واژه خسف و مشتقاتش، چند بار در قرآن کریم به کار رفته، مثلا در آیه ۸۱ از سوره قصص، خداوند میفرماید: «آنگاه که [قارون] را با خانه اش در زمین فرو بردیم، و گروهی نداشت که در برابر [عذاب] خدا او را یاری کنند و [خود نیز] نتوانست دفاع کند.»
… سفیانی سپاه دیگرش را در مدینه رها میکند و آنها سه شبانه روز آنجا را غارت میکنند! سپس به سوی مکه حرکت میکنند و چون به بیداء میرسند خداوند جبرئیل را فرستاده و به او میفرماید: ای جبرئیل! برو و آنها را نابود کن.
پس او با ضربه ای به زمین میزند و خداوند آنها را در دل زمین فرو میبرد و این همان سخن خداوند در سوره سبأ است که میفرماید: «و ای کاش میدیدی هنگامی را که [کافران] وحشت زده اند [آنجا که راهِ] گریزی نمانده است…»
در روایات تنها سخن از «خَسف بَیداء بر لشکر سفیانی» نیامده بلکه از چند خَسفِ دیگر نیز سخن به میان آمده:
۱- خسف جابیه: یکی از شهرهای شام که در سمت غرب شام واقع شده. ۲- خسف حرستا: مکانی بزرگ و آباد، میان باغ های شام که بیش از یک فرسخ با شام فاصله داشت. ۳- خسف بغداد. ۴- خسف بصره. ۵- خسف جزیرة العرب …
در روایت معتبری از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: آیا سفیانی از حتمیات است؟ امام فرمودند: «بله و کشته شدن نفس زکیه از حتمیات است و قائم از حتمیات است و خسف بیداء از حتمیات است… (غیبة نعمانی، ب۱۴، ح۱۵)
سپاهِ سفیانی به سوی مدینه گسیل داده شده، وارد مدینه میشوند و پس از قتل و غارت، روانه مکه میشوند. همینکه در مسیر شهر مکه به سرزمین بیداء برسند در زمین فرو میروند…
یکی از علائم حتمی ظهور که در قیاس با سفیانی و صیحه آسمانی، روایات کمتری را به خود اختصاص داده نفس زکیه است. اما این روایات در کتب معتبر همچون «کافی، کمال الدین، الغیبه نعمانی و کتاب الغیبه شیخ طوسی» گزارش شده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «از حتمیاتی که پیش از قیام قائم رخ خواهد داد، خرپج سفیانی و خسف بیدا و کشته شدن نفس زکیه و ندا دهنده ای از آسمان خواهد بود».
زکات در لغت به معنای طهارت، رشد و نموّ آمده است. به همین خاطر در معنای نفس زکیه دو احتمال وجود دارد: ۱- طاهر (یعنی شخصی که گناهی مرتکب نشده) ۲- شخصیتی متکامل، رشد یافته و برجسته.
در تایید معنای اول:
در روایت سلمان آمده: «من شما را از نفس پاک و بیگناه و کشته شدن او میان رُکن و مقام خبر میدهم…»
در بیشتر روایات، اشاره به نام واقعی ایشان نشده و تنها با استفاده از لقب یا کلماتی شبیه لقب، از او سخن به میان آمده است. آنها عبارتند از:
۱- النفس: که منظور همان نفس زکیه است. ۲- نفس حرام: یعنی آن کسی که او را به دلیل پاکی و بیگناهیاش نباید کشت. ۳- النفس الطیّبه الزکیه. ۴- غلام من آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم). ۵- الدَّم الحرام: خون حرام.
در زمینه هدف نفس زکیه و اقدامات او که سبب شهادتش میگردد، روایت معتبری به دست ما نرسیده، بنابراین موارد زیر قطعی نمیباشد.
۱- او به نمایندگی از امام عصر (علیه السلام) به سوی مردم مکه میرود تا حجت را بر آنها تمام گرداند و آنها بهانه ای برای یاری نکردن امام نداشته باشند.
۲- او به دلیل فراهم کردن فضای مناسب برای قیام جهانی امام مهدی (علیه السلام)، به اقدام نظامی روی میآورد تا شهر مکه را تصرف کند و امنیت لازم را برای امام ایجاد نماید.
امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر امر بر شما مشتبه شود «عهد پیامبر خدا، پرچم و سلاح او» و «نفس زکیه» که از فرزندان امام حسین است بر شما مشتبه نمیشود [و اینها برای شناخت امام مهدی برایتان کافی ست] و اگر اینها نیز برایتان مشتبه شد «ندای آسمانی» که به اسم و کار او ندا میدهد، برایتان مشتبه نخواهد شد. (تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۵)
یکی از علائم حتمی ظهور است؛ صدایی که از آسمان شنیده میشود و در آن به معرفی حضرت مهدی علیه السلام و بیانِ نام، نسب و حقانیت ایشان و پیروانش میپردازد. این صدا را میتوان معجزه دانست چرا که بدون هیچ وسیله ارتباطی، همگان آن را میشنوند!
برخی ادعا کردند ندای آسمانی، نمادین و رمزگونه است؛ صدایی بسیار بلند که توسط بعضی بمبها یا موشکها، یا شکستن دیوار صوتی توسط برخی هواپیماها، و یا انفجار بعضی انبارها و مخازن صورت میگیرد؛ صدایی مانند انفجارهای اتمی در اروپا، آمریکا، روسیه و چین… به گونه ای که همه میشنوند و جزع فزع میکنند.
اما با تأمل در احادیث، این ادعا رد میشود، زیرا در روایات «صیحه و ندای آسمانی» به جبرئیل نسبت داده شده و آن حامل پیامی میباشد که هر کسی با هر زبانی میفهمد.
عبدالله بن سنان میگوید: شنیدم مردی از همدان به امام جعفر صادق علیه السلام میگوید: همانا آنان (یعنی عامه) ما را مسخره میکنند و میگویند «شما گمان میکنید منادی از آسمان به اسم صاحب این امر ندا میدهد؟!» امام در حالیکه تکیه داده بود، ناراحت شد و صاف نشست، سپس فرمودند: از من روایت نکنید و از پدرم روایت کنید و این مطلب برای شما اشکالی ندارد. شهادت میدهم همانا من از پدرم شنیدم که میفرمود: به خدا قسم! این مطلب در کتاب خدای عزّوجَل، واضح است. سپس آیه را تلاوت فرموده و گفتند: پس در آن وقت، کسی در زمین نمیماند مگر اینکه گردنش در مقابل آن خاضع و فروتن میشود. [الغیبه نعمانی، باب۱۴، ح۱۹]
دانشمند یهودی «جولیوس کرینستون» میگوید: سپس جهان که از گناه و تیرهروزی رنجور است، حقیقتا به خدا روی خواهد آورد و صدای شیپور میکائیل، رئیس فرشتگان را خواهند شنید که آمدن مسیحا را اعلام میکند.
انجیل مَتّی:
«آنگاه علامتِ پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آنوقت، جمیع طوایف زمین، سینه زنی کنند و پسرانشان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم میآید، و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده، برگزیدگان او را از بادهای اربعه از کران تا به کران فلک فراهم خواهند آورد». (متی۲۴، ۳۰و۳۱)
رساله اول پولس به تسالونیکیان:
«زیرا خودِ خداوند با صدا و آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسیح اول خواهند برخاست». (تسالونیکیان ۱، ۱۶)
در جنگ اُحُد، وقتی حضرت علی(علیه السلام) آن رشادتها و از خودگذشتیهایی را نشان داد، جبرئیل ندا داد: «لا سَیف إلّا ذوالفَقار وَ لا فَتی إلّا عَلی»، و کسانی که در آنجا بودند آن ندا را از آسمان شنیدند…
زید بن وهب به ابن مسعود گفت: پایداری علی در اُحُد مایهی تعجب است! ابن مسعود میگوید: اگر تو تعجب میکنی، به تحقیق، ملائک از آن تعجب کردند! مگر نمیدانی جبرئیل در آن روز در حالی که به آسمان میرفت، گفت: «لا سَیف إلّا ذوالفَقار وَ لا فَتی إلّا عَلی»؟ زید گفت: از کجا فهمیدند ندای جبرئیل است؟ ابن مسعود پاسخ داد: مردم، صدای بلند را شنیدند که از آسمان این مطلب را فریاد میزند، از پیامبر در موردش سؤال کردند، ایشان فرمودند: این صدای جبرئیل است.
وقتی انصار جمع شدند و با رسول خدا بیعت کردند، ابلیس با صدای بلند اعلان کرد: «ای بزرگان قریش و عرب! این محمد و صابئین از اوس و خزرج هستند که در کنار جمره عقبه با او بیعت میکنند تا با شما بجنگند». اهل مِنی این صدا را شنیدند و قریش متوجه شدند و سلاحهایشان را برداشتند. از سویی دیگر، پیامبر گرامی اسلام که صدا را شنیدند به انصار فرمود: پراکنده شوید.
۹ حدیث به ما رسیده که «روز ندا» را در ماه مبارک رمضان میدانند. از میان اینها سه حدیث از جهت سند، معتبر هستند.
۶ روایت به ما رسیده که «زمان ندا» را شب بیست و سه رمضان میدانند. از میان اینها دو حدیث از جهت سند، معتبر هستند.
امام صادق علیه السلام به عبدالله بن سنان فرمودند: «مرگ و کشتار، مردم را فرا میگیرد تا اینکه مردم در آن وقت به حرم الهی پناه میبرند، پس منادی به خاطر شدت کشتار، ندا میدهد: برای چه قتل و کشتار؟! صاحبتان فلانی است».
امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی فرمودند: «ای جابر! قائم ظهور نمیکند تا اینکه مردم در شام، دچار فتنهای میشوند [شاید مراد، سفیانی باشد] و به دنبال خارج شدن از آن میگردند، ولی راهی نمییابند و کشتاری بین کوفه و حیره رخ میدهد که کشته هایشان یکسان است و منادی از آسمان ندا میدهد».
سه دسته روایت داریم: ۱- روایاتی که زمان قیام امام مهدی(علیهالسلام) را دهم محرم میداند؛ یعنی سه ماه و هفده روز بعد از ندای آسمانی. ۲- روایاتی که دال بر همزمانی خروج امام و ندای آسمانی دارد. ۳- روایاتی که دلالت بر دیده شدن امام بعد از ندای آسمانی میکند.
جمع بندی: ندای آسمانی در شب ۲۳ رمضان است و قیام امام از کنار کعبه در روز ۱۰ محرم میباشد [این فاصلهی زمانی به قدری کم است که به حساب نمیآید]. ولی بعد از ندای آسمانی، امام ظاهر میشوند تا مقدمات قیام را فراهم کنند…
معرفی حضرت مهدی علیه السلام به نام و نسب (که در این باره ۵ حدیث معتبر به دست ما رسیده است) | بیان امارت و حکومت برای حضرت مهدی علیه السلام (۲حدیث معتبر) | معرفی اهل حق و رهبر آنان به جهانیان؛ بیان حقانیت حضرت علی و یا حضرت مهدی علیهما السلام و پیروانشان (۶حدیث معتبر)
همچنین معرفی توصیفی حضرت مهدی علیه السلام با لقبهای ارزشمند ایشان | و نیز از ظهور دولتِ عدل الهی و پایان حکومت جباران نیز خبر میدهد.
ندای آسمانی را شرق و غرب عالم میشوند؛ یعنی تمام اهل زمین. جالب تر اینکه هر کس به زبان مادری اش میشنود. دوری یا نزدیکی در آن معنایی ندارد؛ از دور میشنوند همانطور که از نزدیک میشنوند.
صدا برایشان غیرمنتظره و هولناک است؛ افراد خواب، با شنیدن آن بیدار میشوند! [ایستاده مینشیند! و نشسته میایستد!] پس از آن، در ابتدا مردم کُرنش کرده و ایمان میآورند، اما امان از فتنه شیطان! ۹حدیث معتبر به دست ما رسیده که بعد از ندای آسمانی، ابلیس ندا میدهد و …
چند ساعتی از ندای آسمانی نگذشته که صدای شیطان ملعون بلند شده و منجر به دو دستهگی جدّی بین مردم میشود تا جاییکه اهل حق، مقابل اهل کفر قرار خواهند گرفت؛ عکس العمل واقعی اهل ایمان و کفر! صدایی از میان آسمان که مردم زمین میشنوند.
به دلیل اینکه در بیشتر روایات از لفظ «ابلیس» استفاده شده، لذا نمیتوان این ندا را به انسانها و ابزار ارتباطی آنها نسبت داد. او با پوشاندن لباس حق بر سفیانی و پیروانش مانند صدر اسلام از پیراهن خونین عثمان استفاده میکند.
ساعاتی بعد از ندای آسمانی، شیطان زبان گشوده و «سفیانی» را به عنوان چهره بر حق معرفی میکند! او برای اصالت دادن و اثبات حقانیت حرکت سفیانی، نام عثمان بن عفوان (خلیفه سوم) را نیز مطرح میکند تا سفیانی که خود را از دودمان بنی امیه معرفی کرده، پشتوانه و وجاهتی بین برخی مسلمانان پیدا کند.
⁉ چرا معرفی عثمان؟ چون آنزمان بیشتر تحرکات و نبردها در خاورمیانه است. در این منطقه بیشتر مردم، مسلمان هستند. لذا با اختلافاتی که میان شیعه و سنی وجود دارد، ندای شیطان منجر میشود به بالاگرفتن نزاع، حلال شدن خون مسلمین، درگیری و خونریزی…
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: پس چه کسی ندای صادق را از ندای کاذب میشناسد؟ امام فرمودند: کسانی که احادیث ما را روایت میکنند آن را میشناسند. [گویا امام با این جمله مسیر را مشخص کرده که: یا از راویان حدیث و عالمان دین باش، یا از آنان که میشناسند بپرس]
امام باقر علیه السلام فرمودند: «نشانهی ندای حق آن است که ندا به اسم قائم و اسم پدرش میدهد».
اهل سنت قائل به دو ندا هستند:
۱- بدون محتوا: در نیمه ماه مبارک رمضان، صدایی شَدید چون رعد که به خاطر اینکه معتقدند بدون محتواست توصیه کرده اند به دوری از آن و گرفتن گوشها!
۲- با محتوا: در ماه رمضان، یا محرم، یا ایام حج، که جبرئیل حقانیت حضرت مهدی علیه السلام را بیان میکند. [البته در چند حدیث شان آمده او حقانیت فرزندان عیسی علیه السلام را اعلام میکند].
شراب را آشکار بنوشند و بفروشند، و پزشکان آن را برای مریضان نسخه کنند! زنا شایع و آسان گردد! با محارم خود جمع شوند! زنان به زنان اکتفا کنند و مردان به مردان! زن برای خود زن را جفت گیرد چنانکه عروس را برای شوهر زفاف میکنند!
رقص و آوازه خوانی آشکار شده و برای آن مالها خرج کنند! با حیوانات مجامعت کنند! اگر یک روز بر وی بگذرد و گناه بزرگ نکرده باشد غمگین باشد!!
بعضی، بعضی را مژده دهند به غیبتی که آورده! دروغ را حلال شمارند تا جائیکه دروغگو را تصدیق و راستگو را تکذیب کنند! قَسَم دروغ زیاد شود و شهادات دروغ را بپذیرند!
در ظلم به حد إفراط باشند؛ مانند گرگهای ضرر رسان خونریز باشند! آدم کشی بسیار شود! بعضی، بعضی را از روی عداوت بکشند.
بر «تفرقه» اجتماع کنند و علیهِ «اتحاد» فرقه فرقه شوند! چنان سرگرم تفرقه، مخالفت و طغیان باشند تا اینکه اولاد و نسلشان به معصیت تربیت گشته و کارهایشان منکر گردد! مردم با کسی هستند که غلبه با اوست! در غیر ذکر خدا صداها بلند شود! از اهل شرّ تقلید کنند! قدمهای خیر برداشته نشود مگر به وساطت و توصیه اشخاص!
همت مردم شکم و شهوتشان باشد؛ پروا ندارند از کجا بخورند و با چه دفع شهوت کنند! دغدغهی غذاها و آشامیدنیهای رنگارنگ دارند. بر یکدیگر افتخار کنند به لباس و جاه! قصرهای محکم و زیبا بسازند. درس باطل به همدیگر بیاموزند!
❗خود را زینت و آرایش کنند، مانند زن که برای شوهر خود زینت میکند! مردان خود را به لباس زنان زینت کنند! مرد از زن خود قبیح میبیند، نه او را نهی میکند و نه قبیح را از او دور میکند. ظاهرشان مانند ظاهر پادشاهان است!
صله رحم را با منت انجام دهند! جفا به پدر و مادر ظاهر شود! فحاشی به والدین را علنی کنند! کوچکان بزرگان را تحقیر کنند! برادر به برادر حسد ورزد! تکبر در دلها به حرکت در آید؛ مانند نفوذ زهر در بدن!
آشنایان در وقت نیاز، از هم رو پنهان کنند! اگر سخنچینی ببینند او را استقبال کنند! هنگام سخن گفتن کلامشان شیرین، اما دلهایشان تلخ باشد! کلامشان پند دارد، اما اعمالشان دردی است که دوا ندارد! امانت و درستی کم گردد! همسایه، همسایه را از ترس زبانش اکرام کند!
وقایعی که جنبه علامت ندارند و وقت تحقق آنها هم مشخص نشده! برخی از آنها در گذشته محقق شده و برخی هم مبهم و مُحتَملُ الوجوه است! پس چندان فایده ای در ذکر آنها نیست مگر اینکه اطلاع و تذکر اجمالی باشد.