بهلول گنابادی
روزی پیاده به حج میرفته در راه زنی را با بچه هایش تنها و گریان میبینه …
روزی پیاده به حج میرفته در راه زنی را با بچه هایش تنها و گریان میبینه …
ازش می پُرسی، چیکار می خوای بکنی ؟
میگه : اگر در درس هام قبول نشدم میرم سربازی – اگر قبول شدی چی ؟
روزی مردی داهل چاله ای افتاد، بسیار دَردش آمد .
یک کسی که لباس دین به تن داشت گفت : حتما ًگناهی انجام داده ای یک دانشمند رسید و عُمق چاله و رطوبت خاکش را اندازه گرفت.
خداوند هیچ نعمتی را نگرفته و نمی گیرد مگر خود بندگان بگیرند، ابتداءً خداوند برای همه ی بندگان و مخلوقات نعمت قرار داده .
زمانی اهل بیت قیام می کنند که ما از حُرّیت برخوردار باشیم، آزادمنش باشیم.