چه گویا و پُر پیام است، روش و مَنِش منجی بشریت را در نهج البلاغه ی مولا امیرالمومنین (علیه السلام) خواندن! چه دلنشین است قصه های یوسف زهرا را از زبان پدر مظلومش علی، شنیدن! چه پسندیده و پُر بهاست شیوهٔ حکومت او را از حکمت های برترین حاکمان تاریخ آموختن، و زمامداری حق و عدلِ مهدوی را از کتاب تبلور ادب و عدلِ علوی به نظاره نشستن…
جملاتی که حرف، حرفش، حرفها دارد…
«(دنیا طلبان) راه های چپ و راست را برگزیدند و رفتند، و مَسلک های گمراهی پیمودند و راه مستقیم هدایت و رستگاری را رها کردند!
پس نسبت به آنچه باید باشد و پیش آید، شتاب مکنید و آنچه در آینده باید بیاید را دیر مشمارید، چه بسا کسی برای رسیدن به چیزی شتاب کند، اما وقتی که آن را دریابد، آرزو کند “کاش به آن نمی رسید و آن را نمی دید.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
«آگاه باشید! آنکه از ما [اهل بیت؛ یعنی حضرت مهدی علیه السلام] فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشن و روشنگر سیر می کند و بر روش صالحان و نیکان رفتار می نماید، تا در آن گرفتاری ها، بندی بگشاید و بردگان و ملت های اسیر را آزاد نماید، جمعیت ها [و دولتهای گمراه و ستمگر را] از هم متلاشی و پراکنده سازد و حق جویان را گِرد آورد.»
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«او [سالهای طولانی] در پنهان و غیبت از مردم به سر می برد؛ به گونه ای که اثر شناسان اثر قدمش را نیابند، گرچه در یافتن آن، فراوان تلاش کنند. پس گروهی در آن فتنه ها چونان شمشیرها صیقل می خورند. دیدگانشان با نور قرآن جلا داده شود و تفسیر قرآن در گوشهایشان طنین افکند، و جامهای حکمت در صبحگاهان و شامگاهان نوشانده شود.»
در نهج البلاغه ی امیرالمؤمنین آمده که:
(وقتی مصلح موعود قیام کند) خواسته ها و هواهای نفسانی را به هدایت (و تابع وحی) بر می گرداند، آن گاه که مردمان، هدایت را تابع هوای خویشتن قرار دهند. نظریه ها و افکار مختلف را تابع قرآن می سازد هنگامی که تفسیر به رای کنند و نظریه های خود را بر قرآن تحمیل نمایند.
در نهج البلاغه، حضرت علی علیه السلام می فرماید: «در آینده جنگ با تمام شدت افروخته و شعله ور گشته، چنگ و دندان هایش را تا آخر نشان دهد و به اوج می رسد؛ آن هم با پستان های پُر شیر، که ابتدا دوشیدن و نوشیدن آن شیرین می نماید اما پایانی تلخ و زهرآگین دارد.»
در نهج البلاغه ی امیرالمؤمنین آمده:
آگاه باشید! در فردا – فردایی که قطعا واقع خواهد شد و هیچ شناختی از آن ندارید – والی و زمامداری، کارگزاران حکومت ها را بر اعمالشان مؤاخذه و کیفر می کند. زمین برای آن بزرگوار، گنجینه های خود را بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او تسلیم می نماید…
«گویی او را می بینم که از شام [سوریه]، فریاد برآورد و با پرچم های خود به سرعت اطراف شهر کوفه را پر کند! پس مانند شتر بدخو و گزنده [به دوشندگانش] حمله می کند و زمین را از سرها فرش نماید، در حالیکه دهانش گشاده و گامهایش را سخت و سنگین بر زمین بکوبد! حمله اش بی امان و پایدار باشد…
این وضع سخت، همچنان ادامه یابد تا آنکه عقلهای از دست رفته و پنهان شده ی عرب برگردد. پس [برای رهایی از فتنه ها] باید بر سنت های پایدار و نشانه های آشکار، و عهد و پیمان نزدیک “که بقا و استمرار و اتمام نبوت بر آن استوار است” ملتزم باشید و بدانید که شیطان، راههایش را برای فریب شما هموار می نماید تا گام جای قدمش نهاده و از او پیروی کنید.»
«پس سوگند به آنکه دانه را شکافت و انسان و جانداران را آفرید، آنچه به شما خبر می دهم از جانب پیغمبر امّی [با علوم خدایی، نه دانش مدرسه ای] است؛ مطمئنا نه گوینده دروغ گفته و نه شنونده ناآگاه بوده است.
گویا می بینم شخصی سخت گمراه، از شام فریاد زند و بتازد و پرچمهای خود را اطراف کوفه نصب کند، و چون دهان گشاید و سرکشی کند و جای پایش بر زمین محکم گردد، فتنه فرزندانش را با دندان هایش بگزد و آتش جنگ شعله ور گردد، روزها با چهره ی گرفته و عبوس ظاهر شود و شب ها دلخراش با رنج و اندوه بگذرد…»
قطعا دنیا بعد از سرکشی و دشمنی هایش به ما روی خواهد آورد؛ همانند شتری بدخو که به بچه ی خود مهربان شود و به آن روی آورد – سپس این آیه را تلاوت فرمود – وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الذینَ استُضعِفوا فِی الأرض…
و ما اراده کردیم به مستضعفان زمین منت گذارده، آنان را پیشوایان و وارثان قرار دهیم.
از حضرت علی در نهج البلاغه آمده:
به راستی که او سپر حکمت را به بَر کرده و حکمت را با تمام آدابش داراست… توجه و معرفت کامل به آن دارد؛ مانند اینکه حکمت، گمشده ی او بوده و همواره آن را می طلبد و آرزو و نیاز اوست که پیوسته [به خاطر شدت اشتیاقش] جویای آن است.
پس آن رهبر موعود، غربت و غیبت اختیار کند هنگامی که اسلام غریب، و در غروب باشد… او باقیمانده ی حجت های خدا و آخرین خلیفه از جانشینان پیامبران است.
کمیل میگه: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دست مرا گرفت و به سوی بیرون شهر کوفه روان شد، وقتی به فضای صحرا و طبیعت صاف رسید، آهی عمیق و سرد و پُر درد کشید و فرمود:
«خداوندا! هیچ گاه زمین خالی نمی ماند از کسی که “به دلیل و حجت، دین خدا را برپا دارد” حال یا آشکار و مشهور، یا ترسان و پنهان، تا حجت ها و دلیل های روشن خدا باطل نشده و از بین نرود. اینان چه تعدادند و کجایند؟ به خدا سوگند که شمار آنان اندک ولی نزد خدا منزلت والا دارند و بسیار بزرگوارند که خدا به وسیله آنان حجت ها و نشانه های خود را حفظ می کند…
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
مثَل اهل بیتِ پیامبر همانند ستارگان آسمان است؛ هرگاه ستاره ای غروب کند، ستاره ای دیگر طلوع خواهد کرد [و امامت تا ظهور امام مهدی علیه السلام ادامه خواهد یافت؛ همانطور که آسمان بدون ستاره نمی ماند زمین نیز خالی از حجت نخواهد ماند]. گویا می بینم نعمتهای خدا بر شما کامل و تمام شده، و به آنچه آرزو داشته اید، رسیده اید…
ابتدا؛ ناشناخته و عامل اشتباه
انتها؛ شناخته شده و بیدارکننده
حضرت علی علیه السلام فرمودند: بدانید هنگامی که فتنه ها روی می آورند، مشتبه می باشند و مورد انکار، اما وقتی روی برمی گردانند، بیدار کننده اند…
فتنه ها مانند بادها می گردند [به شهری می رسند] در یک شهر وارد می شوند و می وزند، و از شهری بدون اصابت می گذرند…
از زبان علی (علیه السلام) می شنوید:
ای برادران! من از آنچه شما می دانید بی خبر نیستم، اما با کدام نیرو؟ در حالی که شورش گران هنوز همان شوکت و نیرو را با خود دارند، و بر ما چیره اند و ما بر آنان تسلطی نداریم! اینان همانانی هستند که غلامان شما با آنان شورش کردند و اَعراب بادیه نشین نیز به ایشان پیوستند، و اکنون در میان شمایند و هرگونه بخواهند شما را می آزارند. آیا بر آنچه می خواهید هیچ توانایی دارید؟! …
جنگ در میان شما طولانی گشته و سخت گردد، و دنیا چنان بر شما تنگ شود که ایام بلا را دراز پندارید تا آنکه خداوند پرچم فتح را برای باقیمانده نیکان تان به اهتزار در آورد. [یعنی ظهور حضرت مهدی علیه السلام]
نهج البلاغه، خطبه ۹۲
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: آن گاه که وقتش فرا رسد و آخرالزمان آید، پیشوای دین قیام کند و پرچم استوار سازد، مستقر و پابرجا شود. پس (مؤمنان) نزد آن بزرگوار گِرد آیند، همچنان که ابرهای پراکنده ی پائیزی به هم می پیوندند…
نهج البلاغه، غریب کلامه، ح۱
امام علی (علیه السلام) فرمودند: سوگند به خداوندی که با قدرتِ او، باقیمانده ی شب تاریک را به سر بردیم، از روزی روشن لبخند می زند… چنین و چنان نخواهد بود [و نخواهد ماند] …
هان ای مردم! منتظر باشید در آینده پیش آمدهایی خواهد شد، از پشت کردن روزگار و قطع پیوندهایتان، تا روی کار آمدن خردسالان شما. زمانی که ضربت شمشیر بر مؤمن آسان تر از کسب یک درهم از راه حلال است. وقتی که پاداش گیرنده اجرش از پاداش دهنده بیشتر می باشد، روزگاری که بدون نوشیدن شراب مست می شوید از فراوانی نعمت و خوشی ها! بدون اضطرار و ناچاری دروغ می گویید، و این حوادث هنگامی به شما روی می آورد که بلا و سختی شما را بگزد چنانکه پالان، دوش شتر را زخم کند و بگزد! آه…
روزگار آنان به طول انجامید تا رسوایی آنها به نهایت رسید، و خود را سزاوار بلای زمانه گرداندند، و چون پایان مدتِ آنها نزدیک شد، گروهی در فتنه ها آسودند و گروهی دست به حمله و پیکار با فسادگران زدند و با شکیبایی که داشتند بر خدا منت ننهادند، و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند، تا آنجا که اراده الهی به پایان دوران جاهلیت موافق شد.
پس از یاد خدا و درود! ای پسر حُنیف! به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخواند، و تو به سرعت به سوی آن شتافتی. خوردنی های رنگارنگ برایت آوردند، و پی در پی کاسه های پر از غذا مقابلت گذاشتند. گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند. اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری؟…