دست، کاری را انجام می دهد که مغز فرمان دهد.
در اینکه نقش و جایگاه امام زمان بعد از خدا چگونه است، بلاتشبیه مانند همین مثال است که: «دست، کاری را انجام می دهد که مغز فرمان دهد و از آن تَخَطّی نمی کند». به عنوان مثال، زمانی که چیزی به سمت چشم پرتاب شود، مغز فرمان می دهد دست برای حفاظت اقدام نماید و خود را فدای چشم کند. اینجا دست نمی گوید که چرا من باید خود را فدای چشم کنم و من آسیب ببینم تا او آسیب نبیند. دست “عبد محض” است.
از علم او محرومیم!
…وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ [حج/۴۵]
{ و چه بسیار چاه پر آب که بی صاحب ماند و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع! }
این، مثالی برای آل محمد علیهم السلام است؛ «بِئْرٍ مُعَطَّلَة» چاهی است که آب از آن برداشته نشود! و آن امامی است که غائب باشد که از نور علم او استفاده نمی شود تا وقت ظهور. و «قَصْرٍ مَشِيد» یعنی کاخ بلند، که مَثَل است برای امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام و فضائل منتشر شده ی آنها در جهان.
هشدارهای امام صادق از غَربالِ آخرالزمان!
به خدا قسم بدون تردید همچون دَرهم شکستن شیشه دَرهم خواهید شکست؛ البته آن شیشه به صورت اولیه باز می گردد (با ذوب شدن و از نو ساختن، قابل ترمیم است) به خدا سوگند حتما دَرهم خواهید شکست همچون شکستن سفال، همانا سُفال وقتی می شکند به حالت اول بر نمی گردد!!
و به خدا قسم حتما غَربال خواهید شد و بدون شک از یکدیگر بازشناخته خواهید شد… پاکسازی خواهید گشت، تا جایی که از شما جز اندکی باقی نماند…
صاحب الامر را غیبتی است که هر کس در غیبت او بخواهد به دین خود چنگ بزند، مثل این است که بخواهد با دست، شاخه درخت خاردار قتاد را از خار “صاف” گرداند! …باید بندگان، پناه به خدا برند و به دین خدا چنگ بزنند. [قالَ الصّادق عَلیه السَّلام]
بله و البته در چنین شرایطی نیز
دلهای مردم دیندار و با اخلاص، مانند پرندگانی که میل به ایشان دارند، مشتاق لقای تو می باشد. [قالَ العَسکری عَلیه السَّلام]
امیرالمؤمنان به پیروان خود فرمودند: در میان مردم همچون زنبور عسل در بین پرندگان باشید. هیچ پرنده ای نیست مگر اینکه زنبور عسل را ناتوان و بی مقدار می شمرد! در صورتی که اگر بدانند در اندرون او چه نهفته است هرگز با او چنین رفتاری نخواهند کرد!
با مردم به ظاهر خود نشست و برخواست داشته باشید و از نظر اندیشه و عمل خویش از آنان دوری کنید، به درستی که بهره هر کس همان چیزی است که خود بدست آورده و در روز قیامت با آن کس که دوست می داشته محشور خواهد بود.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «برای شما مثالی می زنم؛ شخصی مقداری گندم داشته و آن را باد داده و [به اصطلاح] غربال و پاکیزه کرده، در خانه انبار نموده و درب آن را بسته…
بعد از مدتی که درب انبار را باز می کند می بیند در گندم، جانور پیدا شده ( کرم افتاده! ) گندمها را بیرون آورده و دوباره پاک کرده و باد می دهد، سپس دوباره در آن انبار می گذارد و درب آن را می بندد. بعد از مدتی وارد انبار شده می بیند باز در گندم ها کرم پیدا شده! [باز پاک و غربالشان می نماید و] این عمل را چندین بار تکرار می کند تا نماند مگر “اندکی گندم از یک بار” که دیگر کِرم نتواند هیچ آسیبی به آن برساند.
شما را نیز گرفتاریها باید اینگونه خالص نماید، تا اینکه از شما جز گروهی که فتنه ها نمی تواند آسیبی بدان برساند، کسی دیگر باقی نماند.
امام هادی علیه السلام فرمودند: اگر کسی پس از غیبت قائم ما از علماء و دانشمندان “آنهایی که دعوت کننده به سوی او و دفاع کننده از دین، و نجات دهنده ی بندگان ناتوان خدا از دامهای شیطان و از تله های دشمنان” نبودند، هر آئینه کسی باقی نمی ماند مگر آنکه از دین خدا دست برداشته و باز می گشت!
علماء و دانشمندان؛ آن کسانی اند که مهار دلهای ضعفاء و ناتوانان شیعه را نگه می دارند چنان که کِشتیبان سکان کِشتی را به هر سویی بخواهد نگه می دارد. آنان نزد خداوند فضیلت داشته و برترند.
پر انرژی و آرامش بخش…
بهار یعنی؛ باران فراوان، جوشش نهرها و پر آب شدن رودخانه ها… بهار یعنی؛ نم نم باران و بوی طراوتی که دائما به مشام می رسد. بهار یعنی تازه گی، نو شدن و حسّ شیرینِ زنده گی و صفا…
«السَّلامُ عَلی رَبیعٍ الاَنام وَ نَضرة الأیّام»
سلام بر بهار مردم و خرمی دلها…
با توجه به فاصله ی بسیار زیاد ابر تا خورشید، در حقیقت این زمین است که پشت ابر است…
خورشید «محوریت» دارد؛ گردش سیارات به دور اوست و نور خود را از او می گیرند.
ابرها نمی توانند از همه ی آثار خورشید جلوگیری کنند؛ لذا خورشید هر چند پشت ابر باشد، مانع از تاریکی و سرمای مطلق است.
در هوای ابری، هیچ کس نمی تواند منکر وجود خورشید باشد.
“[در آن زمان] از روی هوای نفس شهادت دهند! به ظلم حکم کنند! مَرد، پدرش را لعنت کند و به برادرش حسادت ورزد! شریک، در معاملات خود خیانت کند و وفا کم گردد! زِنا شیوع یابد! مردان خود را در لباس زنان بیارایند! روسری حیا از سر زنان برداشته شود!
خود فروشی در دلها راه یابد مانند زهر که در بدنها رخنه می کند… ثروت را در راه خوانندگی صرف کنند! سرگرم دنیا شوند! تقوا کم و طمع زیاد گردد!”