همیشه انسانها مشتاق دانستن آینده و حوادث تلخ و شیرینش بوده اند، به همین دلیل است که بازار طالع بینان هم رونق دارد. این آینده بینان: یا الهی اند و سخن شان ریشه در وحی دارد (آسمانی)، یا شیطانی و زمینی اند.
«وعده ظهور منجی» در بین حوادثِ مختلفی که آینده بینان آسمانی پیش بینی کرده اند، از برجسته ترین آنهاست؛ لذا احادیث زیادی در این باره به ما رسیده که همین یعنی اهمیت این موضوع و آثار مثبت و منفی زیادی که در زندگی فردی و اجتماعی دارد…
«سپیدی مو» علامت پیری ست اما علت پیری «رنگ مو» نیست! «زردی رخ» علامت بیماری ست اما علت بیماری «رنگ رخ» نیست!
️علامتهای ظهور هم فقط حکایت گر ظهورند و با تحقق ظهور هیچ رابطه ی سببی و مسببی ندارند؛ به عبارتی دیگر «علائم» هیچ نقشی در نزدیک کردن ظهور ندارند؛ بلکه فقط علامتِ نزدیک شدنِ ظهورند!
علائم و نشانه های ظهور دست کم در این ۲ موضع می توانند ثمربخش باشند: ۱- جایی که مردم به دلیل کم کاری متصدیان امر تبلیغ، یا به دلیل غفلت، از این مسائل بی اطلاع باشند. ۲- آنجایی که به دلیل گرفتار شدن در دام شبهات، جو سازی جبهه باطل و پیچیدگی شرایط، نتوانسته باشند بر اساس معیارهای صحیح به هدایت برسند.
ممکن است برخی از نشانه های ظهور، تفسیر یا تاویل نادرست بشوند!
مثلا در روایت آمده: «پس از ندای آسمانی – که حادثه ای معجزه آسا و بسیار شگفت است – شیطان با مشابه سازی، صیحه ای خواهد زد و امر را بر بسیاری مشتبه خواهد کرد…» و جالب این است که در روایات تصریح شده: «کسانی از فتنه شیطان نجات خواهند یافت که پیش از مواجهه با آن نشانه، احادیث ما را روایت می کرده و اهل بیت علیهم السلام را به عنوان معیار و اصول، پذیرفته باشند…»
شاید بتوان تقسیم علائم به حتمی و غیرحتمی را اینگونه تحلیل کرد که دو مورد از مهمترین کارکردهای نشانه های ظهور: خاصیتِ «امید بخشی» و «شناسایی امام مهدی» است.
بر این اساس، اگر همه نشانه های ظهور «حتمی» بودند، خاصیتِ امیدبخشی از بین می رفت و نشانه های ظهور بیش از اینکه مایه امید مؤمنان باشد، باعث ناامیدی آنان میشد! زیرا وقتی قرار است همه ی این نشانه ها پیش از ظهور حتما رخ دهد [و تا اینها اتفاق نیفتد، ظهور رخ نخواهد داد] پس ناخودآگاه عموم مردم می اندیشند که ما حالا حالاها ظهور را درک نخواهیم کرد!
بر اساس برخی روایات، «ظهور امام زمان به شکل ناگهانی و در زمانی که انتظار آن نمی رود، رخ خواهد داد» و یا اینکه «امر او در یک شب اصلاح خواهد شد» …
نقد و بررسی:
این گونه روایات، کنایه از سرعتِ شکل گرفتن آن است؛ بنابراین “تحقق ظهور در زمانی که انتظارش نمی رود” به معنای نفی علایم نیست! همچنین ممکن است علایم حتمی که متصل به ظهورند، به سرعت و در زمانی که انتظارش نرود تحقق یابند و ظهور، بلافاصله پس از آن رخ دهد.
۱- «قیام یمانی» یکی از نشانه های حتمی ظهور است، قیامی فضیلت محور و اصلاح گر که بر کمک به او تاکید شده. ۲- در برخی روایات، قیام و جنبش یمانی تایید و از آن جانب داری شده، لذا این دیدگاه که ((حرکتهای اصلاحی در عصر غیبت، محکوم به شکست و برخلاف میل اهل بیت است)) پذیرفتنی نیست.
۳- وجودِ ویژگیهای مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در روایاتِ معصومین علیهم السلام از او شده، می تواند انگیزه ای باشد برای وسوسه شیادان و فرصت طلبانی که [برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم] از آن سوء استفاده کنند. لذا این احتمال وجود دارد که افرادی خود را یمانی معرفی کنند!
۱- عبدالرحمن بن اشعث
۲- یزید بن ملهب
۳- عبدالرحمن بن محمد
۴- عبدالرحیم بن عبدالرحمان
۱- یمانی: در بیشتر روایات ائمه، از این واژه استفاده شده است. امام باقر علیه السلام در پاسخ به این سئوال که: چه زمانی قائم شما ظهور خواهد کرد، فرمودند: «هنگامی که مردان شبیه به زنان شوند… و سفیانی از شام و یمانی از یمن قیام کند…»
۲- منصورالیمانی: امام باقر علیه السلام فرمودند: «… سپس منصور یمانی همراه سپاهیانش از سوی صنعا به سوی آنها رهسپار می شود.» [ همچنین «منصور» نیز به کار برده شده]
امام صادق علیه السلام فرمودند: خروج سفیانی و خروج یمانی با پرچم های سفید از یمن، در یک روز و یک ماه و یک سال خواهد بود.
امکان دارد این، کنایه از “شدت پیوستگی دو جریان” باشد و این امر، منافاتی با وجود فاصله ی اندک میان آن دو ندارد. به عنوان نمونه:
در بین روایات اهل سنت در مورد زمان قیام یمانی، به شدت اختلاف نظر وجود دارد:
️ دسته ای، قیام یمانی (قَحطانی) را قبل از ظهور دانسته اند.
️ دسته ای آن را همزمان با امام مهدی علیه السلام دانسته اند.
روایات متعددی به ما رسیده بر اینکه «مکان قیام یمانی» و محل پیدایش جنبش او یمن می باشد. مثلا امام صادق علیه السلام فرمودند: قیام یمانی از یمن، همراه با پرچم های سفید خواهد بود. [مختصر اثبات الرجعه، ص۴۵۵]
«سیر حرکت یمانی و فعالیتهای او» به صورت دقیق در روایات منعکس نشده! شاید علت این پنهان کاری، پیشگیری از برنامه ریزی های قبلی دشمنان بوده، البته احتمال دارد که جزئیاتش در کلام امامان بیان شده، ولی به دست ما نرسیده باشد.
یمانی و یارانش با سفیانی درگیر خواهند شد. جنبش ایشان، ضعیف و محدود نخواهد بود؛ بلکه بسیاری از مناطق را در بر می گیرند.
در اینکه «قیام یمانی پیش از ظهور به شکست منتهی می گردد یا تا زمان ظهور ادامه می یابد و آیا محضر مبارک امام مهدی علیه السلام را درک می کند یا خیر؟» به دلیل فقدان روایات معتبر، نمی توان قاطعانه قضاوت کرد. در عین حال، در میان احادیث، اشاره هایی به اتصال نهضتِ یمانی به زمان ظهور وجود دارد…
در تعیین مصداق باید همیشه دغدغه ی احتمال اشتباه و عواقب زیان بارش را داشت [همچون ضعیف شدن باورهای مردم]، به همین دلیل ضمنِ توصیه به دقت و پرهیز از شتابزدگی، معیارهای کلی ای که در روایات به دست ما رسیده را عرض می نماییم:
۱- قیام یمانی از سرزمین یمن خواهد بود. (قیامش موضوعیت دارد، نه وجودش) ۲- این جنبش با خروج سفیانی در شام، همزمان خواهد بود. ۳- او فضیلت گرا و ارزش محور است: از امکانات سوء استفاده نمی کند، رفتارش با تکیه بر قرآن و روایات است و از مسائل انحرافی و سست، به دور است.
۱- سفیانی در روایات، از علائم حتمی شمرده شده. ۲- از مهمترین اهدافش، حمله به مناطق شیعه نشین و کشتار شیعیان است! ۳- ابعاد این واقعه نسبت به سایر علائم ظهور از گستردگی خاصی برخوردار است! و مدت زمان بیشتری را به خود می گیرد!
۴- حدود یکصد روایت از برخی معصومین (علیهم السلام) در این باره به ما رسیده، لذا می بینیم نعمانی در کتاب «الغیبه» که از مهمترین و قدیمی ترین منابع احادیث مهدوی است، باب مستقلی را به این علامت اختصاص داده است.
سمبلیک و نماد دانستن سفیانی با روایات متعددی سازگاری ندارد!
️ در برخی روایات، نام سفیانی و نَسَبش ذکر شده و در برخی روایات حتی از وضعیت ظاهری و جسمانی او سخن به میان آمده است، در برخی روایات به دین او و یا به مکان و زمان قیامش اشاره شده، و در برخی روایات نیز از حمله او به عراق، مدینه و مکه گفته شده و یا از کشته شدنش …
در اینکه سفیانی از نشانه های حتمی ظهور است تردیدی وجود ندارد. عالمان بزرگی همچون آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله محمد صدر، خروج سفیانی در آخرالزمان را به دلیل وجود روایات فراوان پذیرفته اند.
مثلا در حدیث معتبری آمده: «ابوحمزه ثمالی از امام صادق علیه السلام می پرسد: پدرتان پیوسته می فرمودند: قیام سفیانی از امور حتمی است. امام فرمودند: آری، همین طور است…»
واژه «سفیان» و «یا»ی نسبت، اشاره به انتساب او به خاندان ابوسفیان است، بنابراین نمی توان نام او را سفیانی دانست.
هفت نام به دست ما رسیده [عبدالله، عثمان، عنبسه، معاویه، حرب، عتبه و عروه] که چهار موردش از غیرمعصوم نقل شده و دو مورد دیگرش از منابع اهل سنت است. تنها روایتی که در منابع شیعه آمده “نام سفیانی را عثمان می داند” که آن هم به دلیل ضعف سند قابل اعتماد نیست.
شاید دلیل اینکه در روایات، از نام او کمتر سخن به میان آمده، این باشد که دانستن نام او چندان فایده و ثمری ندارد؛ چرا که او به هر نامی باشد، همنام های فراوانی خواهد داشت و دانستن نام او به شناسایی اش کمک چندانی نخواهد کرد. آنچه مهم است اقدامات او و حوادث مربوط به اوست.
(سرخ روی، مایل به سفیدی و کبود چشم)
️ امام صادق علیه السلام فرمودند: «تو اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین مردم را دیده ای. او سرخ روی، مایل به سفیدی و کبود چشم است. خباثت او به اندازه ای است که مادر فرزندش را زنده زنده دفن می کند از ترس اینکه مبادا مکان او را گزارش دهد!»
نسبت به دین سفیانی چند مدل روایت به دست ما رسیده، از آنجا که اَسناد آنها از اعتبار کافی برخوردار نیست لذا ما نمی توانیم درباره دین سفیانی به نظر قاطعانه ای دست یابیم. البته درباره گرایش های دینی او این مطلب قطعی ست که دشمنی و تعصب شدیدی بر شیعیان دارد.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: … سپس سفیانی ملعون از وادی یابِس قیام میکند. [وادی یابس یعنی سرزمینی خشک | در شام]
در روایات متعددی به کشتار شیعیان توسط او اشاره شده! امام باقر علیه السلام فرمودند: «خشم و کینه او تنها متوجه شیعیان بوده و تنها بر کشتن آنها حریص است…» سفیانی برای کشتار شیعیان و پیشگیری از نشر فرهنگ شیعی قیام خود را آغاز میکند؛ به عراق که از مراکز مهم شیعه و در آینده مرکز حکومت جهانی امام مهدی است حمله میکند!
سفیانی پس از سرکوب مخالفان، به انگیزه ی حمله به عراق با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار میشود. در مسیر، در منطقه ای به نام قرقیسیا (شهری در سوریه در محل اتصال رود خابور و فرات) جنگی درمیگیرد و بسیاری کشته میشوند! شاید علت این تلفات سنگین، مقاومت حاکمان آن سرزمین برابر زیاده خواهیهای سفیانی باشد.
او به صورت همزمان دو سپاهِ مختلف به مدینه و عراق روانه میسازد! چون مرکز حکومتِ امام مهدی علیه السلام برایش از اهمیت خاصی برخوردار است لذا به سرزمین های شیعه نشین کوفه یورش برده و آماج حملاتش، مردم آن سرزمین را فرا خواهد گرفت!
در حدیث معتبری از امام باقر علیه السلام نقل شده: «سفیانی سپاه ۷۰ هزار نفری را به کوفه گسیل میدارد. آنها برخی از اهل کوفه را میکشند، برخی را به دار میآویزند و برخی را اسیر میکنند.» (الغیبه للنعمانی، باب ۱۴، ح۶۷)
در روایات از مقاومتِ «حاکمیت عراق» در برابر «سپاه سفیانی» سخنی به میان نیامده، این مطلب میتواند به خاطر آشفتگی سرزمین عراق و فقدان حاکمیت مقتدر باشد! البته تنها در یک روایتِ معتبر درگیری گروهی اندک با سپاه سفیانی گزارش شده است. لذا این احتمال وجود دارد که نبرد قرقیسیا میان حاکمیت عراق و سپاه سفیانی باشد.
در حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام آمده که: چون سفیانی مناطق پنجگانه را تصرف کرد [دمشق، حِمص، فلسطین، قنّسرین و اردن]، نُه ماه حکم خواهد راند… (کتاب غیبت، طوسی، ح۴۵۲)
سفیانی پس از حمله به عراق، از حضور حضرت مهدی در مدینه اطلاع مییابد [حضور نیمه علنی امام پیش از ظهور] و به همین دلیل برای دستگیری و قتلِ آن حضرت سپاهی را به مدینه میفرستد.
قبل از آغاز درگیریها، حضرت مهدی علیه السلام بر اساس رسالت الهی، حجت را بر سفیانی و پیروانش تمام خواهد کرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: امام مهدی آنها را دعوت و حق خود را به آنان یادآوری میکند و خبر میدهد که او مظلوم است و حقش به زور غصب شده، و میفرماید کسی که با من درباره خدا مُحاجّه کند، من سزاوارترین و نزدیک ترینِ مردم به خدایم…
اما سفیانی از اطاعت حضرت سرپیچی کرده و حضرت نیز برای پاک نمودن جهان از لوث وجود او، اقدام خواهد نمود.
اقدامات سفیانی از ابتدا تا زمان کشته شدنش ۱۵ ماه به طول میانجامد که ۶ ماهش برای تصرف سرزمین های مورد نظرش صرف میشود.
امام صادق علیه السلام در روایت معتبری فرمودند: «سفیانی از حتمیات است… از ابتدای حرکت او تا آخر کارش، پانزده ماه به طول میانجامد. شش ماهش را به جنگ و نبرد میگذراند.» (الغیبه للنعمانی، ب۱۸، ح۱)
۱- صیحه معجزه ای از سوی آسمان اما خَسفِ بَیداء معجزه ای از سوی زمین است. ۲- صیحه را همه میشنوند اما خَسف فقط بر تعداد خاصی از انسانها اتفاق خواهد افتاد. ۳- صیحه فقط جنبه گزارش و اطلاعرسانی دارد اما خَسف، دخالت مستقیم خدا در حمایت از جبهه حق میباشد. ۴- صیحه گرچه پدیده ای اعجازگونه است ولی از آنجا که بیشتر جنبه اطلاع رسانی دارد ممکن است با اقدامات رسانه ای جبهه باطل از خاصیتش کم شود، اما خسف بیداء اقدامی کوبنده است که جبهه باطل از انجام نمونه مشابه آن عاجز میماند…
۱- سپاه ابرهه که به هدف کشتن روح و حقیقت کعبه، بدان سمت حرکت میکند و در میانه ی راه به بلایی از سوی آسمان گرفتار میشود.
۲- سپاه سفیانی که در یورش به سمت مکه، به نفس زکیه [شخصیتی الهی و خاص] سوء قصد دارند، اتفاق خواهد افتاد و همچنین سوء قصد آنها به امام مهدی علیه السلام، که آن سپاه بین مدینه و مکه در سرزمین بیداء به بلایی از سوی زمین به هلاکت میرسند.