السَّلامُ عَلی رَبیعٍ الاَنام وَ نَضرة الأیّام»
سلام بر بهار مردم و خرمی دلها…
با توجه به فاصله ی بسیار زیاد ابر تا خورشید، در حقیقت این زمین است که پشت ابر است…
خورشید «محوریت» دارد؛ گردش سیارات به دور اوست و نور خود را از او می گیرند.
ابرها نمی توانند از همه ی آثار خورشید جلوگیری کنند؛ لذا خورشید هر چند پشت ابر باشد، مانع از تاریکی و سرمای مطلق است.
در هوای ابری، هیچ کس نمی تواند منکر وجود خورشید باشد.
“[در آن زمان] از روی هوای نفس شهادت دهند! به ظلم حکم کنند! مَرد، پدرش را لعنت کند و به برادرش حسادت ورزد! شریک، در معاملات خود خیانت کند و وفا کم گردد! زِنا شیوع یابد! مردان خود را در لباس زنان بیارایند! روسری حیا از سر زنان برداشته شود!
خود فروشی در دلها راه یابد مانند زهر که در بدنها رخنه می کند… ثروت را در راه خوانندگی صرف کنند! سرگرم دنیا شوند! تقوا کم و طمع زیاد گردد!”